آریا طاری

پایان دوران کاری سعادتمند در استقلال، شکست در پروژه بازگرداندن استراماچونی و عدم توافق نهایی با الکس نوری برای حضور روی نیمکت باشگاه، فقط یک معنی دارد و آن، نزدیک شدن دوباره فرهاد مجیدی به حضور در استقلال است. فرهاد پیش از این در دو مقطع مختلف سرمربی آبی‌ها بوده و هر دو بار خیلی زود از این باشگاه جدا شده است. اگر قرار است مجیدی دوباره مرد اول نیمکت استقلال شود، باید راه و روش کاملا متفاوتی را در پیش بگیرد تا این بار دوباره همان سرنوشت ناخوشایند قبلی را تجربه نکند.

مجیدی و استقلال انگار برای هم ساخته شده‌اند. پس از هر بار جدایی این مربی، دوباره زمزمه‌های بازگشت او به راه می‌افتند و در نهایت هم عملی می‌شوند. حضور دوباره این مربی روی نیمکت استقلال، موافقان و مخالفان خاص خودش را دارد اما به نظر می‌رسد در شرایط فعلی، تعداد افراد موافق رقم خوردن این اتفاق کمی بیشتر باشد. اولین تجربه سرمربیگری مجیدی در این باشگاه، پس از برکناری وینفرد شفر اتفاق افتاد. وقتی سرمربی آلمانی پس از شکست در مشهد از حضور در تمرین تیمش منع شد، مدیران وقت باشگاه مجیدی را به عنوان سرمربی جدید تیم در نظر گرفتند. او با برچسب «موقت» روی نیمکت نشست و نتایج نسبتا خوبی هم به دست آورد اما در پایان فصل باشگاه به سراغ استراماچونی رفت و ترکیب جدیدی را برای نیمکتش در نظر گرفت. دوران حضور استرا در استقلال اما حتی به یک نیم‌فصل هم نرسید و جدایی خودخواسته این مربی، فرهاد را دوباره صاحب عنوان سرمربی در باشگاه کرد. عنوانی که این بار دیگر موقتی تلقی نمی‌شد و با یک قرارداد دائمی به دست آمده بود. مجیدی در این دوران تازه، عملکرد قابل دفاعی داشت. او استقلال را از مرحه پلی‌آف لیگ قهرمانان آسیا عبور داد و این تیم را به فینال جام حذفی نیز برد. استقلال در لیگ برتر نیز سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را برای فصل بعد به دست آورد. این نتایج «فوق‌العاده» نبودند اما امیدوارکننده به نظر می‌رسیدند. خود فرهاد هم بیشتر از گذشته روی رفتارش کنترل داشت و تصمیم گرفته بود با سکوت و تمرکز، تیمش را به طرف جلو هدایت کند. مشکل اما دقیقا از جایی آغاز شد که این سکوت شکست و این تمرکز، جایش را به جنجال‌های اینستاگرامی داد. فرهاد مجیدی دوباره احساساتی شد، دوباره کلید اختیار را به واکنش‌های لحظه‌ای سپرد و در نهایت، تصمیم به استعفا از نیمکت استقلال گرفت. در این پرونده، سعادتمند و رفقا به مراتب مقصرتر از فرهاد بودند اما نحوه جدایی او نیز، اصلا مطلوب و حرفه‌ای به نظر نمی‌رسید.

در لیگی که در تسخیر مربیان استقلالی قرار گرفته، طبیعتا گزینه‌های زیادی برای هدایت این باشگاه وجود دارند. با این حال امیرقلعه‌نویی با گل گهر سیرجان قرارداد امضا کرده، جواد نکونام به پروژه فولاد متعهد شده و عجله‌ای برای حضور در استقلال ندارد، علیرضا منصوریان که یک عمر از رنگ قرمز دوری می‌کرد، حالا مرد اول نیمکت تراکتورسازی است و سیدمهدی رحمتی نیز هدایت شهرخودرو را بر عهده دارد. به نظر می‌رسد هنوز هم فرهاد، ایده‌آل‌ترین گزینه برای نیمکت استقلال در فصل جدید باشد اما به شرطی که گذشته را بار دیگر تکرار نکند. او کارهای ناتمام زیادی در استقلال دارد و همچنان می‌تواند یک چهره قابل اتکا، روی نیمکت این تیم تلقی شود. برای یک بازگشت موفقیت‌آمیز به استقلال، فرهاد در درجه اول باید کنترل دقیقی روی رفتارش داشته باشد. راهکار این کنترل هم، فرار از کنفرانس‌های مطبوعاتی یا سکوت نشان دادن به دوربین‌ها نیست. او برای خودش اصولی داشته و به همین خاطر، نتوانسته با یک مدیر افتضاح مثل سعادتمند کار کند اما کنار کشیدن در سخت‌ترین زمان ممکن، گاهی خودش یک اتفاق کاملا غیراصولی است. مجیدی در درجه اول، باید در اوج فشارها آرام بماند و تا جایی که می‌تواند هم از درگیر شدن با شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیرد. او در یک سال گذشته نشان داده که کنترل خوبی روی رختکن استقلال دارد و در برخورد با مهره‌های بی‌انضباط نیز تا حدود بسیار زیادی مصمم است. اگر قرار است مجیدی به عنوان سرمربی جدید باشگاه در نظر گرفته شود، باید از تساهل و تسامح با کادر مدیریتی باشگاه دست بردارد. او در تجربه‌های قبلی، هرگز خودش استقلال را نبسته و همیشه تیم دیگران را تحویل گرفته است. او هرگز از شروع یک فصل، سرمربی این تیم نبوده و شاید این بار، متفاوت‌تر از همیشه نشان بدهد.

جدا شدن راه فرهاد از سعادتمند، شرایطی را به وجود آورد که در پایان دوران ناموفق این مدیر، مربی جوان آبی‌ها همچنان شانس نشستن روی نیمکت باشگاه را داشته باشد. با این حال در صورت بازگشت دوباره به این مجموعه، مجیدی باید ذهنیت همیشگی در مورد خودش را اصلاح کند. خیلی‌ها باور دارند که او، مرد پروژه‌های ناتمام و استاد رها کردن کار در شرایط بحرانی است. فرهاد یک بار به عنوان بازیکن و یک بار در قامت مربی، تیم را در چنین شرایطی ترک کرده و اگر تجربه سومی هم در کار باشد و باز هم چنین پایانی اتفاق بیفتد، دیگر برای همیشه همه اعتمادها از این مربی سلب خواهد شد. مجیدی این بار باید بماند، بجنگد و در هیچ شرایطی، تیم را به حال خودش رها نکند.