چرا مردم، مربی داخلی نمی‌خواهند؟ هراس آشنا

فدراسیون فوتبال همچنان در دوراهی انتخاب مربی ایرانی و مربی خارجی برای تیم ملی است. ظاهرا هم جمع‌بندی نهایی در این خصوص، انتخاب یک مربی داخلی برای تیم ملی بوده است. با این حال حتی خود فدراسیون هم تاکید دارد که بیشتر هواداران تیم ملی در نظرخواهی‌ها به دنبال انتخاب مربی خارجی هستند. سوال اینجاست که چرا چنین تمایلی در بین هواداران فوتبال در ایران شکل گرفته است؟ پاسخ دقیق به این سوال را شاید بتوان در سوابق گذشته تیم ملی فوتبال ایران پیدا کرد.

آریا رهنورد

 

قبلا چه کرده‌اید؟

آخرین باری که بحث مربی ایرانی و خارجی در تیم ملی تا این اندازه جدی شده بود، اتفاقا خود قلعه‌نویی نامزد هدایت تیم ملی بود. فوتبال ایران بعد از برانکو در جست‌وجوی مربی بود و دو گزینه مهم برای نیمکت وجود داشت. امیر قلعه‌نویی و مصطفی دنیزلی. ژنرال که به تازگی لیگ را برده بود و در اوج دوران مربیگری قرار داشت، هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت و در اولین قدم علی دایی را از تیم ملی خط زد. او یک لشکر دستیار با خودش به جام ملت‌ها برد اما تیم ملی در این دوران بسیار سردرگم به نظر می‌رسید و در اولین بازی حذفی جام ملت‌ها نیز از تورنمنت کنار رفت تا امیر به سرعت برکنار شود. بعد از قلعه‌نویی نیز نوبت به علی دایی رسید. این بار هم بحث انتخاب مربی خارجی بود و کلمنته حتی به ایران سفر کرد اما در نهایت شهریار سرمربی تیم ملی ایران شد و آنقدر بد نتیجه گرفت که تیم ملی دیگر عملا شانسی برای صعود به جام ملت‌های 2010 نداشت. افشین قطبی هم برخلاف آن‌چه میگفت کره را مثل کف دستش نمی‌شناخت تا تیم ملی هم در مقدماتی جام جهانی و هم در جام ملت‌ها با این مربی بازنده شود. همین فوتبال اما با ورود یک مربی مثل کارلوس کی‌روش احیا شد و کاملا متفاوت نتیجه گرفت. پس طبیعی است که هواداران فوتبال ایران به دنبال یک مربی خوب خارجی برای تیم ملی باشند. گزینه‌های داخلی هدایت تیم هم به جای انتقاد از این جو، باید به یاد بیاورند که مربیان داخلی در دو دهه گذشته چه کارهایی در تیم ملی انجام داده‌اند. آیا در این دو دهه، انتخاب مربی ایرانی نتیجه‌ای جز شکست به همراه داشته است.

امید و ناامیدی

تیم ملی امید برای سال‌ها مربی ایرانی داشته اما آیا این انتخاب نتیجه داده است؟ محمد مایلی‌کهن سرمربی یکی از بهترین و پرستاره‌ترین تیم‌های امید تاریخ ایران بود اما نتوانست با این تیم نتیجه بگیرد. درست مثل غلام پیروانی که اصلا معلوم نبود با چه انگیزه‌ای برای هدایت امیدها انتخاب شده است. نفراتی مثل خاکپور، حمید استیلی، فرهاد مجیدی و حتی مهدوی‌کیا هم در تیم ملی امید مربیان موفقی نبودند. طبیعی است که وقتی هوادار تیم ملی این نتایج را می‌بیند، علاقه‌ای به انتخاب مربی داخلی برای تیم از خودش نشان نمی‌دهد.

لیگ برتر، عصاره مربیان داخلی

آن‌‌چه در لیگ برتر می‌گذرد، عصاره‌ای از مربیان بومی را به نمایش می‌گذارد. مربیانی که وقت زیادی صرف تیم‌شان نمی‌کنند و در زمین مسابقه هم به محض زدن گل اول، به تیم دستور عقب‌گرد می‌دهند. مربیانی که مدام جنجال به راه می‌اندازند و همیشه به داور معترض هستند. حقیقتا در سه فصل گذشته کدام مربی ایرانی لیگ برتر در قواره پذیرفتن نیمکت تیم ملی بوده است؟ آیا اصلا کسی را داشته‌ایم که بتواند از لیگ مستقیما به تیم ملی برسد؟ قلعه‌نویی به عنوان گزینه اصلی این تیم، از لیگ دوازدهم به بعد دیگر یک جام معمولی مثل جام حذفی را هم نبرده است. او در قامت مربی هرگز موفقیتی در قاره آسیا نداشته است. چطور انتظار داریم او با این رزومه، تیم ملی را قهرمان جام ملت‌ها کند؟

رختکن پرستاره، از رویا تا کابوس

دراگان اسکوچیچ که یک مربی خارجی بود، فقط یک جمله در مورد تاکتیک‌پذیر نبودن ستاره‌های ایرانی گفت و مهدی طارمی چنان جنجالی به راه انداخت که در نهایت دوران مربیگری اسکو در تیم ملی به پایان رسید! آیا مربی ایرانی می‌تواند در چنین جوی کار کند؟ آیا کسی که سرمربی یک تیم لیگ برتری بوده و هرگز از لیگ فراتر نرفته، می‌تواند سرمربی ستاره پورتو، مهاجم لورکوزن و بازیکن فیکس فاینورد باشد؟ تا اینجا از بین بازیکنان تیم ملی، فقط بیرو حمایت سفت و سختی از مربی داخلی داشته و سایر نفرات واکنشی به این ماجرا نشان نداده‌اند.  اگر مربی تیم ملی فاقد اقتدار لازم باشد و نتواند تیم را در مسیر درست قرار بدهد، همان ماجراهای دوران اسکوچیچ دوباره تکرار خواهد شد و این بار ممکن است حتی نتایج دوران اسکوچیچ هم تکرار نشود. پس به جای سرزنش مردم و هواداران تیم ملی، مربیان ایرانی باید گذشته خودشان را سرزنش کنند. آنها از فرصت‌های قبلی استفاده نکرده‌اند و به همین خاطر دیگر مورد اعتماد قرار نمی‌گیرند. شاید هم یک مربی ایرانی بتواند به این روند پایان بدهد و این اعتماد از دست رفته را دوباره به دست بیاورد.