آریا طاری

کم‌تر از یک هفته قبل، فرهاد مجیدی دعوت باشگاه استقلال را برای نشستن روی نیمکت پس زد اما ظاهرا سرنوشت، خواب‌های دیگری برای او دیده بود. این یک تصمیم سنجیده و عاقلانه از سوی مجیدی بود. برخلاف گذشته، او دیگر «عجله» نداشت تا به هر قیمتی به عنوان سرمربی استقلال انتخاب شود. عجله‌ای که در مقطع قبلی هدایت آبی‌ها و البته در تیم ملی امید، کار دست این چهره داده بود. مجیدی این بار کمی صبر کرد، کمی پختگی از خودش نشان داد و این فرصت را به وجود آورد تا باشگاه، آخرین مذاکره‌ها را با آندره‌آ استراماچونی انجام بدهد. حالا دیگر برای همه هوادارها، روشن شده که احتمال بازگشت مرد ایتالیایی به تهران وجود نداشت و فرهاد، هیچ تاثیری روی سر نگرفتن این معامله نگذاشت. با مجیدی یا هر مربی دیگری، کار استراما با باشگاه دیگر تمام شده بود. طبیعتا در بین گزینه‌های داخلی، هیچ چهره‌ای موجه‌تر و مقبول‌تر از هفتِ محبوب آبی‌ها به نظر نمی‌رسید. اعضای هیات مدیره، فرهاد مجیدی را انتخاب کردند و او این بار دیگر تصمیمش را برای بازگشت به خانه گرفت. اولین حرکت فرهاد به عنوان سرمربی باشگاه، کاملا امیدوارکننده به نظر می‌رسید. او مجید نامجو مطلق را به کادر فنی استقلال اضافه کرد. مردی که شاید در اوج گرفتن مجیدی در سال‌های پایانی بازی‌اش نقش مهمی داشت. وقتی مشکلات فرهاد با سرمربی وقت استقلال صمد مرفاوی به اوج رسیدند، نامجومطلق به تیم اضافه شد، فضای رختکن را کنترل کرد و شرایطی را به وجود آورد که مجیدی به بهترین فرم ممکن برسد. نامجومطلق، یکی از بهترین بازیکنان تاریخ استقلال و یکی از خوش‌نام‌ترین چهره‌های این باشگاه به شمار می‌رود. فرهاد با این انتخاب، نشان داده که به خوبی می‌داند تیمش به چه چیزهایی نیاز دارد. با این وجود همین اتفاق به تنهایی، دشواری مسیر را برای او کاهش نمی‌دهد. مجیدی تجربه چندانی به عنوان سرمربی ندارد و حالا باید جانشین مردی شود که بعد از سال‌ها، فوتبال مدرن و یک سیستم به روز را به استقلال آورد. فرهاد هرگز سرمربی تیمی با سیستم سه دفاعه نبوده و شاید ناچار به تغییر سیستم تیم شود. اگر او راه و روش استراماچونی را دنبال کند، خیلی‌ها این مربی را به کپی‌برداری از سرمربی قبلی متهم خواهند کرد. اگر هم او همه چیز را تغییر بدهد، ممکن است زمان برای موفقیت در این فصل خیلی زود به پایان برسد.

شروع فرهاد مجیدی در استقلال، سخت‌تر از آن چیزی است که در بین هواداران باشگاه تصور می‌شود. استقلال باید نیم‌فصل دوم لیگ را در زمین فولاد خوزستان کلید بزند. مقابل تیم نکو که انگیزه‌های زیادی برای شکست دادن استقلال خواهد داشت. پس از آن، تیم جان‌سخت نفت مسجدسلیمان در انتظار استقلال خواهد بود و یک هفته بعد نیز، دربی تهران از راه می‌رسد. به جز رقابت‌های لیگ برتر، فرهاد باید تیمش را در مسابقه حساس جام حذفی با سپاهان هدایت کند و به صورت موازی، لیگ قهرمانان با دو پلی‌آف بسیار حساس نیز پیش روی این تیم قرار خواهد گرفت. در واقع او اصلا زمانی برای از دست دادن ندارد و به محض شروع کار در باشگاه، دیدارهای سرنوشت‌ساز را در سه جام برگزار خواهد کرد. پنج امتیازی که استقلال در سه دیدار پایانی نیم‌فصل اول لیگ از دست داده، شاید در ادامه راه برای این تیم گران تمام شود. مجیدی دیدارهای این فصل استقلال را دنبال کرده و شناخت خوبی از همه نفرات تیم دارد اما به هر حال این تیم را خود او نبسته و هماهنگ ‌شدن با مجموعه نفرات استقلال، زمان خواهد برد. به نظر می‌رسد که زمان، جدی‌ترین دغدغه مجیدی روی نیمکت باشگاه باشد. چند پیروزی خوب در شروع کار، می‌تواند همه چیز را به سود او تغییر بدهد و زمان کافی را برای ساخت تیم مطلوب این مربی به وجود بیاورد. یک شروع بد اما زمان بازسازی را از  فرهاد و استقلال خواهد گرفت.

بزرگ‌ترین مشکل فرهاد مجیدی، در کار کردن با کادر مدیریتی فعلی باشگاه خلاصه می‌شود. گروهی که جدایی استراماچونی را به خاطر لغو یک «هزینه بزرگ» در باشگاه به فال نیک گرفته‌اند، هر لحظه ممکن است چنین سرنوشتی را برای مجیدی نیز رقم بزنند. از مدیرانی که به خاطر تجارت و هتل‌داری به کادر مدیریتی باشگاه اضافه شده‌اند، انتظاری جز این هم نمی‌رود. هفت دوست‌داشتنی آبی‌ها بدون آن‌که فرصت کافی را در اختیار داشته باشد، باید تیم را در مسیر موفقیت قرار بدهد. او در طول فصل بارها و بارها با استراماچونی مقایسه خواهد شد. شاید او، به لحاظ تاکتیکی به خوبی مرد ایتالیایی نباشد اما می‌تواند با پا پس نکشیدن از جنگ، برای باشگاه سازگارتر از استراما باشد.