به جرات می‌توان گفت فوتبال ایران به لحاظ اخلاقی در یکی از منحط‌‌ترین دوره‌های همه تاریخش قرار گرفته است. به هر جا که نگاه می‌کنیم، از سر و روی این فوتبال «خشونت» می‌بارد و در این فضای مسموم، هیچ‌کس هم علاقه‌ای ندارد تا دستاوردهای مثبت رقبا را مورد ستایش قرار بدهد. حالا ستایش پیشکش، اینجا در واکنش به موفقیت دیگران حتی «سکوت» هم نمی‌کنند و اصرار دارند همه چیز را زیر سوال ببرند. این روزها در فوتبال ایران، همه با هم درگیر هستند. وزیر برای تیم فوتبال کری می‌خواند، مربی به وزیر بد و بیراه می‌گوید، باشگاه حریف از مربی شکایت می‌کند، این یکی باشگاه پرونده شادی گل بازیکن رقیب را به کمیته انضباطی می‌برد و خلاصه همه در حال شکایت از هم و اتهام زدن به همدیگر هستند. چنین جوی ممکن است بیشتر از همه به تیم ملی لطمه بزند. تیمی که به اتحاد نیاز مبرمی دارد و بازیکنان نباید در آن‌ ساز خودشان را کوک کنند اما با روند فعلی، بعید نیست که رفتارهای تنش‌آمیز بازیکنان تیم‌های مختلف، به تیم ملی هم کشیده شود و فضای این تیم را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار بدهد. این یک نگرانی بزرگ در مورد سرنوشت تیم ملی ایران خواهد بود. همه اهالی فوتبال ایران باید فضا را به سمت تلطیف‌شدن ببرند. اصرار برای «سبقت» گرفتن از هم در دعوا و جنجال، فقط همه چیز را پیچیده‌تر خواهد کرد. شرایط به گونه‌ای است که انگار کلید اختیار فوتبال ایران به دست پسربچه‌های 11 تا 13 ساله افتاده و آنها کنترل همه چیز را در دست گرفته‌اند. این وسط ستاره‌های میلیاردی هم طوری رفتار می‌کنند که انگار مشغول بازی کردن گل کوچک در حوالی خانه‌شان هستند و اصلا انگار نه انگار که بخشی از بدنه یک فوتبال حرفه‌ای به شمار می‌روند.

کارلوس کی‌روش با وجود همه تنش‌هایی که در اطراف تیم ملی به وجود می‌آورد و علی‌رغم روحیه جنگ‌طلبانه‌اش، یک ویژگی بسیار مثبت داشت. او هرگز اجازه نمی‌داد این تنش‌ها و دعواها جایی در اردوهای تیم ملی پیدا کنند و شکافی بین بازیکنان تیم به وجود بیاید. اگر بازیکنی ساز مخالف می‌زد و در اردو دردسر درست می‌کرد، بلافاصله توسط کی‌روش حذف می‌شد. یکپارچگی تیم ملی در آن سال‌ها نیز مثال‌زدنی بود. حالا دراگان اسکوچیچ هم باید همین راه را برود و جلوی بروز تنش و چند دسته شدن تیم را بگیرد. این همان مشکلی است که در بسیاری از تورنمنت‌های بزرگ، تیم ملی را آزار داده است. امروز در رسانه‌ها، پرسپولیسی‌ها، استقلالی‌ها، سپاهانی‌ها و تراکتوری‌ها دائما با هم درگیر هستند اما این درگیری‌ها هرگز نباید به تیم ملی برسند. اگر جنس رابطه بازیکن‌ها حداقل در اردوی تیم ملی تغییر نکند، نباید انتظار داشته باشیم که اتفاق مثبتی در این تیم رخ بدهد. تیم دراگان چهار مسابقه بسیار حساس و تعیین کننده در مسیر صعود به مرحله دوم مقدماتی جام جهانی خواهد داشت و بدون اتحاد و یکپارچگی، به جایی نخواهد رسید. کاش آنها که همیشه فقط به دنبال منافع باشگاهی‌شان بوده‌اند، این بار کمی هم به تیم ملی فکر کنند!