آریا طاری

اخراج فرهاد مجیدی در یک استادیوم خالی، او را تنها به اندازه چند متر از نیمکت تیمش دور کرد اما شوک روحی ناشی از این اخراج شاید از هر دو کارت قرمز دیگر آبی‌ها شدیدتر بود. چراکه ستاره‌های تیم، در آن لحظه خاص از مسابقه احساس کردند که به جای کمک گرفتن از سرمربی تیم، باید سرگرم آرام کردن او در کنار زمین باشند. حالا دیگر مجیدی نمی‌تواند از عصبانیت، آرنج‌ها و اعتراض‌های مداوم شاگردانش در استقلال شاکی باشد، چراکه خود او نیز، هرگز در کنار زمین عصبانیتش را کنترل نکرده است.

شروع استقلالی‌ها در بازگشت دوباره فوتبال، کاملا امیدوارکننده به نظر می‌رسید. آنها در غیاب چند مهره مهم، موقعیت‌های زیادی روی دروازه فولاد به وجود آوردند و سرانجام موفق به باز کردن دروازه این تیم شدند. حتی گل تساوی تیم میزبان، نمی‌توانست خدشه بزرگی به عملکرد آنها در این جدال وارد کند اما آبی‌ها ظرف چند دقیقه، همه چیز را از دست دادند. برخورد علی کریمی با هافبک رقیب، موجبات اخراج او از زمین را فراهم کرد و ثانیه‌هایی بعد، فرهاد مجیدی نیز از کنار زمین اخراج شد. همین چند اتفاق برای شکست خوردن کافی به نظر می‌رسید. این بازی، یک نبرد فوق‌العاده کلیدی برای استقلالی‌ها بود اما به نظر می‌رسد که سرمربی تیم قبل از همه، متوجه اهمیت این جدال نبود. اگر استقلال زمین را به عنوان تیم برنده ترک می‌کرد، فاصله‌اش را با پرسپولیس به هشت امتیاز می‌رساند و رسما به کورس قهرمانی برمی‌گشت اما حالا این تیم 11 امتیاز با صدرنشین جدول رده‌بندی لیگ برتر فاصله دارد و به نوعی، شانس قهرمانی را در 9 هفته پایانی از دست داده است. این باخت زمانی تلخ‌تر به نظر می‌رسد که به یاد بیاوریم فولادی‌ها به هیچ وجه نمایش فوق‌العاده‌ و بی‌نقصی نداشتند و از ضعف اعصاب استقلالی‌ها برای بردن این بازی بهره گرفتند. آن‌چه تفاوت دو تیم را در این جدال رقم زد، رفتار متفاوت مربیان بود. آرامش نکو در کنار ناآرامی دائمی فرهاد مجیدی، شرایطی را فراهم کرد که قرمزهای جنوب و آبی‌های تهران، در جدول هم‌امتیاز شوند.

البته که از دست دادن علی کریمی، یک ضربه بزرگ برای استقلال بود. آنها ناچار بودند بدون هافبک میانی مهم‌شان به بازی ادامه بدهند اما ناچار نبودند که بدون سرمربی، بازی کنند. اگر فرهاد مجیدی آرامشش را حفظ می‌کرد و کمی خویشتن‌دارتر نشان می‌داد، شاید اوضاع برای تیم به مراتب بهتر رقم می‌خورد. دومین بازیکن اخراجی استقلالی‌ها نیز به خاطر اعتراض به داور، وادار به ترک زمین بازی شد. روحیه‌ای که فرهاد در کنار زمین به وجود آورده بود، به نوعی به مهره‌های تیم نیز سرایت کرد و آنها نیز آرامش‌شان را از دست دادند. این اولین بار نیست که مجیدی روی نیمکت آبی‌ها، دست به چنین رفتارهایی می‌زند. او در دو مقطع هدایت استقلال را بر عهده داشته و هر دو بار، از هر فرصت کوچکی برای اعتراض به گروه داوری استفاده کرده است. به نظر می‌رسد حتی هواداران استقلال نیز دیگر از چنین واکنش‌هایی در کنار زمین، حمایت نمی‌کنند. این عکس‌های «رگ گردنی» که زمانی نماد تعصب به باشگاه در صفحه‌های هواداری بود، حالا با انتقاد تند و تیز طرفداران باشگاه نیز روبه‌رو می‌شود. چراکه همه می‌دانند استقلال بیشتر از همه این ژست‌ها، به ثبات و آرامش نیاز دارد. دوران جست‌وجوی مقصر در این باشگاه، دیگر باید به پایان برسد. دوران انتقاد همیشگی از داوران در این باشگاه، دیگر باید به پایان برسد. فرهاد به عنوان یک مربی باهوش، باید کاتالیزور یک تغییر بزرگ باشد اما او به شکل نگران‌کننده‌ای، خودش به بخشی از این جو تبدیل شده است. این تنها توانایی فنی نیست که می‌تواند از فرهاد، یک مربی درجه یک بسازد. او باید قابلیت بیشتری برای «مدیریت» جریان بازی‌های حساس داشته باشد. او باید به جای فروپاشی به محض اولین تصمیم ناخوشایند داور، به تکیه‌گاهی برای ستاره‌های تیمش تبدیل شود. مجیدی می‌تواند یکی از پدیده‌های نسل جدید مربیگری در فوتبال ایران باشد اما روندی که او برای خودش انتخاب کرده، این مربی را از رسیدن به اهدافش دور خواهد کرد. فرهاد در بین استقلالی‌ها، یک چهره مقبول است و در بین بازیکنان نیز شخصیت پذیرفته‌شده‌ای دارد اما این ناآرامی همیشگی در کنار زمین، اجازه نمی‌دهد او تمرکز کاملی روی کار مهمی که انجام می‌دهد، داشته باشد.

عجیب به نظر می‌رسد که در نقد عصبانیت فرهاد مجیدی، آندره‌آ استراماچونی را مثال می‌زنند. مردی که اتفاقا خودش در کنار زمین، دائما عصبانی به نظر می‌رسید و حتی شدیدتر و مداوم‌تر از فرهاد، به عملکرد داورها اعتراض می‌کرد. ظاهرا مجیدی در این زمینه از استراما الگو گرفته اما از آن جایی که داوران ایرانی مربیان خارجی را سخت‌تر اخراج می‌کنند، نمود این اتفاق برای مجیدی متفاوت بوده است. فرهاد به جای تلاش برای شبیه بودن به دیگران، باید امضای خودش را پیدا کند. او باید تیمی بسازد که هیچ داوری نتواند به همین سادگی نفسش را بگیرد. برای فرهاد و استقلال، هنوز دیر نشده اما در فوتبال، گاهی از دست دادن یک فرصت ساده نیز مقدمه‌ای برای رفتن به استقبال پرتگاه خواهد بود.