کارشناسان در گفتوگو با «توسعه ایرانی» و با ابراز نگرانی از نبود اراده چارهساز:
هیچ امیدی به احیای دریاچه ارومیه نیست

احتمال خشک شدن کامل دریاچه ارومیه تا پایان تابستان، زنگ خطری جدی برای محیط زیست و سلامت ساکنان منطقه است. این دریاچه که زمانی بزرگترین دریاچه نمکی جهان بود، به دلیل تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آب، به سرعت در حال از بین رفتن است. خشک شدن آن نه تنها به کاهش تنوع زیستی و نابودی زیستگاهها منجر میشود، بلکه با بروز طوفانهای نمکی، سلامت و کیفیت زندگی ساکنان را نیز تهدید میکند. کارشناسان هشدار میدهند که بدون تغییرات اساسی در رویکردهای مدیریتی، احیای این دریاچه به یک آرزوی دور از دسترس تبدیل خواهد شد.
به گزارش گروه شهرنوشت «توسعه ایرانی»، حجت جباری، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی هفته گذشته اعلام کرد: در بخش شمالی دریاچه که حدوداً نیمی از مساحت دریاچه است، آب بسیار کمی در مساحت ۱۰۰ کیلومترمربع باقی مانده است؛ شاید فقط لایهای بهضخامت چهار یا پنج سانتیمتر که در واقع میتوان گفت دیگر آبی وجود ندارد، این برای نخستینبار است که احتمال میدهیم طی پنج یا شش روز آینده، بخش شمالی دریاچه بهطور کامل خشک شود،
به گفته وی در جنوب دریاچه نیز حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر از مساحت دریاچه بهعمق حدود ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر آب باقی مانده است که با ادامه این روند، تا پایان تابستان احتمال خشکشدن کامل آن هم وجود دارد که بهمعنی خشکی کامل و ۱۰۰درصدی دریاچه ارومیه خواهد بود، البته هنوز به آن مرحله نرسیدهایم، ولی نزدیک هستیم.
احتمال خشک شدن کامل دریاچه ارومیه تا پایان تابستان، یک فاجعه زیستمحیطی و اجتماعی است که نه تنها بر اکوسیستمهای محلی تأثیر میگذارد، بلکه تبعات گستردهای برای سلامت انسانها و معیشت ساکنان این منطقه به همراه خواهد داشت. این دریاچه که زمانی به عنوان یکی از بزرگترین دریاچههای نمکی جهان شناخته میشد، به دلیل تغییرات اقلیمی، مدیریت نادرست منابع آب و فعالیتهای انسانی، به سرعت در حال از بین رفتن است. خشک شدن دریاچه ارومیه نه تنها به کاهش تنوع زیستی و نابودی زیستگاههای طبیعی منجر میشود، بلکه با بروز طوفانهای نمکی و گرد و غبار، سلامت ساکنان و کیفیت زندگی آنها را نیز به خطر میاندازد. در این شرایط، تلاش برای احیای این دریاچه به یک ضرورت غیرقابلانکار تبدیل شده است. اگرچه به گفته کارشناسان تا تغییر اساسی در رویکرد نداشته باشیم احیای این دریاچه مطلقا امکانپذیر نیست.
تصمیمات غلط در سایه این تصور که:
«همیشه آب هست»
دبیر شبکه تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی در این باره به «توسعه ایرانی» گفت: مهمترین موضوعی که در مورد دریاچه ارومیه میتوان مطرح کرد، این است که راهکارها و روشهای حل مسئله که باید ناظر به شناخت درست مسئله و حل صحیح مسائل باشد، به درستی شناخته نشدهاند. در واقع، ما با دو مشکل مواجه هستیم: اول، عدم شناخت صحیح مسائل و عوامل پدیدآورنده این بحران و دوم، عدم اولویتدهی به این شناختها. حتی در مورد عواملی که به عنوان علل خشکی و کمبود آب شناخته شدهاند، ما نتوانستهایم به درستی با آنها مقابله کنیم.
محمد الموتی، ادامه داد: عوامل اصلی این بحران شامل سدسازیهای گسترده، تغییر الگوی کشت و گسترش کشاورزی با محصولات آببر است. این توسعه، به ویژه در پی سدسازیها، به لحاظ روانی ایجاد شده است. متأسفانه در کشور ما، برخلاف تمام ادعاها و صحبتهایی که همیشه در مورد توسعه پایین دست مطرح شده، نه تنها هیچیک از این اهداف محقق نشدهاند بلکه حس رقابت برای توسعه ایجاد شده و این تصور وجود دارد که آب به میزان کافی وجود دارد.
دبیر شبکه تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی: اگر بخواهم بهترین تیتر را برای وضعیت دریاچه ارومیه انتخاب کنم، باید بگویم که ما همه با هم اشتباه کردیم. همه دستاندرکاران و ذینفعان، اشتباهات مهلکی انجام دادهاند. اما اگر بخواهیم مقصر اصلی را مشخص کنیم، باید بگویم که دولت بهعنوان پیشانی حرکت، بیشترین اشتباهات را مرتکب شده و طلایهدار این اشتباهات است
وی تصریح کرد: بنابراین با این حس که آب هست؛ گسترش اراضی کشاورزی و شهرسازی به راحتی امکانپذیر شده و این نشان میدهد که هیچ برنامه جامع و آمایشی در نظر گرفته نشده است. یکی از عوامل دیگر، اشتباه در سیاستگذاریهای کلان است که سدسازیها نمونهای از آنها هستند. سیاستگذاریهای کلانی مانند توسعه کشاورزی با محصولاتی که پرآببر هستند دارند، حتی سیاستهای حفاظتی نیز که خود دچار مشکلات عدیدهای بودهاند و اینها هم برای موفقیت پروژهها ایجاد مشکل کرده است.
دبیر شبکه تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی با اشاره به اقدامات صورت گرفته برای احیای دریاچه ارومیه گفت: در دهه 90، میلیاردها تومان در ستاد احیای دریاچه ارومیه هزینه شد بدون اینکه کوچکترین اثری از احیای دریاچه یا اصلاح رویهها مشاهده شود. آنچه در حوزه ستادی انجام شد، برخلاف درخواست و مطالبه ما بود که حتما باید معطوف به تغییر سبک زندگی و فرهنگیابی مناسب که با فرهنگسازی نیز متفاوت است، باشد.
نگاه غالب در دریاچه ارومیه
سازهمحور و توهم توسعه بود
وی ادامه داد: ما معتقد بودیم که باید به فرهنگیابی و الگوهای فرهنگی جوامع محلی توجه شود تا بتوانند در برابر وضعیت موجود تابآور و سازگار باشند. متأسفانه، این موارد نیز در حوزه احیا مورد توجه قرار نگرفت و نگاه غالب، سازه محور بود و نگاه همچنان نگاه توهم توسعه بود و هیچ تغییری در رویکردها ایجاد نشد.
تصریح کرد: اگر بخواهم بهترین تیتر را برای وضعیت دریاچه ارومیه انتخاب کنم، همیشه به دوستان میگویم که ما همه با هم اشتباه کردیم. همه دستاندرکاران و ذینفعان، اشتباهات مهلکی انجام دادهاند. اما اگر بخواهیم مقصر اصلی را مشخص کنیم، باید بگویم که دولت به عنوان پیشانی حرکت، بیشترین اشتباهات را مرتکب شده و طلایهدار این اشتباهات است.
محمد الموتی در گفت و گو با «توسعه ایرانی»: در دهه 90، میلیاردها تومان در ستاد احیای دریاچه ارومیه هزینه شد بدون اینکه کوچکترین اثری از احیای دریاچه یا اصلاح رویهها مشاهده شود. آنچه در حوزه ستادی انجام شد، برخلاف درخواست و مطالبه ما بود که حتما باید معطوف به تغییر سبک زندگی و فرهنگیابی مناسب که با فرهنگسازی نیز متفاوت است، باشد
شکلگیری طوفانهای نمکی در پی خشک شدن دریاچه ارومیه
الموتی با اشاره به تبعات زیست محیطی خشک شدن دریاچه ارومیه گفت: خشک شدن دریاچه ارومیه تبعات محیط زیستی مستقیمی بر سلامت انسانها و سایر زیستمندان دارد. یکی از مهمترین این تبعات، طوفانهای نمکی و گرد و غباری است که به دلیل خشکیدگی دریاچه به وجود میآید. این وضعیت به بیابان شدن منطقه و ایجاد شرایط مشابه با آنچه در دریاچه آرال اتفاق افتاد، منجر میشود و آن را تبدیل به یک منطقه بیابانی و برهوت کرد.
وی ادامه داد: این اتفاق باعث تغییر در کیفیت گیاهان منطقه و جانوران آبزیان و کنارآبزیانی است که در این منطقه بودند. مهاجرت پرندگان به این منطقه منافع زیادی را برای شمال کشور داشت که الان حذف شده است.
دبیر شبکه تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعیت، تصریح کرد: آثار خشک شدن دریاچه بر سلامتی هنوز به طور کامل در تحقیقات و بررسیها مشخص نشده است، اما پیشبینی میشود که با افزایش موارد بیماریهایی مانند سرطان، بیماریهای گوارشی و اختلالات روانی مانند افسردگی، مواجه شویم. این آثار از تبعات خشک شدن دریاچهها و تغییرات اقلیمی است که در مناطق دیگر دنیا نیز مشابه آن را داشتهایم.
الموتی گفت: ضررهای ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه فقط به از بین رفتن آب محدود نمیشود. هزینههای هنگفتی در حوزه سلامت و امنیت روانی جامعه وجود دارد که قابل ارزشگذاری نیست. همچنین، تغییرات ناگزیر بافت جمعیتی و مهاجرتهای سنگین در صورت ادامه این روند، چالشهای جدی برای کشور به وجود خواهد آورد.
با این روش دریاچه ارومیه
مطلقا احیا نمیشود
وی درباره اینکه آیا احتمال امکان احیای دریاچه وجود دارد، گفت: با توجه به رویکرد و تفکری که در مدیران و برنامهریزان وجود دارد و با این بیتوجهی به آینده و مسائل آمایش سرزمین، این نوع سبک زندگی حوزه کشاورزی و ادامه وجود سدهایی که روی رودخانههای منتهی به دریاچه هستند، هیچ امیدی به احیای دریاچه ارومیه حتی به صورت موقت و محدود وجود ندارد.
پژوهشگر منابع طبیعی و محیط زیست: احیای دریاچه ارومیه به یک اراده ملی و محلی بزرگ نیاز دارد. مصرفکنندگان آب در منطقه باید بپذیرند که برای حفظ دریاچه ارومیه باید تغییراتی در الگوی مصرف خود ایجاد کنند و از طرفی نمیتوان انتظار داشت که دریاچه حیات داشته باشد در حالی که زمینها و محصولات کشاورزی مدام توسعه پیدا میکنند
با توجه به الگوهای کلان آب و هوایی و گرمایش جهانی که در پیش داریم باید تغییرات بنیادین را به لحاظ فیزیکی و رویکردی انجام دهیم یعنی تمام سدها برچیده شده و حقابه دریاچه داده شود و سپس به دیگر مسائل بپردازیم و تغییر رویکردها نیز باید به صورت بنیادین انجام شود و نوع بودجهریزی و سیاستهای حمایتی و حفاظتی کاملا باید از نو نوشته شود و با توجه به شرایط روز برنامهریزی شود که متاسفانه چنین ارادهای به هیچ وجه دیده نمیشود.
بهرغم هزینههای بسیار در دریاچه ارومیه نتیجهای حاصل نشد
همچنین پدرام جدی، پژوهشگر منابع طبیعی و محیط زیست، این وضعیت را نتیجه سالها اقدامات و رویههای ضد محیطزیستی و انسانمحورانه مسئولین، مدیران و دستگاههای متولی و موثر دانسته و در این باره گفت: زمانی که اکوسیستم از شرایط پایدار خارج میشود، به شدت شکننده میشود و حتی با گذشت زمان و در صورت فراهم شدن شرایط ایدهآل، ممکن است به وضعیت قبلی خود بازنگردد.
وی ادامه داد: دریاچه ارومیه از جمله مواردی است که متأسفانه با وجود هزینههایی که برای طرحهای عمرانی و ترویجی، از جمله همکاریهای بینالمللی با کشورهایی نظیر ژاپن و سازمانهای مختلف انجام شده، نتیجهای حاصل نشده و به نظر میرسد که در آینده نیز به همین شکل باقی بماند.
این پژوهشگر منابع طبیعی و محیط زیست تصریح کرد: برای احیای دریاچه ارومیه با سازههای عمرانی انتقال آب از سررشتههای کردستان و جنوب ارومیه به دریاچه ارومیه در دولت سیزدهم انتقال دادند و به بهرهبرداری رسید، اما این اقدام تنها به عنوان یک مُسکن عمل کرد و نتوانست به احیای واقعی دریاچه کمک کند. احیای دریاچه ارومیه به یک اراده ملی و محلی بزرگ نیاز دارد. مصرفکنندگان آب در منطقه باید بپذیرند که برای حفظ دریاچه ارومیه باید تغییراتی در الگوی مصرف خود ایجاد کنند و از طرفی نمیتوان انتظار داشت که دریاچه حیات داشته باشد در حالی که زمینها و محصولات کشاورزی مدام توسعه پیدا میکنند.
پدرام جدی در گفت و گو با «توسعه ایرانی»: مدیریت منابع آبی که در سالهای گذشته در منطقه و حوضه آبخیز ارومیه حاکم بوده، این انتظار را غیرواقعی میسازد که دریاچه ارومیه احیا شود. با مرگ این دریاچه علاوه بر ایجاد مشکلات گردشگری، سلامت مردم نیز به خطر میافتد. وزش باد نیز در این منطقه میتواند به بلند شدن نمک و فلزات سنگین و شیوع بیماریهای مختلف منجر شود
انتظار احیای دریاچه ارومیه غیرواقعی است
جدی گفت: مدیریت منابع آبی که در سالهای گذشته در منطقه و حوضه آبخیز ارومیه حاکم بوده، این انتظار را غیرواقعی میسازد که دریاچه ارومیه احیا شود. با مرگ این دریاچه علاوه بر ایجاد مشکلات گردشگری، سلامت مردم نیز به خطر میافتد. وزش باد نیز در این منطقه میتواند به بلند شدن نمک و فلزات سنگین و شیوع بیماریهای مختلف منجر شود.
وی تصریح کرد: این شرایط نه تنها بر سیستم سلامت تأثیر منفی میگذارد، بلکه ممکن است حاصلخیزی خاکهای اطراف دریاچه ارومیه را نیز تحتالشعاع قرار دهد و معیشت کشاورزان را به خطر بیندازد. از همه مهمتر، ما با از دست دادن این دریاچه، یک میراث زیستی و کهن را از دست خواهیم داد که هویت تاریخی و فرهنگی منطقه به آن گره خورده است. فقدان این دریاچه ضربهای جدی به هویت ملی و محلی میزند که آثار بیشماری به همراه خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید