آریا رهنورد

دراگان اسکوچیچ، شاید آرام‌ترین سرمربی دو دهه اخیر تیم ملی است. البته اینکه اسکو در اطراف تیم هیچ تنشی به وجود نمی‌آورد، خصلت بدی نیست اما اینکه او اصلا روی سرنوشت تیم ملی حساسیت نشان نمی‌دهد و نگرانی چندانی از بابت انفعال فدراسیون فوتبال ندارد، حقیقتا ترسناک به نظر می‌رسد. شرایط تیم ملی، به شدت حساس شده و این تیم برای رسیدن به جام جهانی، مسیر سختی خواهد داشت. تیم ملی این روزها بیشتر از هر چیزی، به جدیت و البته برنامه‌ریزی دقیق و اصولی نیاز دارد. دو اتفاقی که اصلا در اطراف این تیم به چشم نمی‌خورند.

کادر فنی تیم ملی آنقدر آرام و خونسرد به نظر می‌رسند که انگار تا شروع دیدارهای انتخابی جام جهانی، حداقل «دو سال» زمان باقی مانده است. البته که با شناخت دقیق نفرات نیمکت تیم ملی، این خونسردی اصلا هم عجیب به نظر نمی‌رسد. چراکه تک تک این نفرات همیشه این خصلت را همراه خودشان داشته‌اند. دراگان اسکوچیچ اساسا از آن دست مربیان به شمار می‌رود که به آب و آتش نمی‌زنند، مدیران تیم‌شان را تحت فشار نمی‌گذارند و برای هیچ‌کس، چالش به وجود نمی‌آورند. کریم باقری هم که همیشه بسیار آرام بوده و در جایگاه یک مربی، تفاوتی نکرده است. این خاصیت در وحید هاشمیان هم دیده می‌شود. ستاره‌ای که حتی در بهترین سال‌های فوتبالش در بوندس‌لیگا، به ندرت مصاحبه می‌کرد و خودش را در کانون توجه قرار می‌داد. این آرامش، در چنین روزهایی می‌تواند برای تیم ملی شبیه یک «سم» عمل کند. چراکه این تیم در این موقعیت حساس، به توجه زیادی نیاز دارد. قرارداد کریم باقری با پرسپولیس به تازگی تمدید شده و این مربی احتمالا باز هم به صورت همزمان در تیم ملی و پرسپولیس دیده خواهد شد. طبیعتا با این روند بعید است او بتواند تک تک نفرات ملی‌پوش در لیگ‌های مختلف را زیر نظر بگیرد. فهرست آخر  اسکوچیچ برای اردوی بحرین، فهرستی کامل و امیدوارکننده بود اما تکرار این لیست در شرایطی که لیگ برتر در تعطیلی به سر می‎برد و لیگ‌های اروپایی هم به تازگی شروع شده‌اند، کار ساده‌ای نخواهد بود. جام جهانی، دستاوردی نیست که به راحتی برای فوتبال ایران به دست بیاید. این فوتبال درست به همان اندازه که پتانسیل و استعداد درخشیدن در این رقابت را دارد، از این قابلیت هم برخوردار است که همه چیز را به سمت تباهی بکشاند و فرصت رسیدن به این جام را به راحتی از دست بدهد.

ایران کم‌تر از دو هفته دیگر، باید در یک دیدار رسمی بسیار حساس روبه‌روی سوریه قرار بگیرد و به سرعت مسابقه دومش روبه‌روی عراق را هم برگزار کند. هم سوریه و هم عراق، برنامه‌های مفصلی برای این نبردها دارند و علاوه بر اردو، دیدار تدارکاتی هم خواهند داشت. ایران اما دوباره بدون انجام نبرد دوستانه، به مصاف این رقبا خواهد رفت. ظاهرا قرار است یک مینی اردوی کوتاه‌مدت برای تیم ترتیب داده شود و سپس ستاره‌ها روبه‌روی سوریه قرار بگیرند. اینکه دراگان اسکوچیچ عملا فرصت محک زدن مهره‌های تیمش در دیدارهای دوستانه را ندارد، به خودی خود عجیب به نظر می‌رسد اما عجیب‌تر این است که او عملا هیچ واکنشی به این اتفاق هم نشان نمی‌دهد. ظاهرا خود این مربی هم قانع شده که تیمش را تنها در دیدارهای رسمی به زمین بفرستد و قید نبردهای تدارکاتی را بزند. این روند به هیچ وجه برای تیمی که قصد دارد خودش را به سومین جام جهانی متوالی برساند اصولی به نظر نمی‌رسد.

همین سوریه که در ظاهر حریف ساده‌ای به نظر می‌رسد و معمولا در دیدارهای دوستانه به راحتی به تیم ملی می‌بازد، مدت‌هاست که در یک مسابقه رسمی نتیجه را به تیم ملی ایران واگذار نکرده است. تیم ملی در مقدماتی جام جهانی روسیه هم دو بار با این حریف به تساوی رسید و نتوانست سوریه را شکست بدهد. عراق هم که همیشه یک حریف بسیار سرسخت برای ایران به شمار می‌رود. تیمی که اگرچه در آخرین نبرد با تیم ملی ایران شکست خورده اما در چند مسابقه قبل از آن، برنده بوده است. تصور «ساده» بودن این نبردها، ممکن است به قیمت اتفاق‌های زیادی تمام شود. به قیمت دور شدن تیم ملی از جام جهانی و شاید حتی به قیمت از دست رفتن شغل دراگان اسکوچیچ. این همه سکوت و انفعال در این شرایط حساس، دردی از تیم ملی دوا نمی‌کند.

شاید مربیان تیم ملی و مسئولان فدراسیون، هنوز در باد نتایجی خوابیده‌اند که اخیرا تیم ملی روبه‌روی بحرین و عراق به دست آورد. تصور اینکه آن نتایج تحت هر شرایطی ادامه پیدا می‌کنند، هرگز منطقی نخواهد بود. نباید فراموش کرد که همین تیم با همین مهره‌ها و یک مربی دیگر، در دور رفت مرحله اول مقدماتی چه فجایعی را تجربه کرده بود. آن دفعه، تیم ملی جان همه را به لب رساند تا اشتباه‌های خودش را جبران کند و صعود را جشن بگیرد. این بار اما هر اشتباه، می‌تواند آخرین اشتباه باشد و تیم را در لبه پرتگاه قرار بدهد.