جنگ مربی، رنگ خبرنگار!

مقایسه تعداد میکروفن‌هایی که در کنفرانس خبری تازه کارلوس کی‌روش مقابل او قرار گرفتند با میکروفن‌هایی که سابقا در یک کنفرانس مطبوعاتی مقابل این مربی گذاشته می‌شدند، به روشنی سقوط محبوبیت مرد پرتغالی در فوتبال ایران را آشکار می‌کند. حرف‌های کارلوس دیگر مثل سابق خریدار ندارند و کشف این موضوع، کار دشواری به نظر نمی‌رسد. با این وجود اینکه بخشی از جامعه خبری ایران بعد از توهین عجیب دستیار کی‌روش به یک خبرنگار، کنفرانس خبری او را تحریم نمی‌کنند و اینکه کارلوس همچنان می‌تواند به اتهام‌زنی علیه گروهی از خبرنگارها ادامه بدهد، ماجراهای تلخی هستند که ریشه‌های‌شان را باید در دل جامعه خبری جست‌وجو کرد. خبرنگاری که قربانی خشونت اوسیانو شده، نمی‌تواند حمایت همه اقشار جامعه را جذب کند. چراکه خیلی زود تصاویر متعددی از پست‌های او در فضای مجازی با انبوهی از کری‌خوانی‌های رنگی و عکس‌های او در رستوران با برانکو ایوانکوویچ دیده می‌شود کارلوس کی‌روش، دو چهره کاملا متفاوت دارد. یک چهره مظلوم‌نما که تحریم‌ها را عامل انزوای تیم ملی در دنیا و عدم برگزاری بازی با رقبای بزرگ عنوان می‌کند و یک چهره زیرک و هوشمند که تعمدا از بازی با تیم‌های بزرگ فرار می‌کند تا یک وقت جایگاهش در رنکینگ تیم‌های آسیایی جدول فیفا را از دست ندهد

آریا طاری

کارلوس کی‌روش، دو چهره کاملا متفاوت دارد. در جریان هر مسابقه در یک تورنمنت، کاملا جدی و مصمم نشان می‌دهد و تیمش را با تمام توان و دقت به همه جزئیات، برای رسیدن به موفقیت هدایت می‌کند. بعد از پایان هر بازی اما، چهره دیگری از او می‌بینیم. مردی که می‌تواند با اعتراض به کمک داور ویدئویی، تیم ملی را به سوژه‌ای برای خبرنگارهای خارجی تبدیل کند. کارلوس کی‌روش، دو چهره کاملا متفاوت دارد. یک چهره مظلوم‌نما که تحریم‌ها را عامل انزوای تیم ملی در دنیا و عدم برگزاری بازی با رقبای بزرگ عنوان می‌کند و در حالی که بخشی از ستاره‌های تیم کفش نایکی به پا دارند، به دلیل تحریم‌ها به این کمپانی حمله‌ور می‌شود و یک چهره زیرک و هوشمند که تعمدا از بازی با تیم‌های بزرگ فرار می‌کند تا یک وقت جایگاهش در رنکینگ تیم‌های آسیایی جدول فیفا را از دست ندهد و اعتماد به نفس شاگردانش را به خطر نیندازد. کار مهم خبرنگارها شاید به تصویر کشیدن هر دو چهره کارلوس کی‌روش باشد. به نمایش درآوردن همه واقعیت‌ها در مورد آقای مربی. صحبت از همه وجوه مربیگری او و البته دستمایه‌ قرار دادن تفاوت‌هایش در جریان بازی‌ها و خارج از بازی‌ها. طبیعتا مردم باید همه حقایق را در مورد مرد پرتغالی بدانند و بر همین اساس، سرگرم قضاوت او شوند. واکنش خبرنگارها و روزنامه‌نگارهای وطنی به این مربی اما در یک «دو قطبی» واضح خلاصه می‌شود. آنها یا سرمربی تیم ملی را دوست دارند و یا از او بیزار هستند و این احساس شخصی ظاهرا قرار نیست به هیچ قیمتی دستخوش تغییر شود. در ماه‌های گذشته، فضای «هواداری» در فوتبال ایران از همیشه مسموم‌تر شده است. قرمزها سرگرم زیر سوال بردن موفقیت‌های گذشته آبی‌ها هستند و آبی‌ها نیز دست به هر کاری می‌زنند تا با شکست قرمزها، به جشن و پایکوبی بپردازند. حتی جا ماندن اسم علیرضا بیرانوند به عنوان گلر اول تیم ملی در بین نامزدهای انتخاب به عنوان مرد سال آسیا، باعث ایجاد اختلاف میان هواداران دو باشگاه شده است. در چنین شرایطی، خبرنگارها باید به تلطیف فضا مشغول باشند اما مجموعه‌ای از نوشته‌ها، یادداشت‌ها، پست‌های اینستاگرامی و توئیت‌های آنها نیز تنها به «کری‌ خوانی» گره خورده است. در همه دنیا خبرنگارها «تیم مورد علاقه» دارند و هیچ مشکلی در علاقه داشتن به یک تیم دیده نمی‌شود اما زمانی که یک خبرنگار خطوط قرمز شغلش را نادیده می‌گیرد و در قاب یک هوادار متعصب فرو می‌رود، دیگر نباید انتظار بهبود اوضاع هواداری در کشور را داشته باشیم. کارلوس کی‌روش، مهم‌ترین بحث روز فوتبال ایران را می‌سازد اما تا زمانی که این بحث نیز به «رنگ‌»‌ها پیوند خورده باشد، هیچ‌وقت به نتیجه‌ای منطقی ختم نخواهد شد.

«وقت ندارم با خبرنگارها ناهار بخورم!». این جمله، کنایه‌آمیزترین بخش از کنفرانس مطبوعاتی کارلوس کی‌روش در انتهای اردوی اخیر تیم ملی در تهران است. جمله‌ای که مستقیما خبرنگاران حاضر در ناهارهای مشترک با برانکو ایوانکوویچ را نشانه می‌گیرد و «استقلال» آنها را زیر سوال می‌برد.  کارلوس کی‌روش هیچ نیازی به عذرخواهی احساس نمی‌کند، چراکه می‌داند خبرنگارهای ورزشی هیچ اتحادی از خودشان نشان نخواهند داد. اگر یک روز بعد از درگیری اوسیانو کروز با یک خبرنگار پس از پایان دیدار تیم ملی، همه خبرنگارها در کنار هم حضور در تمرین تیم را تحریم می‌کردند، بدون تردید فدراسیون و کادر فنی ناچار می‌شد به رفتار زشت کمک مربی کارلوس واکنش نشان بدهد اما صبح روز بعد، باز هم گروهی از شیفتگان کی‌روش و یا افرادی که منافع شخصی‌شان در برقراری ارتباط مستمر با این مربی خلاصه می‌شود، خودشان را به تمرین تیمی رساندند که بازیکنانش از دسترس خارج شده‌اند و مربیانش مقابل خبرنگارهای ایرانی روزه سکوت می‌گیرند تا پاسخ سوالات خبرنگاران ترینیداد و توباگو را بدهند. اگر ماجرای درگیری اوسیانو کروز با یک خبرنگار در هر کشور دیگری رخ داده بود، جریمه سنگین و حتی اخراج این مربی در دستور کار فدراسیون فوتبال قرار می‌گرفت. حتی اگر این اتفاق نیز رخ نمی‌داد، خبرنگارها در کنار هم شرایطی را به وجود می‌آوردند که تیم ملی در بایکوت کامل قرار بگیرد و قبل از عذرخواهی رسمی و پرداخت تاوان احتمالی، نتواند از این بایکوت خارج شود. بیشتر خبرنگارهای ایرانی اما به سادگی از این موضوع عبور کردند و چند نفرشان حتی با کنایه‌هایی زشت علیه همکارها، دست روی این نکته گذاشتند که کارلوس هیچ‌کس را با «گلوله» زخمی نکرده است! کارلوس در کنفرانس خبری، به روزنامه‌نگارها و خبرنگارهایی کنایه می‌زند که این اواخر با سرمربی پرسپولیس ناهار خورده‌اند. جماعتی که هویت شغلی‌شان را به یک «کارت هدیه» می‌فروشند و علایق رنگی را در اولویت تهیه هر گزارشی قرار می‌دهند. خبرنگاری که قربانی خشونت اوسیانو شده، نمی‌تواند حمایت همه اقشار جامعه را جذب کند. چراکه خیلی زود تصاویر متعددی از پست‌های او در فضای مجازی با انبوهی از کری‌خوانی‌های رنگی و عکس‌های او در رستوران با برانکو ایوانکوویچ دیده می‌شود. در زشت بودن حرکت اوسیانو و زشت‌تر بودن اصرار کی‌روش به عذرخواهی‌نکردن، شکی وجود ندارد اما اگر خبرنگارها هم کمی بر اصل «بی‌طرفی» پافشاری به خرج می‌دادند و سرگرم «ناهارنگاری» نمی‌شدند، حرف‌ها و عمل‌شان امروز خریداران بیشتری داشت. کاش خبرنگارها نیز وقت نداشتند با سرمربیان ناهار بخورند و خودشان را در معرض قضاوت‌هایی بی‌رحمانه قرار بدهند.

جنگ کی‌روش تمام‌شدنی نیست. او برای رسیدن به اهدافش، حتی حاضر است با دیوار هم بجنگد و در این راه، ابایی ندارد که از بازیکنانش نیز به عنوان ابزار استفاده کند. آقای مربی وعده‌های حمایتی خاص خودش را دارد و در هیچ شرایطی، حمایت این گروه خاص را از دست نمی‌دهد. برای اولین بار از زمان ورود کارلوس کی‌روش به فوتبال ایران، بسیاری از رسانه‌های اصلی کشور حاضر نشده‌اند در کنفرانس مطبوعاتی او حاضر باشند. تقریبا همه وبسایت‌های مهم و پرمخاطب، به موضع‌گیری این مربی پشت کرده‌اند و توجهی به صحبت‌های او نشان نداده‌اند. این اتفاق می‌تواند یک زنگ خطر بزرگ برای مربی پرتغالی باشد اما تلنگر کارلوس زمانی جدی‌تر می‌شد که هیچ خبرنگاری در این جلسه شرکت نمی‌کرد. خبرنگارها و چهره‌های رسانه‌ای که در آخرین کنفرانس خبری سرمربی تیم ملی حاضر بودند و کنایه‌های او را از نزدیک ثبت و ضبط کردند، اگر در آینده در شرایط مشابه خبرنگاران مغضوب کارلوس کی‌روش قرار گرفتند، نباید انتظار حمایت‌ شدن از سوی جامعه مطبوعاتی را داشته باشند. بخشی از آنها در شرایطی به جامعه خبری پشت کردند که روابط خاص‌شان با سرمربی تیم ملی دیگر بر هیچ‌کس پوشیده نیست. البته که کارلوس کی‌روش مثل هر مربی دیگری نقاط ضعف و قوت خاص خودش را دارد اما گروهی از خبرنگارها در ایران فقط روی ضعف‌های او مانور می‌دهند و گروهی دیگر نیز تنها درباره نقاط قوت او صحبت به میان می‌آورند. این وسط، «حقیقت» بزرگ‌ترین قربانی است. کی‌روش در این سال‌ها به خوبی قاطبه روزنامه‌نگارها و خبرنگارهای ورزشی را شناخته و به همین خاطر از پاسخ دادن می‌گریزد. او پس از جام جهانی به جای برطرف کردن ابهامات فنی، به سرعت مشغول حمله به منتقدانش شد و عجیب بود که به جای سوال پرسیدن از این مربی، صحبت‌های زشت و ناامیدکننده‌اش مورد توجه قرار گرفت. احتمالا در صورت ناکامی در جام ملت‌ها نیز، کارلوس چنین سیاستی را در پیش خواهد گرفت و دیگران را به عنوان مقصر ناکامی‌های احتمالی معرفی خواهد کرد. آقای سرمربی در کنفرانس خبری‌اش، مدعی شد که حتی اگر یک نفر در خیابان از او بخواهد که نیمکت تیم ملی را ترک کند، این کار را انجام خواهد داد. همین جمله نشان می‌دهد او برخلاف شناخت دقیقش از خبرنگارها، مردم را به خوبی نمی‌شناسد. مردمی که قاطبه آنها دیگر از جنگ و دعواهای مرد پرتغالی به ستوه آمده‌اند و حتی با بلیت‌های رایگان، به تماشای بازی تیم‌ او نمی‌روند.