آریا طاری

سال‌ها قبل، پس از شکست جهان پهلوان تختی در فینال المپیک، روزنامه‌ای در ایران برای او تیتر زده بود:«بخندیم تا تختی نگرید». حالا این جمله، همه حس و حال ایرانی‌ها نسبت به حسن یزدانی است. ستاره پرفروغی که دومین مدالش در رقابت‌های المپیک را به دست آورد اما مثل همیشه آنقدر فوق‌العاده بود که حتی نقره المپیک برایش حسرت‌آلود به نظر می‌رسید. با سرنوشت نمی‌شود جنگید. این بار طلا به دست‌های حسن نرسید تا کشتی آزاد ایران در توکیو بدون طلا بماند. پسر طلایی ورزش ایران اما سه سال دیگر در پاریس، دومین طلای المپیکش را به دست می‌آورد.

روبه‌روی دوربین‌ها ایستاده و حتی به خودش اجازه نمی‌دهد پشت میکروفون تلویزیون قرار بگیرد. رد اشک توی چشم‌هایش دیده می‌شود و به سختی حرف می‌زند. باورش سخت است که او همان یل جویبار است. همان قهرمان خارق‌العاده‌ای که روی تشک، نفس رقبا را می‌گیرد. او در حین مبارزه، مهارنشدنی است اما بیرون تشک، با آن حجب و حیای همیشگی‌اش اهل حرف زدن و متصل کردن جمله‌ها به هم نیست. حسن در واکنش به شاهکارش در المپیک توکیو، فقط سه کلمه به زبان می‌آورد «شرمنده مردم شدم». همان موقع، همه مردم آرزو می‌کنند که کاش چنین روحیه‌ای، در برخی از مسئولین هم وجود داشت. کاش چهره‌های سیاسی هم با همین روحیه برای مردم کار می‌کردند. حسن حقیقتا یک اعجوبه است اما دوست داشتن او را نمی‌توان تنها به اتفاقات دنیای کشتی مربوط دانست. او به خاطر محجوب‌ بودنش در اوج قهرمانی، به خاطر سر به زیری و آرامش همیشگی و به خاطر تلاشی که برای خوشحال کردن یک ملت انجام داده، سزاوار ستایش است. حتی اگر در المپیک به یک مدال برنز هم نرسد. حتی اگر در همان اولین مسابقه شکست بخورد و حذف شود. حسن در توکیو، فشار وحشتناکی را تحمل می‌کرد. او بار زیادی را به دوش می‌کشید و همین مساله، برایش دردسرساز بود. همه انتظار داشتند او به تنهایی، مردم ایران را خوشحال کند. همه انتظار داشتند یک ورزشکار به تنهایی، به طلسم خبرهای بد پایان بدهد. تحمل چنین فشاری، هرگز ساده به نظر نمی‌رسد. فشاری که حداقل چهار سال قبل در ریو، روی شانه‌های این قهرمان کشتی وجود نداشت. با این حال، او مردانه جنگید و باز هم نشان داد که چقدر استثنایی است. او نشان داد که چطور تا آخرین نفس، به مبارزه ادامه می‌دهد و رقبا را یک به یک کنار می‌زند. کاری که حسن تا امروز انجام داده، یک تاریخ‌سازی تما‌م‌عیار است.

نباید انتظار داشت که حسن در 26 سالگی، با همان آمادگی 22 سالگی به میدان برود. نباید فراموش کرد که او در دو سال گذشته، هم مصدومیت‌های سنگین را تجربه کرده و هم کرونا را پشت سر گذاشته است. امکانات کشتی‌گیری مثل حسن یزدانی، هرگز قابل مقایسه با چهره‌ای مثل دیوید تیلور آمریکایی نیست. با این حال عملکرد او در المپیک، همچنان درخشان بوده است. او با دو پیروزی مقتدرانه، خودش را به نیمه نهایی رقابت‌های المپیک رساند. قرعه حسن برای رسیدن به فینال، به مراتب دشوارتر از تیلور به نظر می‎رسید. چراکه او باید در نیمه نهایی با حریف سرسخت روس روبه‌رو می‌شد. حریفی که با کنده دیرهنگام یزدانی، نتیجه را هفت - یک به او واگذار کرد. فشار این چند مسابقه برای یزدانی آنقدر زیاد بود که او در اواخر مسابقه‌هایش، حتی زیر سرم هم رفت. حسن با نقشه مشخصی روبه‌روی تیلور قرار گرفت و نمایشی کاملا اصولی مقابل این حریف بسیار بزرگ داشت. او تصمیم داشت به زیر کتف تیلور ضربه بزند و کار را به کناره‌های تشک بکشاند. این نقشه در وقت اول، کاملا جواب داد و حسن را مقابل تیلور پیش انداخت. این برتری تا آخرین ثانیه‌ها هم ادامه داشت اما 15 ثانیه لعنتی آخر، همه چیز را خراب کرد. اگر حسن روبه‌روی همین زیر آخر مقاومت به خرج می‌داد، حالا مدال طلا توی دست‌هایش بود اما در دنیای ورزش، فرصتی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد و ستاره‌ها باید با عواقب تصمیم‌های لحظه‌ای‌شان به زندگی ادامه بدهند. یزدانی همین حالا هم پس از تختی، دومین کشتی‌گیر پرافتخار تاریخ ایران در رقابت‌های المپیک به شمار می‌رود اما او آنقدر جاه‌طلب است که به همین سادگی، با این اتفاق‌ها راضی نشود.

ورزش ایران، باید مراقب این استعداد بزرگ باشد. او سه سال دیگر در پاریس، می‌تواند به سلطه تیلور بر این وزن پایان بدهد. حتی خود تیلور افسانه‌ای، تاکید کرده که این سخت‌ترین حریف همه زندگی ورزشی‌اش بوده و در لحظات پایانی، فقط شانسش را امتحان کرده است. حتی جردن باروز هم لب به تحسین از این ستاره گشوده و دست روی این نکته گذاشته که حسن نباید از هیچ چیز شرمنده باشد. روبه‌رو شدن با این شکست، ساده نیست و لحظات سختی برای یزدانی خواهد ساخت اما او باید دوباره برگردد و خودش را به اوج نزدیک کند. حسن با تجربه‌ای که حالا به دست آورده، سه سال دیگر می‌تواند روی سکوی اول المپیک برود. موقعیتی که بیشتر از هر جای دیگری به آن تعلق دارد.