استقلالیها نتوانستند مجوز بازی در مشهد را به دست بیاورند؛ ورود ممنوع
نازنین دشتی
در روزهایی که فوتبال ایران با بحران جدی ورزشگاه دستوپنجه نرم میکند و استادیوم آزادی، نماد فوتبال ملی، درگیر بازسازیهای فرسایشی است، نگاهها بیش از هر زمان دیگری به شرق کشور دوخته شد. ورزشگاه امام رضا (ع) در مشهد، با استانداردهای روز دنیا و سقفی که در شبهای پایتخت معنوی ایران میدرخشد، به مثابه یک آرمانشهر برای تیمهای تهرانی جلوه میکرد. اما داستان میزبانی استقلال در این ورزشگاه، بیش از آنکه یک توافق ورزشی باشد، به یک درام فرسایشی تبدیل شد که در نهایت با تابلوی ورود ممنوع به پایان رسید.
استقلال به عنوان یکی از پرطرفدارترین تیمهای آسیا، در مشهد پایگاه هواداری عظیمی دارد. مدیریت باشگاه استقلال با درک این موضوع و کیفیت بالای چمن ورزشگاه امام رضا، تلاشهای گستردهای را آغاز کرد تا بازیهای حساس خود در لیگ برتر را به این شهر منتقل کند. اما مشکل از جایی شروع شد که فوتبال به سیاست و امنیت گره خورد. شورای تامین استان خراسان رضوی، با وجود آمادگی کامل آستان قدس برای در اختیار گذاشتن ورزشگاه، بارها با برگزاری مسابقات با حضور تماشاگر مخالفت کرد. استدلال مسئولان استانی بر این پایه استوار بود که ورزشگاه امام رضا در قلب بافت شهری قرار دارد و مدیریت ترافیک و امنیت هجوم دهها هزار هوادار آبیپوش، فراتر از توان لجستیکی منطقه در روزهای میانی هفته است.
با این وجود برکسی پوشیده نیست که یکی از چالشبرانگیزترین بخشهای این پرونده، مساله حضور زنان در ورزشگاه است. طبق الزامات فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا، میزبانی در سطح حرفهای بدون حضور زنان عملا غیرممکن یا با جریمههای سنگین همراه است. در حالی که در شهرهایی مثل تهران، اراک، قزوین و تبریز، زیرساختهای ورود بانوان تا حدودی فراهم شده، در مشهد این موضوع همچنان با حساسیتهای مذهبی و فرهنگی خاصی روبهرو است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که عدم توافق بر سر پروتکلهای حضور زنان در ورزشگاه امام رضا، اصلیترین دلیلی بود که باعث شد نهادهای تصمیمگیر، صورتمساله را پاک کرده و با اصل میزبانی مخالفت کنند تا از حواشی احتمالی پیشگیری شود. البته این خبر هیچوقت تایید نشده است!
ورزشگاه امام رضا تحت مالکیت آستان قدس رضوی است. مدیران این نهاد بارها اعلام کردهاند که ورزشگاه یک سرمایه ملی است و آماده خدمترسانی به تیمهای بزرگ؛ اما آنها به تنهایی تصمیمگیرنده نیستند. لایههای نظارتی متعدد باعث شد تا استقلال در میان مثلث «باشگاه، آستان قدس و شورای تأمین» گرفتار شود. در این میان، فدراسیون فوتبال نیز نتوانسته نقش میانجی مقتدری را ایفا کند. در حالی که انتظار میرفت برای حفظ آبروی فوتبال ایران در سطح بینالمللی، رایزنیهای سطح بالایی برای باز شدن درهای این ورزشگاه انجام شود، اما در نهایت استقلال ناچار شد به ورزشگاههای درجه دومی مثل شهدای شهرقدس تن دهد.
منتفی شدن میزبانی در مشهد، تنها یک تغییر لوکیشن ساده نبود؛ بلکه ضربه فنی و اقتصادی بزرگی به استقلال زد. بازی در زمینهای بیکیفیت (مانند آنچه در شهرقدس شاهد بودیم) ریسک مصدومیت بازیکنان میلیاردی این تیم را بالا برد و کیفیت بازی فنی تیم را به شدت کاهش داد. علاوه بر این، محروم شدن از درآمد بلیتفروشی در یک ورزشگاه ۳۰هزار نفری مدرن و از دست دادن حمایت اتمسفر پرشور مشهد، استقلال را در بازیهای خانگیاش به یک تیم مهمان تبدیل کرد. این سرگردانی، نمادی از ضعف مدیریت کلان در فوتبال ایران است که نمیتواند از بهترین سختافزار موجود خود در دومین کلانشهر کشور استفاده کند.
داستان میزبانی استقلال در مشهد، پروندهای است که با شکست دیپلماسی ورزشی بسته شد. امروزه ورزشگاه امام رضا، به جای آنکه میزبان ستارگانی چون الهلال یا النصر و یا حتی تقابلهای داغ لیگ داخلی باشد، بیشتر به یک موزه مدرن شبیه است که از دور تماشا میشود. این اتفاق نشان داد که فاصله بین داشتن یک سختافزار لوکس تا بهرهبرداری صحیح از آن، فرسنگها راه است. استقلال ماند و ورزشگاههای بیکیفیت اطراف تهران، و مشهد ماند و صندلیهایی که در انتظار هیاهوی تماشاگران، غبار میخورند.
دیدگاه تان را بنویسید