آریا رهنورد 

هتل حیات ریجنسی استانبول برای دو روز، پاتوق مدیران باشگاه پرسپولیس بود. همه خبرها از این هتل به سادگی به بیرون درز می‌کرد و همه می‌دانستند که در لابی هتل، چه می‌گذرد. با وجود جولان دلال‌ها و مذاکره‌های فشرده، به نظر می‌رسید باشگاه پرسپولیس با مربیان مدنظرش بر سر ابتدایی‌ترین مسائل نیز توافق ندارد. عرب و همکارانش در نهایت بدون رسیدن به نتیجه خاصی به تهران برگشتند تا بعد از «نمایش» مذاکره با سرمربی خارجی، احتمالا یک مربی ایرانی را روی نیمکت بنشانند. شاید اگر این وقت، انرژی و تمرکز برای برانکو خرج می‌شد، این مربی هنوز روی نیمکت باشگاه نشسته بود. ایرج عرب این روزها کارگردان بزرگ‌ترین کابوس‌های هواداران پرسپولیس است. در نمایی که از او و مدیریتش شکل گرفته، برانکو ایوانکوویچ تیم را ترک کرده و حاضر به ادامه همکاری با باشگاه نشده است. بشار رسن به عنوان یکی از بهترین مهره‌های این تیم در چند فصل گذشته، تنها یک قرارداد «ساختگی» داشته و در آستانه جدایی از قرمزها قرار دارد. محمد انصاری نیز تلویحا با هواداران باشگاه خداحافظی کرده و آماده پیوستن به تیم مصطفی دنیزلی به نظر می‌رسد. اوضاع پرسپولیس رفته رفته حتی از روزهای محرومیت نقل و انتقالات نیز ناخوشایند‌تر می‌شود. آنها تا امروز در بازار فقط یک بازیکن را به خدمت گرفته‌اند و این بازیکن نیز، ابدا گزینه محبوبی برای تماشاگران تیم به شمار نمی‌رود. پس از جدایی پروفسور، یحیی گل‌محمدی اولین مربی مدنظر باشگاه بود اما پدیده مشهد با یک قرارداد قرص و محکم و البته برخوردی کاملا حرفه‌ای، اجازه جدایی سرمربی جوانش را صادر نکرد. از دست دادن یحیی، باشگاه را برای جذب یک مربی خارجی مصمم کرد اما روند مذاکره با مربیان خارجی در پرسپولیس، حیرت‌انگیز به نظر می‌رسید. یک «گروه» از مدیران باشگاه راهی استانبول شدند تا در یکی از گرانقیمت‌ترین هتل‌های این شهر، با چهره‌های مدنظرشان مذاکره کنند. با وجود سابقه کار کردن در حراست، عرب عملا به حفظ حریم این مذاکره‌ها بی‌توجه بود. خیلی زود نام تمام افرادی که در فهرست رزرو مدیرعامل پرسپولیس برای هتل قرار داشتند، لو رفت. کمی بعد، تصاویر موبایلی نیز از محل مذاکره‌ها منتشر شد و کار آنقدر بالا گرفت که چند روزنامه، خبرنگارهای‌شان را برای پوشش خبری ماجرا به استانبول فرستادند. خنده‌دارترین بخش ماجرا اما به «بن‌بست مالی» پرسپولیس با گزینه‌های سرمربیگری مربوط می‌شد. در واقع پرسپولیسی‌ها این راه دراز را رفتند تا تنها پیشنهادهای مالی‌شان را با چند مربی مختلف در میان بگذارند. همه جای دنیا اگر یک سرمربی پیشنهاد مالی باشگاه را پذیرفت، مذاکره‌ها تازه آغاز می‌شود اما در پرسپولیس، همه این مذاکره‌ها در صورتی شکل گرفتند که توافق مالی با گزینه‌های مدنظر وجود نداشت. موضوعی که در نهایت موجب شد مدیران باشگاه فعلا دست خالی به ایران برگردند و در انتظار نظر نهایی وزارت ورزش بمانند. تردیدی وجود ندارد که ایرج عرب و سایر مدیران باشگاه پرسپولیس، پیش از شروع مذاکره‌ها کوچک‌ترین شناختی از گزینه‌های حاضر در این جلسه‌ها نداشتند. آنها تا چند روز قبل حتی اسم ماسیمو کاررا، آنته چاچیچ و لمونیس تاکیس را نشنیده بودند و اصلا نمی‌دانستند که مربیانی با این نام‌ها وجود خارجی دارند. تا پیش از عزیمت این گروه به استانبول، تاکیس حتی به عنوان یک گزینه مطرح نبود اما دلال‌ها توانستند به راحتی او را به مذاکره‌ها تزریق کنند. نمی‌توان برای باشگاهی که مهم‌ترین تصمیم‌هایش را دلال‌ها می‌گیرند، آینده خوبی متصور شد. پرسپولیس در چند فصل گذشته، به انسجام قابل توجهی رسیده بود و از خودویرانگری و تسلیم شدن مقابل حواشی، فاصله داشت اما به نظر می‌رسد که باشگاه دوباره به گذشته برگشته و نظمش را کاملا از دست داده است. جالب‌تر از همه اینکه گزینه‌های موردعلاقه باشگاه برای سرمربیگری، تفاوت‌های بسیار بزرگی با هم دارند. فلسفه فوتبال، سابقه کاری، تجربه‌های گذشته و نحوه مربیگری آنها به شدت با هم فرق می‌کند. در واقع باشگاه پرسپولیس اصلا نمی‌داند که از مربی آینده‌اش چه می‌خواهد. برای آنها تنها یک موضوع اهمیت دارد و آن موضوع، این است که بتوانند با کم‌ترین پیشنهاد مالی ممکن، یک مربی خارجی جذب کنند. اینکه آن مربی چه تاثیری در آینده باشگاه می‌‌گذارد و در تهران با چه واکنش‌هایی روبه‌رو می‌شود، برای ایرج عرب و سایر مدیران پرسپولیس از اهمیت زیادی برخوردار نیست. داستان این روزهای پرسپولیس، درست شبیه داستان محو شدن لباس جادویی سیندرلا به نظر می‌رسد. لباسی که تنها تا نیمه‌شب دوام آورده و حالا ناگهان غیب شده است. در این چند سال، همه ضعف‌های باشگاه پشت نتایج درخشان و مدیریت درست برانکو ایوانکوویچ پنهان شد اما حالا که دیگر برانکویی وجود ندارد، تصویری عریان از مدیریت یک باشگاه پرطرفدار ایرانی در معرض دید همه قرار گرفته است. حقیقت باشگاهی مثل پرسپولیس را به جای دوران برانکو، باید در شیوه مدیریت عرب جست‌وجو کرد. یک باشگاه دولتی که مدیرانش آشنایی چندانی با فوتبال ندارند و به روش قرون وسطایی، اداره می‌شود. چکیده مدیریت عرب را باید در همان تصاویر موبایلی از مذاکره‌ها در هتل تماشا کرد. مردی که اگر رنگ لباس تیم محبوبش را بداند، هنر کرده است!