درنگی بر نمایش «سنتز» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا اخوان
تاریخ و مسأله شر
آناهیتا ایزدی
«پس وقتى هر دو تن در دادند [و همدیگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پیشانى بر خاک افکند
او را ندا دادیم که اى ابراهیم
رؤیا[ى خود] را حقیقت بخشیدى ما نیکوکاران را چنین پاداش مىدهیم
راستى که این همان آزمایش آشکار بود
و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانیدیم.»
تلما. ز. لاوین استاد فلسفه و نویسنده آمریکایی در فصلی از کتاب خود «از سقراط تا سارتر» تحت عنوانِ «حیلهگری عقل» در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان الگویی، معنا و ارزشی در تاریخ یافت، معتقد است برای رخنه به انبوه دادههای تاریخی و یافتن اینکه آیا در زیر لایه آنها نظمی، هستهای یا الگوی عقلانی وجود دارد و یا اینکه فرایند معناداری صورت میگیرد، باید به آنچه که هگل «تاریخ فلسفی» میخواند، رجوع کرد. لاوین منظور هگل از تاریخ فلسفی را «جستوجوی حقیقت عقلانی در مبانی تاریخ» تعریف میکند. هگل در ادعای خود از تاریخ به عنوان امری عقلانی، هدفمند و متضمنِ خیر و صلاح انسان، در مواجه با پلیدیهای موجود در جهان به «تاریخ و مسأله شر» اشاره دارد که بواسطه آن شرهایی را که انسانها در تاریخ تجربه کردهاند، انکار نمیکند. او معتقد است که «تاریخ یک قتلگاه است، جایی که دست و پای قربانیان را برای کشتن میبندند.»
شاید بتوان «سنتز» را بهعنوان خوانشی از کهن الگوی ابراهیم ِ پیامبر و فرزندش اسماعیل (یا به زعم یهودیان اسحاق) تعبیر کرد. خوانشی که از امکانات رئالیسم جادویی هم در محتوا و هم در فرم بهره برده و نگاهی نقادانه به واپسماندگی فرهنگی تاریخ و جغرافیای امروزِ خود دارد
نمایش «سنتز» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا اخوان و با بازی نادر فلاح و دختران او یسنا و حُسنا فلاح از ۳۰ بهمن در سالن ۱ پردیس تئاتر شهرزاد بر روی صحنه است. شاید بتوان «سنتز» را به عنوان خوانشی از کهن الگوی ابراهیم ِ پیامبر و فرزندش اسماعیل (یا به زعم یهودیان اسحاق) تعبیر کرد. خوانشی که از امکاناتِ رئالیسم جادویی هم در محتوا و هم در فرم بهره برده و نگاهی نقادانه به واپسماندگی فرهنگی تاریخ و جغرافیای امروزِ خود دارد.
از آنجا که «سنتز» به عنوان نام اثر، خواسته یا ناخواسته توجه را به سمت هگل و فلسفه مثلثیِ او جلب میکند، در تحلیل هریک از این دو روایت از الگوی مثلثیِ «تز، آنتیتز و سنتز» استفاده شده تا به واسطه آن بتوان به بررسی رابطه دیالکتیکی عناصر پرداخت. فلسفه مثلثی هگل غالباً خدا، طبیعت و انسان را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. اگر خدا و امر الهی را در خوابِ ابراهیم ِ پیامبر به عنوان «تز» بپذیریم، آنچه که به گونهای طبیعی در مقابل آن یعنی دستور به قربانی کردن فرزند قرار میگیرد، عاطفه پدری و سرباز زدن از این دستور است. درحقیقت درگیری ابراهیم ِ پیامبر میان امر الهی و عاطفه پدری همچون «آنتیتزِ» داستان عمل میکند. اما او در مقابل این واکنش طبیعی رفتاری متفاوت از خود نشان داده، درگیری خود را با فرزندش اسماعیل در میان گذاشته و هر دو تسلیم امر الهی میشوند. پذیرفتن امر الهی و به قربانگاه رفتن اسماعیل در این روایت «سنتز» است که خود به کنش یا همان تز تبدیل میشود. واکنش یا آنتیتزِ پروردگار در مقابل، اثر نکردنِ چاقو و فرستادن قوچی بهشتی برای ذبح در ازای فرزند است. تبدیل شدن ذبح حیوان به یک آیین در طول تاریخ، خود سنتزی است که همواره رأفت الهی را در مقابل شر انسانی به یادها میآورد. سنتزِ ابراهیم ِ پیامبر به عنوان الگویی ارزشمند از تسلیم محض در برابر پروردگار و ایمان به رأفت الهی همواره در تاریخ دین مورد توجه مخاطبین خود قرار گرفته است. اما سوءتعبیر از این الگو و فرزندکشی به نام دین، خدا، عرف و سنت از سوی دیگر، همان حیلهگری عقل است که بواسطه آن انسانها مجبور به تجربه شر در طول تاریخ شدهاند. علیرضا اخوان در نمایش خود به همین مسأله شر و بازتولید آن در تاریخ میپردازد، یعنی آنچه که پدر را به عنوان قدرت مطلق واداشته تا قربانگاه را برای سلاخی فرزندش (که در این روایت دختری نوجوان است) مهیا کند. برخلاف داستان ابراهیمِ پیامبر به نظر نمیآید که تز در این نمایش امری الهی باشد. از آنجا که علیرضا اخوان در اجرا به علتها نمیپردازد و با حذف کلام بواسطه بدن و کنش، تنها بر نمایش ِمعلولها متمرکز است، میتوان نتیجه گرفت که اراده پدر در این خوانش جایگزین امر الهی شده است. ارادهای که با نادیده گرفتن آنتیتزها از خود مقاومت نشان داده و به انجام شر اصرار میورزد. در اینجا به سبک و سیاق رئالیسم جادویی، خیال و واقعیت در هم تنیده شده و فضا برای تشکیل سنتز مهیا میشود. به این معنا که پدر هر بار چاقو را به گلوی دخترش نزدیک کرده تا کار را تمام کند، کسی بر در میکوبد. پدر به سمت دری که از دید تماشاگر پنهان است، میرود و چیزی را از آن سوی در دریافت کرده و به داخل میآورد؛ یکبار سینیِ پر از قرص و بار دوم سینیای که محتوای آن دو کلاه خود است. بار سوم اما دختر نوجوانی با یونیفورم طوسی رنگ مدرسه، مشابه آنچه که دختر نشسته در قربانگاه بر تن دارد، در حالی که همانند او دستهایش با طناب و چشمانش با پارچه سفید رنگی بسته شدهاند، وارد میشود. این سه عاملِ اختلال در قتل را میتوان آنتیتزِ روایت علیرضا اخوان دانست و از آنجا که منبع آن نامعلوم است، شاید بتوان آن را به عنوان واکنش طبیعت یا امور غیبی در مقابل شر یعنی فرزندکشی تعبیر کرد. در نهایت حضورِ دختر دوم منجر به چشمپوشی پدر از کشتن دختر اول میشود. این گذشت از قربانی همان سنتز است که بلافاصله به تز تبدیل شده، چرا که اراده پدر شر است و این حضور را به عنوان قربانی بزرگ تعبیر میکند. در این فرایند دختر اول با ضربهزدن بر روی میز سعی در تداعی صدای در و اختلال در قتلِ دخترِ دوم دارد، پدر اما در برابر این آنتیتز مقاومت میکند. دختر به واکنش خود ادامه میدهد و در نهایت با ضربه چاقو پدر را متوقف میکند. با کشتن پدر، دخترِ دوم آماده گریز میشود، اما دختر اول قرار را به فرار ترجیح داده، چراکه باید بماند تا خانه یا همان قتلگاه را از خون و شر پاک نگاه دارد. آنجا که ظاهراً شر پایان یافته، دوباره صدای در به گوش میرسد. دختر در را باز میکند و با پدر که دو جعبه پیتزا در دست دارد، مواجه میشود. سنتزِ ظهورِ مجددِ پدر پیامی مشخص از این چرخه بیپایان و مسأله شر دارد، آنچه که به زعم هگل نباید و نمیتوان منکر آن در جهان شد. نشانههای این چرخه بیپایان از همان ابتدای نمایش با آثار خون بر زمین، روی کفش دختر و لباس پدر بازنمایی شده است. گویی تماشاگر با حضورش در سالن نمایش، شاهد تکرار موقعیتی است که معلوم نیست تا هنگام ورودِ او چندبار دیگر بهوقوع پیوسته. موقعیتی که با روشنشدن مجددِ نورِ تماشاگر و خروج او از صحنه همچنان ادامه دارد و میتواند تا بینهایت تکرار شود.
نمایش «سنتز» با رخنه به دادههای تاریخی، داستان ابراهیم ِ پیامبر و رأفت الهی را به عنوان الگویی ارزشمند برگزیده تا به نقد جامعه معاصر خود و خشونت موجود در آن به نام دین، عرف و سنت بپردازد. جامعهای که پدران و مردانش اراده مطلق خود را جایگزین رأفت الهی کردهاند
نمایش ِ «سنتز» با رخنه به دادههای تاریخی، داستانِ ابراهیم ِ پیامبر و رأفت الهی را به عنوان الگویی ارزشمند برگزیده تا به نقد جامعه معاصر خود و خشونت موجود در آن به نام دین، عرف و سنت بپردازد. جامعهای که پدران و مردانش اراده مطلق خود را جایگزین رأفت الهی کردهاند. این نمایش تلاشی است جسورانه و همچنین تجربهای مهم و موفق از منظر تئاتریکالیته که باید به تماشای آن نشست. «سنتز» تا ۱۱ اسفندماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است.
دیدگاه تان را بنویسید