شهلا مهاجری             

اخیرا گالری ثالث ۱۱ تابلو از آثار محمود آزادنیا را با عنوان «طبیعت انسان»به نمایش گذاشت. تابلوها بدون عنوان هستند و هیچ توضیحی در کنار اثر مشاهده نمی‌شود. چیدمان تابلوها تا حد زیادی در ارتباط با هم و شکل روایت گونه ای به خود گرفت و نقاش برای خلق آثارش از مدل زنده و طبیعت بهره جسته است.در وهله اول ، فضای سرد و بی روح تصاویر نظر مرا به خود جذب کرد.رنگ های سفید،خاکستری،آبی ،بنفش و ... به رنگ های اندک گرم، چیره شده است.این اقدام باعث شده حس رکود، و خنثی بودن را به مخاطب منتقل کند.نقاش ،موضوع انسان و زیاده خواهی اش را به نمایش گذاشته.انسانی که گاه برهنه و گاه نیمه برهنه است و سوژه تقریبا در مرکز تابلو ها قرار دارد.فیگورها در چند حالت ایستاده ، نشسته و خوابیده نشان داده شده است. انسان زیاده خواه ، از یک نقطه ای به بعد دنبال چیزهای غیر ضروری می رود. به اصطلاح در پی چسباندن یک سری اضافات به خود و زندگی اش است. رسیدن به نقطه دلخواه ، او را به تحمل هرگونه رنج و سختی وا می دارد. اما این نشانه هرگز وجود ندارد.چرا که حس زیاده خواهی بشر را نقطه پایانی نیست. بشر منهای لباسش،بشر بدوی ست. در مسیر پر تلاطم اجتماعی شدن خیلی چیزها از جمله لباس به انسان اضافه می شود.محمود آزادنیا با حذف هر آنچه که به طور کاذب باعث کسب اعتبار و غرور انسان است به رویارویی با جهان مدرن می رود.برای رسیدن به این منظور ، بدن ها را بدوی می کشد. سوژه به خاطر ممیزی ها ، مرد است. مردی نیمه عضلانی که به جزئیات بدن و چهره او آگاهانه اشاره نشده است. مناظر را سرد و بی جان می آفریند. از خطوط محو و مبهم استفاده می کند و تاکیدی به هیچ چیزی که حواس مخاطب را پرت کند ندارد . شاید به همین خاطر روی آنها را با گلیز می‌پوشاند تا بتواند تصاویر کم واضحی را ارائه دهد. تنهایی، تقلا و گاه ترس را می توان در اثرها دید. در تصویری سوژه نیمه برهنه طناب هایی را دور تنه درختی خشکیده انداخته و می خواهد آنرا از ریشه در آورد و در جایی دیگرهمان مرد، بدون هیچ ابزاری در حال شکستن تخته سنگ است. در سایر آثار، فیگور یا حالت جنین را به خود گرفته و یا خسته از فعالیت های سخت دراز کشیده است. زمانی نیز حالت کلافه گی و استیصال را القاء می کند ..در تابلویی دیگر، انسان را در حال کابوس دیدن نشان داده اما ببیننده شاید بدون توضیح نقاش اصلا متوجه منظور او نشود.آفریننده آثار در بیانیه اش به موضوع انسان زیاده خواه اشاره کرده است. اما فقط در دو اثر این مفهوم را نشان می دهد. چنانچه مخاطب بدون دیدن بیانیه ، شروع به تماشا کند ، حس تنها بودن بشر در فضایی بی جان و عاری از موجود متحرک را بیشتر حس می کند.