الهه منصوریان:حالا دیگر MMA هدف اصلی من است

یک سال پیش که کرونا در چین پیدایش شد و شرایط سخت و نگران کننده ای را رقم زد، الهه منصوریان به دنبال تعطیل شدن مسابقات چین به ایران برگشت. حالا در شرایطی که چین وضعیت بهتری از بابت کرونا دارد و ایران همچنان در جنگ با این ویروس است، الهه به این کشور برگشت تا دوباره مبارزه را تجربه کند. او البته برای اینکه بتواند زندگی اش را در چین شروع کند، پروسه سختی را سپری کرد که در این گفتگو به آن پرداخته است.

نگار رشیدی

 امسال یکی از سخت ترین سفرهایت را به چین داشتی.

بله همین طور است. من با وجود اینکه خیلی علاقه ای نداشتم، چون مسابقات شروع شده بود به چین برگشتم. در یک سال گذشته که از ورزش دور بودیم زندگی مان تحت تاثیر قرار گرفته بود. به همین خاطر با پیشنهادی که گرفتم به چین آمدم. اما این بار واقعا روزهای سختی را سپری کردم. از زمانی که وارد چین شدم یک شب در فرودگاه، 14 روز در هتلی در گوانگجو و 10 روز در شانگهای قرنطینه بودم. واقعا برای من که فرد آزادی هستم، این روزها سخت بود. درست است که در ایران هم بیشتر در خانه بودیم ولی آنجا خانواده کنارم بودند و برای خرید بیرون می رفتم. اما در گوانگجو حتی اجازه نداشتم در اتاق هتل را خارج از ساعت مقرر باز کنم.

ما عاشق ورزش هستیم و دوست داریم به اوج موفقیتی که دنبالش هستیم، برسیم. چون اگر این کار را انجام ندهیم، بعدها غصه می‌خوریم. ما دوست داشتیم مدال المپیک بگیریم ولی وقتی ووشو المپیکی نیست، مجبور به انتخاب MMA شدیم

 در هتل مشکل غذا نداشتی؟

قبل از آمدن به هتل لیستی از غذاهایی که دوست داریم و دوست نداریم را ارایه کردیم اما با این حال و با وجود اینکه من به غذاهای چینی عادت دارم، گاهی غذاهایی که می آوردند را دوست نداشتم. البته می‌شد از نرم‌افزاری غذای بسته‌بندی که مورد تایید هتل است را تهیه کنی. ولی به خاطر خطرناک بودن این کار سعی کردم غذای هتل را بخورم. فقط شب عید من چند غذای مخصوص عید چینی‌ها را سفارش دادم.

 با چینی ها شوخی نمی کنی که دنیا را اسیر کرونا کرده اند و خودشان تقریبا به شرایط عادی برگشته اند؟

چینی‌ها خیلی اهل حرف زدن و شوخی کردن نیستند (خنده). درمجموع خودم از این اتفاقی که افتاد ناراحتم. از اینکه چینی‌ها این اتفاق را رقم زدند و الان خودشان خیلی راحت هستند. حداقل کاری که می‌توانند بکنند این است که واکسن را در اختیار کشورهایی که نمی‌توانند تهیه کنند، بگذارند و این اتفاق را جبران کنند. البته خود چینی‌ها هم خیلی از این ماجرا ناراحت هستند. در نمونه کوچک، رییس باشگاه ما هر از گاهی با من تماس می‌گرفت و اگر مشکلی داشتم برطرف می‌کرد. حتی گاهی برایم در حساب ایرانم مبلغی را واریز می‌کرد. کاملا نشان می‌داد که بابت ماجرای بیماری نگران و ناراحت است. اما درنهایت این اتفاق افتاده و نمی‌شود کاری‌اش کرد.  

 در چین واکسن می‌زنی؟

اینجا هم مثل کشورهای دیگر اولویت هایی وجود دارد. اما احتمالا به خاطر مسابقات ما هم باید واکسن بزنیم. اگر همه چینی‌ها و به خصوص بچه‌های باشگاه خودم واکسن زده باشند، من هم می‌زنم. به نظر من فرقی نمی‌کند که واکسن برای کدام کشور است و اگر سازمان بهداشت جهانی آن را تائید می‌کند، باید واکسن را زد. چون سلامتی در اولویت است.

 زمان حضورت در ایران کارهای زیادی انجام دادی و یکی از آنها بستن قرارداد حضور در MMA بود.

بله، ما با قراردادی که بستیم رسما وارد MMA شدیم. ما بیشتر مدال‌هایی که در ووشو بود را تقریبا گرفته‌ایم. فقط یک طلای بازی‌های آسیایی مانده و اگر بتوانیم به خاطر علاقه و دینی که به ووشو داریم، حتما این کار را انجام می‌دهیم. به جز بازی‌های آسیایی در هیچ مسابقه دیگری شرکت نمی‌کنیم. دیگر کم کم وقتش رسیده بود که وارد MMA شویم. MMA هم همان‌طور که می‌دانید سخت است و نمی‌توان گفت من در ووشو بهترین هستم، پس در MMA هم می‌توانم بهترین باشم. پس نیاز داشتم که خوب تمرین کنم و بعد مسابقه بدهم. قرار بود ما در ایرلند و بلاروس تمرین داشته باشیم که به خاطر کرونا چند تا از برنامه‌های‌مان لغو شد و درنهایت مسابقات‌مان عقب افتاد. این اتفاقات باعث شد که من به چین بیایم و بعد از اینکه در چند مسابقه حرفه‌ای شرکت کردم، وارد کمپ MMA در شانگهای شوم. در این کمپ یک مربی برزیلی آورده‌اند که گویا خیلی بازیکن خوبی بوده و بسیار هم محبوب است. درنتیجه هدف اصلی‌مان MMA است و ان‌شاءالله حضور در مسابقات بزرگ و UFC.  

 برنامه‌ات در MMA تداخلی با کارت در باشگاه چینی ندارد؟

نه، قبل از اینکه به چین بیایم به باشگاه گفتم هدف من MMA است ولی آن‌ها گفتند با برنامه‌هایت همراهی و حتی کمک‌ات هم می‌کنیم که برای مسابقات آماده شوی. از طرف دیگر مسابقاتی که به خاطرش به چین آمدم، رقابت‌های بسیار معتبری است که به صورت حرفه‌ای و آزاد برگزار می‌شود. به این شکل که تو می‌توانی انتخاب کنی به نام کشورت شرکت کنی یا به نام باشگاهت. من هم به عنوان بازیکن تیم سپاهان مسابقه می‌دهم. بعد از این مسابقات وارد لیگ چین هم می‌شوم. احساس می‌کنم اگر وارد لیگ شوم، ‌ احتمال دارد مسابقات‌شان پشت سر هم باشد و شاید اذیت شوم. ولی سعی می‌کنم طوری برنامه‌ریزی کنم که به MMA و تمریناتی که در کمپ می‌خواهم انجام دهم، آسیب نزند.  

 مادرت که همیشه از مبارزه کردن شما ناراحت بود، چطور با MMA کنار آمد؟

اتفاقا زمانی که می‌خواستیم این تصمیم را بگیریم، خواهرم نمونه‌ای از مبارزات در قفس را به مادر نشان داد. او واقعا ناراحت بود و می‌خواست ما را منصرف کند. او همیشه می‌گوید حاضرم شما با کم‌ترین درآمد کنار همدیگر باشید و من هم که کم‌تر انتظار می‌کشم و دوری‌تان را تحمل می‌کنم. واقعا هم مادر حرف درستی می‌زند ولی ما هم عاشق ورزش هستیم و دوست داریم به اوج موفقیتی که دنبالش هستیم، برسیم. چون اگر این کار را انجام ندهیم، بعدها غصه می‌خوریم. ما دوست داشتیم مدال المپیک بگیریم ولی وقتی ووشو المپیکی نیست، مجبور به انتخاب MMA شدیم. مادرم که کلا بعد از آسیب صورتی که در سال 2013 دیدم، با ووشو هم مخالف است. ما هم گاهی سعی می‌کنیم قانعش کنیم. مثلا می‌گوییم ما آنقدر قوی شدیم که کسی نمی‌تواند ما را بزند و ما آن‌ها را می‌زنیم. بعد می‌گوید خب آن‌ها هم مادر دارند. مادرشان ناراحت می‌شود، چرا شما به جان هم می‌افتید؟

 امسال به سینما هم وارد شدی تا در راه یکی از اهدافت گام برداری.

بله ورود به سینما جزو اهدافم بود. همیشه دوست داشتم در یک فیلم اکشن بازی کنم اما تصمیم گرفتم برای شروع نقشی داشته باشم که از زندگی و ورزشم دور باشد. چراکه احتمال می دادم منتقدان درباره من و ورود یک ورزشکار دیگر به سینما صحبت کنند و تصمیم گرفتم نقشی را انتخاب کنم که از ورزش دور باشد. نقش خیلی بلندی هم نداشتم ولی کارگردان و خودم از کارم راضی هستیم. بعد از این کار، پیشنهاد دیگری هم داشتم که چون می‌خواستم به چین بیایم، آن را رد کردم.

 پژمان جمشیدی هم که جزو بازیگرهای خوب ایران است و نامزد جشنواره فجر هم شده، هنوز نقد می‌شود. تو هم روزی را می‌بینی که به جشنواره راه پیدا کنی و آماده نقدها هستی؟

همه ما آدم‌ها می‌توانیم بازیگر باشیم، می‌توانیم نقش بازی کنیم و وارد سینما شویم. پژمان جمشیدی وقتی وارد سینما شد، کلی کلاس بازیگری رفت و آموزش دید. او این کار را در خودش می‌دید و انجامش داد. وقتی داورها او را به عنوان نامزد جشنواره انتخاب می‌کنند، نشان می‌دهد کارش را خیلی خوب انجام داده و من هم به او تبریک می‌گویم. روزی که من وارد جشنواره فجر شوم و کلی منتقد داشته باشم، جزو زمان‌هایی است که به خودم افتخار می‌کنم. الان پژمان جمشیدی هم باید افتخار کند که کلی منتقد دارد و بسیار درباره‌اش صحبت می‌کنند. ولی او ایستاده و نقش‌هایش را خوب بازی می‌کند و مردم هم او را دوست دارند. در ورزش هم از من انتقاد می‌شود، چه برسد به وقتی که بخواهم وارد حرفه دیگری شوم.  

 تو در فیلم «قطع فوری» حضور داشتی که مرحوم علی انصاریان هم در آن ایفای نقش کرد.

بله روزی که من بازی داشتم با علی انصاریان کلی  گپ زدیم و خیلی ناراحت شدم که آن آخرین دیدارمان بود. انصاریان کسی بود که یک مقدار زندگی‌اش و دوست داشتن مادرش شبیه ما خواهران منصوریان است. شدت علاقه‌ او به مادرش حس خوبی به من می‌داد و اینکه او آدم بسیار پرقدرتی است که سعی می‌کند حال اطرافیانش خوب باشد. من واقعا از اتفاقی که برای این دو نفر افتاد ناراحت هستم.  

 خاطره ای از انصاریان داری؟

یک بار که من داشتم گریم می‌شدم، علی انصاریان در صندلی پشت من بود. تا برگشتم گفت اِاِاِ الهه منصوریان ... حالت چطور است؟ بعد گفت چقدر خوب شد که آمدی. الان دیگر نمی‌گویند که ورزشکارها آمدند توی سینما. تو دیگر بزن ما هستی و اگر کسی چیزی گفت به تو می‌گوییم او را بزنی. این را گفت و کلی خندیدیم (خنده) . همیشه در حرف‌های انصاریان شوخ‌طبعی وجود داشت و‌ آن روز کلی به خاکی بودنش و اینکه خیلی راحت ارتباط می‌گیرد، پی بردم. آن روز به من تبریک گفت و در کل روز بسیار خوبی بود.