آریا طاری

همانند فصل گذشته، بار دیگر مهم‌ترین و حساس‌ترین رویداد فوتبالی ایران، شهرآورد پایتخت یا همان دربی تهران، دقت کنید دربی تهران، قرار است در اراک برگزار شود. با اعلام رسمی باشگاه پرسپولیس (میزبان دربی) و تایید ضمنی سازمان لیگ، مقرر شد تا دیدار رفت تیم‌های آبی و قرمز تهران در چارچوب هفته دوازدهم لیگ برتر که قرار است ۱۴ آذر ماه ۱۴۰۴ برگزار شود، در ورزشگاه امام خمینی (ره) اراک به انجام برسد. این تصمیم، هرچند برای هواداران فوتبال در اراک این هیجانی تکراری و خوشایند است، اما برای فوتبال و ورزش مملکت یک زنگ خطر و نشان‌دهنده ضعفی عمیق در ساختار زیربنایی ورزش به حساب می‌آید. 

انتخاب اراک برای میزبانی دربی، در نتیجه‌ جلسه هیات مدیره پرسپولیس، در حالی صورت گرفت که گزینه‌هایی چون شیراز (ورزشگاه پارس) و مشهد (ورزشگاه امام رضا) نیز مطرح بودند. اما در نهایت، اراک که پیش‌تر نیز دربی ۱۰۴ را میزبانی کرده و نسبتا تجربه موفقیت‌آمیزی در کنترل شرایط امنیتی و اجرایی آن داشته، بار دیگر انتخاب شد. 

دلیل اصلی این انتخاب، همان دغدغه‌ای است که ماه‌هاست فوتبال ایران را درگیر کرده است؛ تعمیرات طولانی‌مدت و ناتمام ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی تهران. پس از اینکه ورزشگاه‌های جایگزین در اطراف تهران مانند ورزشگاه شهید دستگردی یا شهدای شهر قدس به دلایل مختلفی چون ظرفیت محدود، کیفیت پایین زمین چمن یا مسائل امنیتی توسط شورای تامین و سازمان لیگ تایید نشدند، باشگاه میزبان مجبور شد به ناچار نگاه خود را به استان‌های دیگر معطوف کند. اراک به دلیل نزدیکی نسبی به تهران (که برای تردد تیم‌ها و هواداران نسبتا راحت‌تر است) و تجربه میزبانی قبلی، به عنوان بهترین گزینه از میان بدترین‌ها انتخاب شد. 

یکی از دلایلی که پرسپولیس به برگزاری دربی در اراک تمایل بیشتری داشت، تجربه شیرین دربی ‌۱۰۴ در همین ورزشگاه است؛ دیداری که چهارم مهر ۱۴۰۳ به مزبانی اراک برگزار شد و با نتیجه یک بر صفر به سود پرسپولیس به پایان رسید. همین خاطره خوش، به علاوه شرایط فنی مناسب‌تر استادیوم نسبت به سایر گزینه‌ها، شانس اراک را برای میزبانی دوباره افزایش داد. 

هرچند در طول دهه‌ها دربی تهران در استادیوم‌های مختلفی چون امجدیه (شهید شیرودی) و آزادی برگزار شده، اما خروج کامل آن از پایتخت، یک اتفاق نادر و همواره نتیجه‌ یک بحران زیرساختی یا امنیتی بوده است. با احتساب دربی ۱۰۶، این دیدار مهم برای چهارمین‌ بار در تاریخ خود است که در شهری غیر از تهران برگزار می‌شود. 

انتقال پیاپی دربی از پایتخت، بیش از هر چیز، نشان‌دهنده یک بحران مزمن در مدیریت زیرساخت‌های ورزشی کشور است. مهم‌ترین نشانه این ضعف، تعمیرات بی‌پایان ورزشگاه آزادی است. تعمیراتی که در کشورهای توسعه‌یافته ورزشی، با برنامه‌ریزی دقیق در زمان‌های تعطیلی مسابقات و در سریع‌ترین زمان ممکن انجام می‌شود، در ایران به فاجعه‌ای تبدیل شده که برنامه یک فصل کامل لیگ را تحت‌الشعاع قرار داده است

اولین ‌بار که شهرآورد از تهران خارج شد، به دلیل مسائل انضباطی و درگیری‌های جنجالی دیدار رفت نیمه‌نهایی جام حذفی در سال ۱۳۷۳ بود. دیدار برگشت دو تیم در هفتم بهمن ۱۳۷۳ به عنوان تنبیه، به ورزشگاه آزادی بندرعباس منتقل شد. آن بازی که تحت تاثیر محرومیت بازیکنان کلیدی و جو سنگین امنیتی بود، با تساوی بدون گل به پایان رسید. 

دومین سفر اجباری دربی به دلیل بازسازی چمن ورزشگاه آزادی بود. در ۲۰ دی ۱۳۸۱ و در چارچوب لیگ برتر، پرسپولیس به عنوان میزبان، ورزشگاه یادگار امام (ره) تبریز را انتخاب کرد که نتیجه آن تساوی یک-یک بود. این شرایط، شباهت عجیبی به وضع کنونی دارد و نشان می‌دهد مشکل ساختاری ما در نگهداری استادیوم‌ها قدمتی بیش از دو دهه دارد. 

همان‌طور که عنوان شد اراک سومین میزبان دربی‌های بیرون از پایتخت بود که حالا قرار است ماه آینده برای چهارمین ‌بار هم میزبان بازی بزرگ فوتبال ایران باشد. 

انتقال پیاپی دربی از پایتخت، بیش از هر چیز، نشان‌دهنده یک بحران مزمن در مدیریت زیرساخت‌های ورزشی کشور است. مهم‌ترین نشانه این ضعف، تعمیرات بی‌پایان ورزشگاه آزادی است. ورزشگاه آزادی به عنوان یک دارایی ملی، فاقد یک برنامه جامع و بلندمدت برای نگهداری و بازسازی بوده است. تعمیراتی که در کشورهای توسعه‌یافته ورزشی، با برنامه‌ریزی دقیق در زمان‌های تعطیلی مسابقات (Off-Season) و در سریع‌ترین زمان ممکن انجام می‌شود، در ایران به فاجعه‌ای تبدیل شده که برنامه یک فصل کامل لیگ را تحت‌الشعاع قرار داده است. این ناتوانی در مدیریت یک پروژه کلان، نشان می‌دهد که ساختار ورزش ایران تا چه حد در معرض آسیب است.

کشورهای مدعی فوتبال، دارای چندین استادیوم درجه یک هستند که قابلیت میزبانی مسابقات بین‌المللی را دارند. تهران، به ‌عنوان پایتخت، پس از آزادی، هیچ استادیومی با حداقل استانداردهای AFC برای میزبانی یک دیدار حساس داخلی (که نیازمند  VAR، سیستم کنترل تماشاگران، ظرفیت مناسب و کیفیت چمن عالی) باشد، ندارد. 

ورزشگاه اراک، با وجود کیفیت قابل قبول، ظرفیتی در حدود ۱۵‌هزار نفر دارد. این یعنی ده‌ها هزار نفر از هواداران دو تیم که حق طبیعی‌شان تماشای بازی است، از استادیوم محروم می‌شوند. این تضاد بین تقاضا و عرضه، خود نمادی از سوءمدیریت در توزیع و توسعه امکانات است. انتخاب اراک در شرایطی رخ می‌دهد که گزینه‌هایی مانند ورزشگاه پارس شیراز (با ظرفیت ۵۰‌ هزار نفر) نیز مطرح بودند اما به دلایل مختلف زیرساختی، امنیتی یا مدیریتی، رد شدند. این نشان می‌دهد که حتی ورزشگاه‌های نسبتا جدید نیز در تامین الزامات میزبانی یک بازی در سطح دربی ناتوان هستند. 

جابه‌جایی دربی از تهران، نه‌تنها بار مالی سنگینی را بر دوش تیم‌ها و هوادارانی که مجبور به سفر هستند، تحمیل می‌کند، بلکه از بعد اقتصادی نیز باعث از دست رفتن منافع کلان می‌شود. دربی فرصتی برای افزایش فروش بلیت و جذب اسپانسرینگ در پایتخت است. انتقال آن، به طور مستقیم، ارزش تجاری این رویداد را کاهش می‌دهد و نشان می‌دهد که مقامات ورزشی کشور، صرفا به برگزاری بازی فکر می‌کنند نه برندسازی و ارتقای ارزش اقتصادی آن. 

در نهایت انتقال میزبانی دربی به اراک در واقع یک تلنگر ملی است که ضعف مفرط ما را در حوزه‌ زیرساخت به نمایش می‌گذارد. در حالی که کشورهای همسایه با برنامه‌ریزی‌های کلان، در حال تبدیل شدن به هاب‌های بزرگ رویدادهای ورزشی هستند، ایران همچنان درگیر آن است که چگونه مهم‌ترین بازی داخلی خود را در یک استادیوم با امکانات اولیه برگزار کند.