در گذشته هر کتابی بدون بازاریابی چاپ میشد و منتظر فروش میماند اما الان با توجه به قیمت کاغذ ناشران حسابشدهتر روی یک کتاب سرمایهگذاری میکنند. نشر در ایران ضعیف است، تیراژ کتاب کم تعداد است، اما چاپ کتاب متوقف نمیشود هر آدم مشهوری بالاخره یک روز کتاب اولی بوده و از یک جایی شروع کرده است.جلب اعتماد نویسنده و مخاطب هر دو باهم لازم است و طبق شرایط نویسنده را معرفی خواهیم کرد، اما ما در نقد کتاب فقیر هستیم. تبلیغ و رسانه در خدمت کتاب نیست

افسانه فرقدان، روزنامه نگار

دلار که بالا برود، سکه که گران شود، قدرت خرید مردم که روز به روز سیر نزولی طی کند، اسکناس‌ها که آب بروند... در میانه هیاهوی اقتصاد و اقتصاد و اقتصاد دلواپس این روزهای کتاب شدم که لابد کاغذ گران شده، که لابد حرفچینی چاپخانه‌ها کندتر شده، که کتابفروشی که بشود اغذیه‌فروشی، این‌سوی ماجرا نویسنده‌ها دستشان کندتر می‌شود و جوهر قلمشان خشکتر. پاتوقم نشر ثالث بوده همیشه، نه برای دمنوش‌ها و قهوه‌هایی که دوست نداشتم، که میلولیدم میان کتابها و دست آخر اگر چه تعداد کتابها روز به روز آب رفت، اما به شوق جهانی نو، با کتابی تازه از فروشگاه میزدم بیرون. آشنا بودم و دیگر غریبگی نمیکردم مثل روزهای نوجوانی. دلواپسی‌ام از حال و روز این روزهای کتاب مرا کشاند به دفتر صاحب نشر ثالث که می‌دیدم‌شان و زیاد می‌دیدم‌شان. روزهای تب‌دار مردادماه ناخودآگاه روح را خسته می‌کند و می‌طلبد که آدم غری بزند و با شکایت تندی از آفتاب، سر و ته‌اش را به‌هم بیاورد. خودم را آماده کرده بودم که آقای جعفریه از ناخوش‌احوالی بازار کتاب بگوید و کورسوی امیدم بشود ناامید و تهش بگویم: «خوشحال شدم از دیدنتون» و راه را با همدلی با ناشران تا خانه گز کنم. اما ماجرا از لونی دیگر رقم خورد؛کنجکاو بودم بدانم اصلاً چرا ناشر شده‌اند؟ تام وول در کتاب نشرسودآور، صنعت نشر را پرخطرتر و نسبت به صنایع دیگر کم‌درآمدتر می‌داند. پس در جهان سوم شجاعت بیشتری برای ناشرشدن میخواهد. آقای جعفریه از سطر اول شروع  کرد که در خانوادهای به دنیا آمده که کارش چاپ بوده است. خاندان «جعفریه مطبعه‌چی» که از بنیانگذاران صنعت نشر سنگی تبریز بودند. گفت که مطبعه‌چی در زبان ترکی به معنی چاپخانه است و پدربزرگی را یاد کرد که خوشنویس بوده و از پیشگامان صنعت نشر. مهاجرت پدربزرگ به تهران در سال 1320 و کار در چاپخانه اتفاق می‌افتد تا در سال 1345 خودش چاپخانه‌ای تأسیس کند تا محمدعلی جعفریه تابستان‌ها را در چاپخانه اجدادی کار کند این داستان ادامه دارد تازمانی که محمدعلی جعفریه نشر ثالث را تأسیس کند. محمدعلی جعفریه صنعت نشر را صنعت سوددهی در تمام دنیا و حتی در ایران می‌داند و معتقد است که توانسته برای بسیاری ایجاد شغل کند و زندگی آنها را بگرداند. و بی اینکه بپرسم گفت که اگر قرار باشد یک بار دیگر به‌ عقب برگردم و انتخاب کنم، باز هم صنعت نشر را انتخاب میکنم.

همگامی پولسازی و کار فرهنگی

 محمدعلی جعفریه پولسازی و کار فرهنگی در صنعت نشر را همگام باهم میداند و میگوید:« کار فرهنگی زمانی می‌تواند مفید باشد باشد که از نظر اقتصادی هم بازدهی داشته باشد. نشر حرف‌های نشری است که بازده سرمایه داشته باشد، در غیر این صورت ناشران از دور رقابت خارج می‌شوند». میخواستم بدانم این رضایت را در این روزهای بحرانی هم دارد یا نه؟ که با دیدگاه من مخالفت کرد و از تجربه‌های سالهای انقلاب گفت که نشر همچنان پررونق بود و اکنون فرهنگ را بازهم پررونق‌ترین بخش جامعه می‌داند. او معتقد است که مردم سرخوردگی در سیاست و اقتصاد را با فرهنگ جبران می‌کنند. اجرای صد تأتر هر شب در تهران، سینماها با فروش بالای 20 میلیارد و گالری‌ها و کتابفروشی‌ها و کنسرت‌ها همچنان که همچنان با استقبال مردم روبه‌رو است را گواه گرفت. از بهترشدن فروش کتاب گفت و دلم کمی قرص شد و یادم افتاد که با ناشری در نمایشگاه حرف می‌زدم و او هم از بهتر شدن فروش کتاب گفته بود. محمدعلی جعفریه معتقد است که مردم دوست دارند نسبت به سیاست و اقتصاد و جهان کسب دانش کنند، اما فرهنگ کمهزینهترین حوزه است که می‌توانند با آن تفریح کنند و با توجه به اینکه قیمت کتاب نسبت به اقلام دیگر رشد کمتری داشته و هنوز در قدرت خرید مردم هست که هر بار که به فروشگاه کتاب بروند و  حداقل با یک کتاب از فروشگاه خارج شوند. بنابراین حوزه فرهنگ هنوز به‌صرفه است و حتی کتاب‌هایی وجود دارند که قدیمی اما ارزشمند هستند و با قیمت قدیمی آن فروخته میشود. این روند رو به‌رشد حتی در شهرستان‌هایی چون اصفهان بسیار خوب بوده است.حالا دیگر هوا گرم نبود و قرار نبود کسی از شرایط بد روزها بگوید و می‌توانستم از کسی که حرفهای به نشر کتاب نگاه می‌کند بپرسم که سیاست و روش انتخاب کتاب برای چاپ در نشر ثالث چگونه است؟ که گفت: «چند  روش برای انتخاب کتاب داریم؛ کتاب‌هایی که خود هیأت تحریریه انتخاب می‌کند و به گروه مترجمان می‌سپارد. یک سری کتاب‌ها هم به نشر ثالث ارسال می‌شوند و دبیر بخش مربوطه درباره دستنوشته نظر کارشناسی می‌دهد و چنانچه با معیارهای ثالث مطابقت داشته باشد، روانه چاپ می‌شود و نام و شهرت مؤلف و مترجم را مدنظر قرار نمیدهد». دلم میخواست درباره روند و روش نشر بیشتر بدانم، هر چند خبردار بودم که ثالث سالهاست برای کتاب اولیها سهمیه‌ای در نظر میگیرد که گفت:«هر آدم مشهوری بالاخره یک روز کتاب اولی بوده و از یک جایی شروع کرده است. جلب اعتماد نویسنده و مخاطب هر دو باهم لازم است و طبق شرایط نویسنده را معرفی خواهیم کرد، اما ما در نقد کتاب فقیر هستیم. تبلیغ و رسانه در خدمت کتاب نیست. الان معرفی و نقد کتاب بسیار کم اتفاق میافتد و این در حوزه کتاب یک ضعف محسوب میشود. اگر چه خود نشر ثالث هفته‌ای یک بار نقد کتاب دارد اما باز هم کافی نیست».

شبکه‌های اجتماعی مجازی تنها مجرای تبلیغ کتاب است

محمدعلی جعفریه معتقد است که شرایط مختلفی بر عدم چاپ یک کتاب تأثیر می‌گذارد. اول آنکه کتابفروشی و محل عرضه کتاب بسیار اندک است. شیوه توزیع کتاب در ایران اشتباه است و بنابراین بسیاری کتابها چاپ نمی‌شوند و بسیاری هم که چاپ میشوند، دیده نمیشوند. کتاب باید پیش از آمدن به بازار معرفی و نقد و تبلیغ شود و مردم منتظر درآمدن آن کتاب باشند، اما اکنون شبکه‌های اجتماعی مجازی تنها مجرای تبلیغ کتاب است. دلم می‌خواست بدانم وضعیت بالارفتن قیمت کتاب روی این روندی که در خدمت نویسنده و مخاطب و خود ناشر است چه تأثیری گذاشته است؟ که محمدعلی جعفریه از بهم خوردن معادلات ناشران با بالارفتن قیمت کاغذ گفت و ادامه داد: «کاغذ وارداتی و نقدی است. اما فروش کتاب زمان‌بر است و یک سال طول می‌کشد تا پول به ناشر بازگردد. از طرف دیگر بالارفتن تمام اقلام چاپ، نقدینگی ناشر را پایین میآرود و در نتیجه بسیاری ناشران از دایره رقابت خارج می‌شوند. سیستم فروش کتاب آنقدر معیوب است که فروش بهتر کتاب نمیتواند این سیستم و رابطه ناصحیح بین ناشر و توزیع‌کننده را جبران کند. ناشرانی که فروشگاه دارند کمی شرایط بهتری دارند و با اینکه سرعت کمتر شده اما همچنان روند چاپ کتاب را متوقف نکردیم. اما وقتی نشر حرفه‌ای‌تر می‌شود دیگر ناشر اقدام به چاپ هر کتابی نمی‌کند. در گذشته هر کتابی بدون بازاریابی چاپ می‌شد و منتظر فروش می‌ماند اما الان با توجه به قیمت کاغذ ناشران حساب‌شده‌تر روی کتاب سرمایه‌گذاری می‌کنند. نشر در ایران ضعیف است، تیراژ کتاب کم تعداد است، اما چاپ کتاب متوقف نمی‌شود. ما جزء نادر کشورهایی هستیم که هفده هزار ناشر دارد و این در حالی‌ست که تعداد عرضه‌کننده کتاب در کل ایران زیر دوهزار است. تولید کتاب از عرضه‌کننده آن بیشتر است. یعنی باید هزارنفر کتاب تولید کنند و صدهزار نفر بفروشند اما این جریان در ایران روند معکوسی داشته است. یعنی تولیدکننده از عرضه‌کننده بیشتر است. مؤلف که محدودیتی ندارد، هر کسی می‌تواند آنچه میخواهد بنویسد و این دیگر به‌عهده جامعه است که آن اثر بپذیرند یا نپذیرند. مثلا در نروژ هر کسی می‌تواند دستنوشته‌اش را به چاپ بسپارد و دولت هم در قدم اول هزار جلد از او می‌خرد تا بتواند حمایتش کند اما خوب اینجا اینطور نیست. حتی با وجود رشد بالای انتشاراتی‌ها، ما باید به سوی نشر‌های حرفه‌ای‌تر پیش برویم و عرصه رقابت باعث می‌شود تا برای جا نماندن از قافله، حرفه‌ای رفتار کنیم. تصویر این رقابت را در نمایشگاه کتاب میتوانیم به خوبی ببینیم که چه ناشرانی بازار را در دست دارند. به هر حال شرایط بحرانی است اما نباید میدان را خالی کرد. مدیریت یک مؤسسه بسیار حیاتی است و امیدوارم که بتوانیم ادامه دهیم. به همین منظور ناشران با همفکری هم در پی بهبود شرایط توزیع کتاب هستند تا بتوانیم زودتر پول کتاب را نقد کنیم. چون ناشر تمام اقلام تولیدی و کاغذ را نقد میخرد اما مدت‌دار و حدودا یکساله می‌فروشد باید کاری کنیم که فاصله پرداخت‌ها کمتر شود تا حیات نشر ادامه یابد». دلم می‌خواست بدانم مؤلفان با وجود درک شرایط چاپ کتاب چه آیندهای پیش رو دارند و چه روندی را باید با ناشر در پیش بگیرند که گفت: «ما به عهدمان به مؤلفان وفادار بودیم و روند چاپ کتاب‌هایشان ادامه دارد. من آینده کتاب را خوب می‌بینم.

 باید واقعگرا باشیم. با وجود فصل تابستان و نبود دانشجویان هنوز مردم خواندن کتاب را دنبال میکنند، هر قشری میتواند به قسمتی از فرهنگ باتوجه به بودجه‌اش بپردازد، چون اقلام فرهنگی به بودجه مردم فشار کمتری وارد میکند. مردم در تعطیلات گالری می‌روند، کتاب میخرند و قسمتی از فراغت‌شان را پر میکنند. یک طیف کتابخوان حرفهای داریم و در مقابل تعدادی از مردم هم به اطلاعات نیاز دارند تا درک درستی از اوضاع داشته باشند، پس کتاب میخوانند. اما لازم است که کتابفروشی‌ها به روز باشند و به پارامترهای جهانی نزدیک شوند و هر کسی با هر شرایطی بتواند کتاب بخواند حتی نابینایان که از 20 سال پیش تعدادی از کتاب‌های ثالث را با خط بریل برایشان تولید می‌کنیم.»رفته بودم که از کساد حجره فرهنگ در این بازار شلوغ بشنوم، اما محمدعلی جعفریه از تلاش بیشتر و حال خوب فرهنگ و روابط همچنان خوب مردم با فرهنگ گفت و نوید برگزاری جلسات نقد کتاب و تلاش بیشتر برای بازاریابی کتاب گفت که صفحه کتاب در تمام این اقدامات در کنار نشر ثالث و تمام ناشران خوب با دغدغه فرهنگی خواهد و مخاطبان را با آن همراه خواهد کرد. تا باد چنین بادا.