آریا طاری

البته که تیم ملی امید باید مورد حمایت قرار بگیرد اما این حمایت، هرگز نباید به معنای ضربه زدن به تیم‌های باشگاهی باشد. اصرار برای برگزاری جدال استقلال و سپاهان در جام حذفی و همچنین چند مسابقه دیگر همزمان با برگزاری اردوی تیم ملی امید، اصلا اتفاق امیدوارکننده‌ای به نظر نمی‌رسد. سازمان لیگ در شروع فصل، بهترین زمان برگزاری بازی‌ها را از دست داد و به «استراحت» پرداخت. تاوان این موضوع را حالا باید باشگاه‌هایی بدهند که در حساس‌ترین دیدارهای پیش‌رو، نمی‌توانند از مهره‌های ملی‌پوش‌شان در تیم ملی امید، بهره ببرند.

مدیران فوتبال و ورزش ایران، همیشه «دیر» به فکر حمایت از تیم ملی امید می‌افتند. وقتی قرارداد زلاتکو کرانچار با وجود تجربه و توانایی‌های مرد کروات «تمدید» نشد، وزیر ورزش در کنار تیم ملی امید نبود. وقتی فرهاد مجیدی بدون هیج تجربه‌ای به عنوان «سرمربی» انتخاب شد، هیچ مدیری تلاش نکرد تا از این اتفاق جلوگیری کند. وقتی فرهاد به سادگی هرچه تمام‌تر قربانی شد و اختلافات درونی تیم، چاره‌ای به جز خداحافظی پیش روی او باقی نگذاشت، باز هم هیچ خبری از «حمایت» از امیدها و سرنوشت‌شان نبود. حالا حمید استیلی سرمربی تیم ملی امید است. مردی که البته به عنوان یک مربی مقبولیت چندانی در بین اهالی فوتبال ندارد. او اساسا از مسیر «درستی» به هدایت امیدها نرسیده و برای مدت زیادی در جایگاه مدیر تیم، برای رسیدن به این سمت تلاش کرده است. باید حقیقت را در مورد این تیم بپذیریم. امیدها نفرات خوبی را در اختیار دارند و اساسا تیم کم‌مهره‌ای به شمار نمی‌روند اما در اردوهای تدارکاتی، هرگز نتایج ایده‌آلی به دست نیاورده‌اند. این تیم در رقابت‌های زیر 23 سال قهرمانی آسیا، در یک گروه بسیار دشوار با کره جنوبی، ازبکستان و چین همگروه شده است. کره و ازبکستان همیشه در رده‌های سنی پایه، از بهترین‌های قاره آسیا بوده‌اند و به نظر می‌رسد تیم امید، حتی شانس چندانی برای عبور از دور گروهی نیز ندارد. در چنین شرایطی وادار کردن باشگاه‌ها به برگزاری بازی بدون مهره‌های‌شان در تیم ملی امید، یک تصمیم عاقلانه به نظر نمی‌رسد. حمید استیلی به خاطر به دست آوردن شانس سرمربیگری امیدها با وجود چندین و چند شکست در کارنامه مربیگری، باید از مدیران فدراسیون ممنون باشد. او اصلا در جایگاهی نیست که خواسته‌های زیادی از این مدیرها داشته باشد. صف کشیدن، حمایت کردن و به زبان آوردن عبارت‌های شعارآمیز، نه به امیدها کمکی خواهد کرد و نه برای باشگاه‌های ایرانی مفید خواهد بود. طبیعتا در شرایط فعلی، باید راهی در نظر گرفته شود تا همه طرف‌های این ماجرا راضی شوند و مشکلات چندانی را احساس نکنند اما ظاهرا حضور احساسی وزیر و پیشکسوتان در تمرین تیم ملی امید، قرار است به قربانی کردن باشگاه‌ها ختم شود. آن‌ هم در شرایطی که برگزار شدن یا نشدن بازی‌ها، اصلا در حیطه اختیارات وزیر ورزش و جوانان نیست.

استقلالی‌ها هیچ تمایلی به برگزاری بازی حساس با سپاهان بدون بازیکنان‌شان در تیم ملی امید ندارند. اگر این بازی همانطور که رییس فدراسیون فوتبال گفته تحت هر شرایطی برگزار شود، آنها مهدی قائدی و عارف غلامی را در اختیار نخواهند داشت. غیبت مهدی قائدی، زوج بی‌نقص خط حمله استقلالی‌ها را به هم می‌ریزد و در غیاب غلامی، آبی‌ها یکی از مدافعان اصلی‌شان را از دست می‌دهند. این موضوع برای سپاهانی‌ها نیز صدق می‌کند. آنها نیز اصلا علاقه‌ای ندارند تا بدون دو مهره مهم ملی‌پوش، روبه‌روی استقلال قرار بگیرند. امید نورافکن که این فصل بهترین بازیکن طلایی‌ها بوده و «محمد محبی» نیز پدیده اصلی این تیم در لیگ برتر به شمار می‌رود. مهدی تاج تاکید دارد که شکست خوردن در یک مسابقه داخلی «قابل جبران» است اما نرفتن به المپیک به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود اما در عمل، دیدار استقلال و سپاهان یک مسابقه «حذفی» است و تیمی که نتیجه آن را واگذار کند، عملا شانس بردن این جام را از دست خواهد داد. محروم کردن بازیکن‌ها به خاطر عدم حضور در اردوی تیم ملی امید هم، عجیب‌ترین روش ممکن برای برخورد با این بحران به شمار می‌رود. چراکه این خود بازیکن‌ها نیستند که در این مورد تصمیم می‌گیرند. فوتبال ایران در شروع فصل، زمان بسیار زیادی را به سادگی از دست داد. در آن مقطع به جای آن‌که لیگ برتر شروع شود، فدراسیون مشغول نمایش «برقراری امنیت» در استادیوم‌ها بود. در آن مقطع نه لیگ برتر شروع شد، نه تیم ملی بازی تدارکاتی برگزار کرد و فقط زمان دائما از دست رفت. آنقدر که حالا دیگر در هر شرایطی بازی‌ها باید برگزار شوند. فدراسیون به خاطر جبران کم‌کاری‌اش در شروع فصل، سلامت بازیکن‌ها را در آلودگی هوا و شانس قهرمانی تیم‌ها را همزمان با اردوی تیم ملی امید به خطر می‌اندازد. به نظر می‌رسد هنوز هم «برنامه‌ریزی» یک بحران بزرگ در فوتبال ایران باشد. در این فوتبال اساسا قابلیت برنامه‌ریزی درست یک فصل کامل وجود ندارد. گاهی آنقدر در برگزاری بازی‌ها عجله می‌کنیم که هر هفته چند مصدوم روی دست تیم‌ها باقی می‌ماند و گاهی آنقدر در برگزاری دیدارها تاخیر به خرج می‌دهیم که در زمانی دیگر باید بازی‌ها را در شرایط غیرممکن هم برگزار کنیم.