آریا رهنورد

«تیمی به نام شهرخودرو وجود خارجی ندارد!» این جمله رئیس هیات فوتبال خراسان را در شرایطی می‌شنویم که اتفاقا تا همین چند روز قبل، تیمی با همین اسم در رقابت‌های لیگ برتر حاضر بوده و هنوز هم نام این باشگاه در همه جداول لیگ دیده می‌شود. قاعدتا نباید تیم‌های فوتبال یک شبه دود شوند و به هوا بروند اما در فوتبال ایران نام شهرخودرو دوباره به «پدیده» تغییر پیدا کرده است. جالب اینکه رییس هیات فوتبال استان، تغییر نام این تیم به شهرخودرو در سال‌های گذشته را غیرقانونی دانسته اما سوال اینجاست که اگر این تغییر قانونی نبوده، چرا همه مراجع رسمی برگزاری فوتبال در ایران، از اسم شهرخودرو برای این تیم استفاده می‌کردند؟

از شروع این فصل، کاملا قابل پیش‌بینی به نظر می‌رسید که دوران مالکیت خصوصی نماینده مشهد در لیگ برتر رو به پایان است. مجموعه تصمیم‌هایی که حمیداوی این اواخر برای باشگاه گرفته، تصمیم‌هایی در جهت «توسعه» نیستند. این تیم حتی مشکلی با فروش بهترین نفراتش ندارد و حاضر است در میانه فصل برای دریافت پول رضایتنامه، ترکیب اصلی‌اش را خالی کند. فرشاد فرجی در آستانه پیوستن به پرسپولیس قرار گرفته و استقلالی‌ها به دنبال امین قاسمی‌نژاد هستند. اگر این دو بازیکن از باشگاه جدا شوند، کاملا بعید به نظر می‌رسد که این تیم بتواند مهره‌های جانشین قابل قبولی در بازار برای‌شان پیدا کند. اوضاع شهرخودرو تا جایی پیچیده شد که حتی رحمتی تصمیم گرفت خودش دوباره در ترکیب اصلی تیم قرار بگیرد و به خط دروازه برگردد اما مسائل مالکیتی، فعلا جلوی رقم خوردن این اتفاق را گرفته‌اند. تیمی که زمانی مدعی قهرمانی لیگ برتر به شمار می‌رفت، حالا در جدول شرایط ناامیدکننده‌ای دارد و در رده‌های پایین گرفتار شده است. آنها خیلی زود از جام حذفی نیز کنار رفته‌اند تا شرایط نامطلوبی را در این فصل تجربه کنند. بدون شک، سردرگمی مالکیتی و مسائل مختلف مالی، ذهنیت مهره‌های این تیم را به هم ریخته‌اند. باشگاهی که همزمان با «دو اسم» اداره می‌شود و هر کدام از طرفین دعوا نیز اسم خودشان را درست می‌دانند. شهرخودرو یا پدیده، این روزها نه مالک قطعی دارد و نه از مدیر مقتدری برخوردار است که به وضعیت تیم سروسامان بدهد. اساسا وقتی چنین کشمکش‌هایی در اطراف یک تیم فوتبال شکل می‌گیرد، تنزل آن تیم حتمی خواهد بود و تیم مشهدی هم در معرض همین تنزل بزرگ قرار گرفته است. تیمی که با وعده‌های نجومی فروخته شد اما به مرور زمان، در مسیر بن‌بست قرار گرفت.

خصوصی‌سازی در فوتبال ایران، قبل از این هم نتایج مثبتی به همراه نیاورده بود. تقریبا همه تیم‌های خصوصی یک راه کاملا مشابه را طی کرده‌اند. راهی که با هیاهو، سروصدا و هزینه‌های نجومی شروع می‌شود و با یک بحران تمام‌عیار به پایان می‌رسد. مدیرانی که با انگیزه رسیدن به شهرت و محبوبیت وارد این کارزار می‌شوند، به تدریج انرژی‌شان را از دست می‌دهند و کار را به حال خودش رها می‌کنند. البته نباید تنها از این زاویه به ماجرا نگاه کرد. حقیقت آن است که پروسه ورود به فوتبال برای مدیران متمول، به شکل کاملا طبیعی خسته‌کننده خواهد شد. چراکه این یک فعالیت با بالانس مناسب اقتصادی نیست و هرگز نمی‌تواند در کوتاه‌مدت یا حتی درازمدت، سود مالی برای‌شان به ارمغان بیاورد. در حقیقت این یک فعالیت اقتصادی نیست و به همین خاطر به مرور زمان دیگر چندان جذاب نخواهد بود. اگر تلویزیون زیر بار می‌رفت تا حق پخش قانونی تیم‌های فوتبال را پرداخت کند و باشگاه‌ها از این توان برخوردار بودند که حق و حقوق‌شان به همین راحتی پایمال نشود، اگر فدراسیون فوتبال هزینه تبلیغات محیطی را بدون درگیر کردن هزاران واسطه در اختیار باشگاه‌ها قرار می‌داد و اگر قوانین کپی رایت در کشور کمی رعایت می‌شدند و باشگاه‌ها از محل نام تجاری یا فروش پیراهن درآمد واقعی کسب می‌کردند، هر روز افراد بیشتری برای خرید تیم‌های مختلف صف می‌کشیدند. در شرایط فعلی اما خرید یک باشگاه هرگز «توجیه اقتصادی» ندارد. در واقع افرادی که برای خرید تیم‌ها در این شرایط پیش‌قدم می‌شوند، آنهایی هستند که صرفا شهرت یا اعتبار را جست‌وجو می‌کنند و زمانی که به این شهرت و اعتبار برسند، ترجیح می‌دهند آرام آرام بساط‌شان را جمع کنند و مقصد متفاوتی را نسبت به فوتبال برای خودشان در نظر بگیرند.

در اینکه مساله خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس تنها یک «نمایش» تکراری است، شکی وجود ندارد اما حتی اگر این اتفاق از مرحله «نمایش» عبور کند و به واقعیت تبدیل شود، باز هم یک پایان اسفبار در انتظار این دو باشگاه خواهد بود. شاید آنها برای مدتی با سرمایه‌های جدید تزریق شده، جان بگیرند و خودشان را با خریدهای گرانقیمت سرگرم کنند اما یک سقوط بزرگ انتظارشان را خواهد کشید. در همه این سال‌ها هر وقت افراد متمول در کادر مدیریتی این دو تیم همه کاره شده‌اند، بحران بزرگی از راه رسیده است. تا زمانی که همه سازوکارها در فوتبال ایران آماده «خصوصی شدن» نباشند و راه برای درآمدزایی حرفه‌ای باز نشود، خصوصی‌سازی مثل یک قالب کوچک پنیر روی یک تله‌موش بزرگ خواهد بود.