سید حسین رسولی

تئاتر و درام ایران رابطه جالبی با تاریخ دارد. بهرام بیضایی در دوره‌ای به مسائل ایران باستان توجه داشت و در زمانی دیگر به تاریخ اکنون خود. نویسندگانی که تحت تاثیر بیضایی هستند چون حسین کیانی نیز به تاریخ ایران به طور خاصه دوران قاجار توجه ویژه‌ای دارند. نکته بسیار مهم این است که زبان هیچ کدام از این نمایشنامه‌ها مانند زبان درام غربی نیست بلکه چون شعر و حماسه است. این زبان یا تحت تاثیر شاهنامه فردوسی یا تاریخ بیهقی است یا اینکه از زبان پرطمطراق درباریان قاجار اقتباس شده است؛ و اصلا کاری به اکنون و زبان روزمره مردم ندارد. ما اگر به درام‌های تاریخی نویسندگان قرن بیستم چون برتولت برشت و رابرت بولت نگاه کنیم با زبانی دراماتیک و متفاوت روبه‌رو می‌شویم. آنان شخصیت‌هایی را در مرکز درام به کار می‌گیرند که وابسته به توده مردم و فرودستان هستند. در واقع، تکلیف این نویسندگان با درام، زبان دراماتیک و طبقه تماشاگر مشخص است. تئاتر در ایران بیشتر مورد توجه طبقات فرادست و تن‌آسا بوده است و به همین خاطر بیشتر آثار دراماتیک به گونه‌ای طراحی شده‌ و می‌شوند که باب میل این طبقات باشند و به شدت از علایق و سلایق مردم عادی دور هستند. این روزها با شکل‌گیری تئاتر غیردولتی و تئاتر به اصطلاح آزاد در مکان‌هایی غیراستاندارد و شبه‌تئاتری مواجه هستیم که به طور روشن مرکز تئاتر بورژوایی شده‌اند. جالب است که هم هنرمندان و هم مسئولان از این نوع تئاتر حمایت کردند زیرا هنرمندان تئاتر هیچ‌گاه تقابلی جدی با این اندیشه‌ها نداشتند و این مماشات نه فقط با دولت بلکه با تماشاگران نیز بوده است. تئاتر تجاری به دنبال کسب درآمد از طبقه تن‌آسا و‌ بورژوا است و این طبقات آثاری را می‌پسندد که اصلا دغدغه‌های دراماتیک، اجتماعی و انتقادی ندارند. به عنوان مثال اغلب نویسندگان و کارگردانان ایرانی از اواخر دهه ۱۳۸۰ تا امروز تلاش کرده‌اند تا متون قدیم و جدید را با سلایق طبقات تن‌آسا و ثروتمند جامعه تطبیق بدهند. 

آنان اگر می‌خواستند متنی از برتولت برشت یا آلبر کامو یا حتی بهرام بیضایی را اجرا کنند، باید معنای اصیل و درونی متن را از طریق تمهیداتی تغییر می‌دادند. اسم این کار را هم «بازنویسی» یا «دراماتورژی» گذاشتند، یعنی اینکه متن باید مورد توجه طبقه‌ای الیت و ثروتمند قرار بگیرد. یکی از دلایل حضور این طبقه در تماشخانه‌های ایران گرانی بلیت‌ها است که قیمت‌هایی از ۴۰ تا ۲۰۰ هزار تومان دارند که قطعا مردم عادی یا طبقه فرودست توان خرید آن را ندارند. این نوع از زیبایی‌شناسی در فرم و ظاهر خلاصه می‌شود و تلاش می‌کند تا متن‌ها را از زمینه اجتماعی تهی و پر از بخش‌های چشم‌نواز و تفریحی کند. کارگردانانی چون همایون غنی‌زاده و دراماتورژهایی چون محمد چرمشیر در این زمینه پیشتاز هستند. برخی از هنرمندان تئاتر در مواجهه با تاریخ و هستی‌شناسی اکنون، ظاهرا خودشان را انتقادی نشان می‌دهند و حتی از نظریه‌های انتقادی نو حرف می‌زنند ولی در عمل و اجرا به زیبایی‌‌شناسی طبقه‌های بورژها، تن‌آسا و الیت وفادار هستند. 

در این وضعیت شاهد اجرای متونی تاریخی و به ظاهر انتقادی در سالن‌هایی چون سپند، شهرزاد، تالار وحدت، ایرانشهر و غیره هستیم. مثلا نمایشنامه «مردی برای تمام فصول» به نویسندگی رابرت بولت که یکی از پیروان برتولت برشت است در تالار وحدت اجرا شد که به تاریخ و الهیات مسیحی می‌پرداخت و شخصیت اصلی به نام «مرد عامی» داشت اما بلیت‌های ۵۰ هزار تومانی این نمایش مخصوص چه کسانی بود؟! قطعا طبقه فرادست. ویکتور ترنر، مردم‌شناسی که به مطالعات تئاتر و اجرا علاقه ویژه‌ای دارد، تاکید می‌کند تئاتر را باید به عنوان «فضایی عمومی» یا «مکانی آستانه‌ای» (liminoid) در نظر بگیریم. در واقع، نوعی فضای تخصیص یافته به منظور دگردیسی‌های شخصی و اجتماعی، یا آنچه که میشل فوکو «دگرجایی» نامیده است؛ نوعی فضای شبه عمومی که جایی برای بازتاب، ‌نمایان‌کردن، دگرگون‌کردن یا جبران‌کردن یا متعادل‌ساختن جهان بیرونی است. به قول مارک فورتیر، اگر به نمایشنامه‌های شکسپیر نگاه کنید با نوعی «جهان سبز» مواجه می‌شویم که جایی برای خلوت گزیدن از نظم اجتماعی مسلط است. جالب است که ما این روزها با مطالعات فرهنگی نیز مواجه هستیم که به فرهنگ مردم عادی توجه می‌کند. گری تیلور در این زمینه از واژه «شکسپیرپرستی» به عنوان «هر آنچه جامعه به نام شکسپیر انجام می‌دهد» استفاده کرده است. ما هم می‌توانیم از واژه «تاریخ‌پرستی» در خصوص نمایشنامه‌های تاریخی استفاده کنیم زیرا آنها به هستی‌شناسی اکنون کاری ندارند. گراهام هولدرنس در «اسطوره شکسپیر» می‌نویسد: «شکسپیر، در هر زمانی، این‌جا، اکنون، همیشه، به واسطه آنچه که از او ساخته می‌شود، زنده و حاضر است». اما رابطه درام ایرانی با تاریخ به شکل «بازگشت به گذشته» است نه «تحلیل اکنون». قطب‌الدین صادقی  در این زمینه می‌گوید: «تلاش کردم در اولین گام کارگردانی از تاریخ بهره ببرم و دومین گام هم استفاده از کتاب‌های تاریخ است. ما کتاب‌های بی‌نظیری مانند «تاریخ بیهقی» داریم؛ به نظرم، همه باید از این منابع استفاده و آن‌ها را به روز کنیم نه آنکه تکرارشان کنیم، تکرار گذشته درست نیست. هنر دائما در حال تغییر و پیشرفت است و هیچ‌وقت تکراری نمی‌شود، ما هم نباید در کار هنری گرفتار تکرار شویم». شاید ما در نوشتن نمایشنامه‌های تاریخی گرفتار تکرار گذشته شده‌ایم.