آریا   طاری

حال ورزش ایران اصلا خوب نیست. حتی اگر تیم ملی کشتی تمام طلاهای مسابقات جهانی بلگراد را به دست بیاورد، باز هم باید پذیرفت که حال ورزش ایران در هیچ رشته‌ای اصلا خوب نیست. ماجرا فراتر از نتیجه گرفتن است. بسیاری از فدراسیون‌ها با مشکلات بزرگی روبه‌رو هستند و فوتبال به عنوان پرمخاطب‌ترین رشته، کاملا به حاشیه رانده شده است. حمید سجادی و تیم مدیریتی‌اش در وزارت ورزش، تا اینجا به هیچ وجه انتظارها را برآورده نکردند. اتفاقی که با توجه به سابقه ورزشی این افراد، تلخ و ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد.

شرایط این روزهای ورزش ایران اصلا امیدوارکننده نیست. در رشته‌ای مثل فوتبال، تنش‌ها به اوج رسیده و نیمکت تیم ملی درست قبل از جام جهانی تغییر کرده است. نقش شخص وزیر در این تغییر هم محسوس به نظر می‌رسد. چراکه بسیاری از حواشی بعد از ملاقات او با چند ملی‌پوش در اردوی تیم ملی رقم خورد. زیرساخت‌ها در فوتبال همچنان فاجعه‌بار هستند و تلاشی در راستای بهبودشان هم صورت نگرفته است. روند واگذاری باشگاه‌ها نیز تنها با رفتن به بورس رقم خورده و هنوز نمی‌توان راه سرخابی‌ها را از دولت جدا دانست. در چند رشته دیگر، اوضاع حتی ناامیدکننده‌تر است. در کشتی، درگیری بین فدراسیون و وزارت اوج گرفته و بحث بر سر بودجه به بالاترین حد اختلاف رسیده، تعلیق جودو هنوز ادامه دارد، تکواندو در المپیک دست خالی مانده و در وزنه‌برداری چندی پیش بازیکنان دست به اعتصاب زدند. چه کسی باید به این آشفتگی پاسخ بدهد؟ همان کسی که در استودیوی تلویزیون از وعده‌اش برای آوردن زیدان به فوتبال ایران صحبت می‌کند؟ چطور ممکن است وسط این همه آشفتگی بزرگ در ده‌ها رشته، آقای وزیر این‌چنین برای فوتبال حاتم‌بخشی کند؟

غیبت حمید سجادی در برخی از مجامع ورزشی، سوال‌برانگیز است. اگر قرار است پولادگر به جای او در تمام مجامع شرکت کند، چرا وزارت به خود پولادگر واگذار نشده است؟ سجادی شاید اولین وزیر ورزشی باشد که حتی در مجمع جنجالی فدراسیون فوتبال هم شرکت نکرده و معاونش را به این جلسه فرستاده است. آن‌وقت همین مدیر با چنین فاصله زیادی با فوتبال، ناگهان به فدراسیون توصیه می‌کند که «زیدان» را برای هدایت تیم ملی بیاورند. آیا سجادی خبر دارد که زیدان برای هدایت یک تیم فوتبال در سال چقدر دستمزد می‌گیرد؟ مطرح شدن چنین ادعایی دو حالت بیشتر نخواهد داشت؛ یا سجادی اصلا نمی‌داند که مربیان فوتبال در اروپا چقدر دستمزد می‌گیرند و اصلا نمی‌داند که یک مربی در قامت زیدان بعد از کار در رئال مادرید به فوتبال ایران نخواهد آمد، یا اینکه او از این مبلغ کلان خبر دارد و حاضر است برای فوتبال هزینه سنگینی انجام بدهد. در هر دو مورد نیز نقدهایی جدی به این مدیر وارد است.

 اگر وزیر ورزش نداند که یک مربی  فوتبال چه دستمزدی می‌گیرد، کلاه ورزش پس معرکه خواهد بود و اگر بداند و حاضر به پرداخت صدها میلیارد به فدراسیون فوتبال باشد، پس چرا بسیاری از رشته‌های ورزشی این روزها با بزرگ‌ترین مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند؟ چطور در همین وزارت به رئیس فدراسیون کشتی توصیه می‌شود که تنها با یک ماساژور به مسابقات برود و هیچ خبرنگاری را نیز در کاروان نداشته باشد تا هزینه‌ها کاهش پیدا کند و آن‌وقت همین هزینه‌ها صرف فوتبال می‌شود؟

حمید سجادی خودش یک دونده درجه یک بوده و حتما به خوبی می‌داند که رسیدن به خط پایان در هر حالتی دلچسب نیست. آنهایی از رسیدن به خط پایان لذت می‌برند که این کار را با کیفیت مطلوب‌تری انجام داده باشند وگرنه همه دونده‌ها در یک رقابت به خط پایان خواهند رسید. دیر یا زود، دوران حضور سجادی در وزارت هم تمام می‌شود اما آیا رسیدن به خط پایان تجربه خوشایندی برای او خواهد بود؟ آیا تمام شدن دوران ریاست سلطانی‌فر، اتفاق خوبی برای این وزیر به شمار می‌رفت؟ سلطانی‌فر عملکرد ضعیفی در وزارت ورزش داشت و در پایان دورانش هم به شدت مورد نقد قرار گرفت. او حتی همین امروز هم سوژه نقدهای بسیاری است و بعید به نظر می‌رسد که دیگر در اطراف ورزش آفتابی شود. هضم مشکلات پرشمار دوران سلطانی‌فر از یک جهت ساده‌تر بود. حداقل می‌دانستیم که او ورزشکار نبوده و نسبت چندانی با ورزش نداشته است. حداقل می‌دانستیم که او پیشینه ورزشی خاصی نداشته و از جنس ورزش نیست. حمید سجادی اما اگر در این تجربه ناکام شود، یک پیام بسیار مهم را به جامعه ورزش خواهد رساند و آن این است که شاید مدیران ورزشی نیز دوای درد ورزش ایران نباشند. همان‌طور که برخی مدیران فوتبالی مثل انصاری‌فرد، بدترین دوران ممکن را برای باشگاهی مثل پرسپولیس رقم زدند. سجادی تا امروز اصلا عملکرد موفقی در قامت وزیر ورزش نداشته و هنوز فرصت دارد تا از این روند فاصله بگیرد. اگر شرایط تغییر نکند، دوران او در جایگاه وزیر ورزش نیز طولانی‌تر نخواهد شد. سجادی تا امروز اقتدار کافی را در این جایگاه از خودش نشان نداده است.