رئیس دفتر مرکز مطالعات بین‌المللی انرژی وین گفت: منابع انرژی دریای خزر نقشه ژئوانرژی و جغرافیای انرژی جهان را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. خزر محور پروژه کمربند جاده انرژی خواهد بود. جمهوری آذربایجان به پیمان آتلانتیک شمالی یک ناتوی انرژی هدیه خواهد کرد. هدیه‌ای که تحمل یک جنگ فرسایشی تازه مانند اوکراین را برای ناتو مقرون به صرفه و بلکه مطلوب خواهد کرد.

فریدون برکشلی در گفت‌وگو با ایلنا، در ارزیابی پروژه احداث دالان زنگزور و تبعات آن بر ایران اظهار داشت: پروژه کریدور ترکستان که حالا مدتی است با نام دالان زنگزور از آن نامبرده می‌شود با هدف حذف مسیر ایران برای انتقال نفت یا گاز برای انتقال به ترکیه از مسیر آذربایجان است. یک طرح بیست ساله که ترکیه، کشورهای غربی، اسراییل و آذربایجان که آن را به عنوان یک پروژه استراتژیک در دست اجرا داشتند و منتظر فرصت و شکل‌گیری نظم نوین منطقه دریای خزر بودند.

پس از جنگ ارمنستان و آذربایجان و توافق ایروان برای واگذاری قره‌باغ طرح شتاب بیشتری پیدا کرد. وی با بیان اینکه تخمین‌های وزارت انرژی امریکا، حکایت از آن دارد که دریای خزر ۲۹۲ میلیارد فوت مکعب گاز دارد و تسلط بر آن اهمیت بسیار زیادی دارد، افزود: در چارچوب این طرح تقریبا تمام گاز دریای خزر به سمت ترکیه و از آنجا به اروپا و مدیترانه متصل می‌شود. بنابراین اهداف و دستاوردهای بدیهی اقتصادی، سیاسی و استراتژیک برای آنکارا و باکو در پی دارد.

ایران در دریای خزر، بازی را واگذار کرده است

رئیس دفتر مرکز مطالعات بین‌المللی انرژی وین تصریح کرد: تفکیک منافع هر یک از کشورها، از این کریدور شاید چندان آسان نباشد. سرعت تحولات ژئواستراتژیک منطقه ‌و جهان به حدی زیاد است که مزایا یا معایب، و چالش‌ها و فرصت‌ها ممکن است دائم تغییر کنند، در یکدیگر ترکیب و یا تفکیک شوند. جمهوری آذربایجان با تمام قوا می‌کوشد تا به عنوان یک کشور اروپایی شناخته شود و متعاقبا برای عضویت در ناتو، اقدام کند. آنسوی دیگر ترکیه می‌کوشد تا وارد پیمان شانگهای شود و همراه چین، هند و روسیه به عنوان یک قدرت مسلط مورد توجه و حمایت قرار گیرد. ترکیه و آذربایجان هر دو بنا دارند از زوایای منافع خود با غرب و شرق هماهنگی ایجاد کنند. امریکا و اتحادیه اروپا، حامی گسترش ناتو به مرزهای جنوبی روسیه و تنگ کردن حلقه حصار خود در منطقه آسیای میانه و قفقاز هستند. اسرائیل هم طبعا منافع ویژه‌ای دارد، از یک طرف در پی تقویت حوزه امنیت عرضه و حمل و نقل انرژی در مدیترانه است و از سویی می‌خواهد که سهم ویژه‌ای از منابع انرژی حوزه دریای خزر به دست آورد. بنابراین هر یک از طرف‌ها منافع خود را دارند و بر پایه آن اهداف مسیر خود را در منطقه تنظیم می‌کنند. به طوریکه عرض کردم، این پروژه از دو دهه پیش مطرح شد. کاندولیزا رایس وزیر خارجه اسبق امریکا، مبتکر این طرح بود و در دوران بوش پسر ‌حتی پس از آن مرتب به رفت و آمد بین کشورهای منطقه مشغول بود.

وی در ادامه با اشاره به اجرایی شدن پروژه زنگزور و حذف ایران از نقش‌آفرینی در حوزه انرژی خزر گفت: به نظر می‌رسد که ایران در دریای خزر، بازی را واگذار کرده است. برای مدت زمان طولانی غفلت دیپلماتیک و دیپلماسی داشته‌ایم. مرزهای بین‌المللی در شمال غربی ایران در حال تغییرند و این به زیان منافع ملی جمهوری اسلامی است. ترکیه و آذربایجان در تلاشند تا یک محور تقریبا ۳۰ کیلومتری را از آنِ خود سازند. بنابراین در بعد ژئوپلیتیک، زمینه را از دست خواهیم داد و برتری استراتژیک خود را که تا حدی به یمن اختلافات ارمنستان و ترکیه و آذربایجان دراختیار داشتیم، از کف خواهیم داد. به علاوه درابعاد اقتصادی هم سهم ایران از انرژی دریای خزر، در ابهام قرار خواهد گرفت.

برکشلی تاکید کرد: در حقیقت سهم ۱۳ درصدی هم در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت. البته می‌توان برای مصارف داخلی از آن استفاده کرد ولی زمینه صادرات گاز برایمان فراهم نیست.