لطفا بروید آقای رئیس!

«یک پسربچه هشت ساله به علت برق‌‌گرفتگی در استادیوم آزادی، جانش را از دست داد». هیچ جمله‌ای در تمام دنیا وجود ندارد که حتی ذره‌ای از تلخی این خبر، کم کند. ظاهرا در فوتبال ایران، قرار است هر روز به افسوس خوردن و تسلیت‌گفتن، خو کنیم. ورزشی که همه جای دنیا محل شادی و نشاط دسته جمعی است، در ایران تبدیل به یک تهدید بزرگ برای زندگی آدم‌ها شده و هر روز قربانی تازه‌ای می‌گیرد. اگر تصور می‌کنید همه این ماجراهای تلخ و فاجعه‌بار موجب رقم خوردن تغییراتی در فدراسیون فوتبال می‌شود، هنوز آقای رییس و همکارانش را خوب نشناخته‌اید!

آریا رهنورد

هنوز واکنش‌ها به فاجعه خودسوزی یک دختر هوادار فوتبال، فروکش نکرده بود که فوتبال ایران، داغ تازه‌ای دید و با مصیبت تازه‌ای روبه‌رو شد. این بار نوبت یک پسربچه هشت ساله بود که در نزدیکی گیت‌های آزادی دچار برق‌گرفتگی شود و جانش را به همین سادگی از دست بدهد. به نظر می‌رسد ورزشگاه‌های فوتبال ایران نه‌تنها برای زن‌ها، که عملا برای هیچ‌کس امن نیستند. شاید بعد از این حادثه شوم، دیگر مادرها برای فرستادن پسران‌شان به استادیوم‌ها تردید کنند. چراکه هیچ‌کس نمی‌تواند مطمئن باشد که صحیح و سلامت از ورزشگاه برمی‌گردد. خبر درگذشت یک پسربچه به خاطر اهمال‌کاری عده‌ای در آزادی، آنقدر تلخ و گزنده است که باید همه فعالیت‌های دیگر فوتبال را برای چند روز متوقف کند اما کمی بعد از رقم خوردن این اتفاق، سعید فتاحی با لبخند مشغول برگزاری قرعه‌کشی فصل جدید جام حذفی در ورزشگاه آزادی بود. فتاحی همان مدیری است که بعد از افتضاح بزرگ فینال جام حذفی، مدتی به صورت «نمایشی» معلق شد و با پایان تعطیلات، دوباره به لیگ برگشت و هرج و مرج را بار دیگر در فضای فوتبال حاکم کرد. دیگر چه اتفاقی باید رخ بدهد که فدراسیون، رویه همیشگی‌اش را کمی و فقط کمی عوض کند؟ فدراسیونی‌ها برای تبرئه گیت‌های جدید، داربست‌های آزادی را مقصر رقم زدن این حادثه دانسته‌اند اما توضیح نداده‌اند که چرا در سال 2019، تماشاگران برای ورود به یک ورزشگاه فوتبال باید از کنار «داربست» عبور کنند؟ چند هوادار باید از دست بروند که تشکیلات مدیریتی ناکارآمد این فوتبال، کمی به خودش بیاید؟ چند پدر و مادر باید داغدار شوند که دیگر شاهد چنین اتفاق‌های زجرآوری در ورزشگاه‌های داخلی نباشیم؟ 

فدراسیون فوتبال، شروع فصل جدید لیگ برتر را به تاخیر انداخت تا به گفته مدیرانش، حداقل استانداردهای لازم برای برگزاری فوتبال در ورزشگاه‌ها را فراهم کند. مدیران فدراسیون اصرار داشتند که اگر این حداقل‌ها فراهم نشود، لیگ را برای یک سال تعطیل خواهند کرد. با این حال از همان ابتدا نیز واضح به نظر می‌رسید که این، تنها نمایشی برای رفع مسئولیت احتمالی است. لیگ برتر این بار دیرتر از همیشه شروع شد اما کیفیت برگزاری هفته‌های ابتدایی آن، از همیشه ضعیف‌تر و ناامیدکننده‌تر بود. سه هفته از شروع فصل جدید لیگ برتر گذشته اما هنوز ماجرای بلیت‌فروشی در این لیگ سروسامان نگرفته و تماشاگرها قبل از هر بازی تیم محبوب‌شان، با سامانه فروش بلیت درگیر هستند. میکسدزون ورزشگاه خانگی نفت مسجدسلیمان در جریان دیدار با استقلال نیز، بخش دیگری از «حرفه‌ای‌گری» فدراسیون فوتبال را عیان کرد. میکسدزونی که بیشتر به چاله میدان شبیه بود و هوادارها در آن به سادگی به طرف بازیکن‌ها حمله‌ور می‌شدند. 

فتاحی همان مدیری است که بعد از افتضاح بزرگ فینال جام حذفی، مدتی به صورت «نمایشی» معلق شد و با پایان تعطیلات، دوباره به لیگ برگشت و هرج و مرج را بار دیگر در فضای فوتبال حاکم کرد. دیگر چه اتفاقی باید رخ بدهد که فدراسیون، رویه همیشگی‌اش را کمی و فقط کمی عوض کند؟

اگر ورزشگاهی مثل آزادی با این جلال و جبروت نتواند حافظ جان هواداران فوتبال باشد، چطور انتظار داریم ورزشگاه‌های کوچک‌تر امنیت و آرامش تماشاگرها را تامین کنند؟ مشکلِ بزرگ، نه استادیوم‌ها، بلکه شیوه مدیریت این فوتبال است. شیوه‌ای که در آن تنها ژست حرفه‌ای‌گری گرفته می‌شود و برای مدیرانش هیچ چیز به اندازه صندلی‌شان اهمیت ندارد. اگر قرار بود فصل جدید لیگ برتر برگزار نشود، چرا با وجود همه این مشکلات بزرگ و نگران‌کننده، فدراسیون سرانجام تصمیم به برگزاری مسابقات گرفت؟ رییس فدراسیون و مسئولان سازمان لیگ، امروز کجا هستند که پاسخگوی مسئولیت‌های‌شان در مورد مرگ این پسربچه باشند؟ اگر آنها نمی‌توانند این فوتبال را مدیریت کنند و از عهده وظایف‌شان بربیایند، بهتر است برای همیشه با یک خداحافظی، هواداران فوتبال را خوشحال کنند. اگر هم این مدیران به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن صندلی‌شان نیستند، بهتر است این فوتبال به کل تعطیل شود. چراکه در آن خبری از لذت نیست و جز خشونت و مرگ، آورده دیگری ندارد. چرا کشورهای دیگر، می‌توانند و ما نمی‌توانیم؟ چرا مقابل فساد گسترده در فوتبال، تنها سکوت می‌شود؟ چرا فوتبال، به همین سادگی جان آدم‌ها را به بازی می‌گیرد؟

در هر نقطه‌ای از دنیا، تراژدی مرگ یک پسربچه در ورزشگاه فوتبال، تندترین برخوردهای ممکن با مدیران فدراسیون و سونامی استعفای آنها را رقم می‌زند اما اینجا، رییس سازمان لیگ با فراغ بال مشغول قرعه‌کشی جام حذفی است و رییس فدراسیون نیز هیچ خطری را احساس نمی‌کند. آنها مسئول از بین بردن اعتماد عمومی به فوتبال هستند. مسئول دلهره خانواده‌هایی که دیگر دوست ندارند پسرشان را در ورزشگاه ببینند. مسئول جان پسربچه‌ای که حضور بی‌دردسر در ورزشگاه برای تماشای مسابقه تیم محبوب، کم‌ترین و انسانی‌ترین حقش بود.