نگاهی انتقادی به کمدیهای سخیف سال ۱۴۰۳؛
کاسبان کمدی و سینمای منفعل ایران

محمد تقیزاده
در چند سال اخیر، شاید مساله فیلمهای کمدی مهمترین یا جزو مهمترین موضوعاتی باشد که ساعتها درباره آن میزگرد و مناظره برگزار و مقالات و یادداشتهای مختلفی درباره آن منتشر شده است اما همچنان دغدغه فروش، کیفیت و تاثیرگذاری فیلمهای کمدی از پرسشبرانگیزترین مسائل مبتلابه سینمای ایران و سینماگران محسوب میشود. از یک سو با مخاطبانی مواجه هستیم که به استناد فروش چند صد میلیاردی فیلمها، خود را کمدیبین و تشنه این گونه فیلمهای نشان میدهند و از طرفی دیگر با آثاری مواجهیم که کیفیت چندانی ندارند و علاوه بر افول ذائقه مخاطبان، به نوعی ضد فرهنگ هم محسوب میشوند و کارکردی ضد خانواده، ضد فرهنگ و حتی ضد سینما پیدا میکنند گویی فروش این گونه فیلمها و موفقیتی که در گیشه بدست می آورند تنها دلیل بقا و حمایت از آنها محسوب میشوند و متولیان سینمایی، سینماداران و حتی توده مردم هم نگرانی جدی برای کارکردهای جنسیتزده و غیرفرهنگی این گونه فیلمها از خود نشان نمیدهند.
در ادامه به طور دقیقتر و موردیتر ویژگیهای فیلمهای کمدی سال اخیر و انگیزهها و دلایل رغبت مردم مورد واکاوی قرار گرفته است. در جدول زیر 10 فیلم پرفروش 1403 استخراج و بر اساس فروش مرتب شده است: این جدول نشان میدهد که 80 درصدد تاپ تن پرفروش سال مربوط به کمدیها، 10 درصد انیمیشن و 10 درصد به فیلم درام مربوط بوده است.
اما چرا کمدی در ایران همچنان میفروشد و پرمخاطب است؟ به طور کلی سینمای کمدی یکی از ژانرهای محبوب در صنعت سینما به ویژه در ایران است. این ژانر با ارائه خنده و سرگرمی به مخاطبان، نقش اساسی در فرهنگ عامه و سرگرمیهای اجتماعی ایفا میکند. از زمان تأسیس سینمای ایران، کمدی توانسته توجه بینندگان را جلب کند و به نمادی از انتقاد اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود. سینمای کمدی در ایران قدمتی طولانی دارد. از فیلمهای صامت در دهههای اولیه سینما تا آثار مدرن امروز، کمدی همیشه یکی از محبوبترین ژانرها بوده است. یکی از اولین کمدیهای معروف ایران، فیلم «سگهای انباری» در دهه ۱۳۳۰ بود که نشاندهنده نبوغ کارگردانان و بازیگران ایرانی در این ژانر بود. بهترین و با کیفیتترین فیلم کمدی سینمای ایران به استناد مخاطبان و منتقدان سینما فیلم « اجاره نشینها» از داریوش مهرجویی لقب گرفته که فاصله زیادی با فیلمهای به اصطلاح کمدی این روزهای سینمای
ایران دارد.
سینمای کمدی ایرانی چه ویژگیهایی دارد و با چه خصیصههایی شناخته میشود؟ معمولاً سه ویژگی متمایز را برای سینمای کمدی ایران در نظر گرفته میشود که عبارتند از :طنز اجتماعی: بسیاری از فیلمهای کمدی ایرانی به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته و با طنزی تند، به نقد این مسائل میپردازند. شخصیتهای ماندگار: شخصیتهایی مانند «نقی» در سریال «پایتخت» و «ضحاک» در فیلم «گشت ارشاد» تبدیل به نمادهای فرهنگی شدهاند. دیالوگهای خندهدار: دیالوگها و موقعیتهای کنایهآمیز، به شدت در دنیای کمدی ایرانی رایج است. و این فرمول و سه گانه مضمون نقد اجتماعی، کاراکترهای سمبلیک و دیالوگهای طنازانه به الگویی رایج در آثار کمدی سالهای اخیر سینمای ایران بدل شدهاند که فیلمسازان گاهی نعل به نعل از ان
پیروی می کنند.
چرا سینمای کمدی ایران به سوی ابتذال رفت و تا این حد سخیف و ضعیف شد؟
شرایط سینما و تنزل کیفیت فیلمهای کمدی موضوعی پیچیده و چندوجهی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. در ادامه به برخی از این عوامل اشاره میکنم:
1. تکرار فرمولها: بسیاری از فیلمهای کمدی به فرمولهای ثابت و تکراری متکی هستند. این امر میتواند باعث شود که مخاطب احساس کند که فیلمها جدید و جذاب نیستند.
2. تأثیر رسانههای اجتماعی: با گسترش رسانههای اجتماعی، نوع جدیدی از کمدی به وجود آمده است که ممکن است به جای فیلمهای بلند، در قالب ویدیوهای کوتاه و میمها ارائه شود. این تغییر ممکن است باعث کاهش توجه به فیلمهای کمدی سنتی شود.
3. تغییر ذائقه مخاطب: سلیقه و انتظارات مخاطبان نیز در حال تغییر است. ممکن است نسل جدید به دنبال محتوای متفاوت و نوآورانه باشد و فیلمهای کمدی کلاسیک نتوانند این نیازها را برآورده کنند.
4. رقابت با ژانرهای دیگر: سینما با رقابت شدید از سوی ژانرهای دیگر مانند اکشن، درام و علمی-تخیلی مواجه است که ممکن است باعث کاهش توجه به فیلمهای کمدی شود.
5. محدودیت و سانسور: برخی از موضوعات کمدی ممکن است در دنیای امروز حساسیتزا باشند و سازندگان را در انتخاب مضامین و شوخیها محدود کنند.
6. فیلمنامه ضعیف: در برخی موارد، کمبود نویسندگان با استعداد و خلاق میتواند به تنزل کیفیت فیلمهای کمدی منجر شود. نوشتن یک کمدی خوب نیاز به مهارت خاصی دارد که ممکن است در برخی از پروژهها وجود نداشته باشد.
وضعیت سینمای کمدی در مقایسه با
سینمای اجتماعی چگونه است؟
فیلمهای کمدی در ایران به عنوان ویترین اصلی صنعت سینما شناخته میشوند، اما این روند به تدریج به ابتذال و سطحینگری منجر شده است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که این فیلمها بیشتر بر پایه کلیشهها و شوخیهای جنسی ساخته میشوند و فاقد هرگونه اندیشه و تفکر عمیق هستند. به عنوان مثال، فیلمهایی مانند «دینامیت» به طور خاص مورد انتقاد قرار گرفتهاند که نه تنها سرگرمی را برای مخاطب فراهم نمیکنند، بلکه فرهنگ جامعه را نیز تحت تأثیر منفی قرار میدهند.
یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران، نابرابری در اکران فیلمهاست. سازندگان فیلمهای اجتماعی همواره از عدم دسترسی به سالنهای مناسب و سانسهای خوب گلایه دارند، در حالی که سالنها بیشتر به فیلمهای کمدی اختصاص داده شدهاند. این موضوع باعث شده تا فرصت نمایش آثار با کیفیت اجتماعی محدود شود و سینما به محلی برای تجارت و کسب درآمد تبدیل شود. تسلط فیلمهای کمدی بر سینما میتواند پیامدهای جدی برای فرهنگ جامعه داشته باشد. منتقدان هشدار میدهند که این روند نه تنها سلیقه مخاطب را تنزل میدهد، بلکه میتواند منجر به فروپاشیهای اخلاقی و فرهنگی در جامعه شود. از سوی دیگر، این سینما به تدریج از رسالت فرهنگی خود دور میشود و بیشتر به یک صنعت تجاری تبدیل میگردد.
سینمای ایران در شرایط کنونی با چالشهای جدی مواجه است که نیازمند توجه و اصلاحات اساسی است. برای بازگشت به مسیر صحیح، لازم است تا فیلمسازان و مدیران سینما به کیفیت آثار و تنوع در تولیدات توجه بیشتری داشته باشند تا بتوانند از تسلط فیلمهای کمدی خارج شوند و فضایی مناسب برای آثار اجتماعی و هنری فراهم کنند.
سیاست ساخت فیلمهای کمدی
در کنار چنین تحلیلهایی، گروهی نیز بر این باورند که ساخت فیلمهای کمدی با این حجم و حمایت سیاستی بوده که دولت سیزدهم و در مقابله با تعطیلی سینماها در پیش گرفته شد. در اوایل دولت سیزدهم که اپیدمی کرونا باعث تعطیلی سینماها و رونق نمایش خانگی شد، سیاستگذاران سینمایی بر آن شدند که سینمای کمدی و فیلمهای به اصطلاح عامهپسند را به عنوان الگویی برای سینما کشاندن مردم مطرح کنند این سیاست اگرچه باعث افزایش رونق سینماها شد و به واقع مانع تعطیلی سینماها و روشن نگه داشتن چراغ آنها شد اما تداوم چنین شرایطی و تولید فلهای فیلمهای سینمایی انبوه که تنها به اتکای بازیگران و فضای کمیک ساخته میشد علاوه نزول کیفیت ترویج کننده بیفرهنگی و ابتذال شد، روندی که گویی غیرقابل کنترل به نظر میرسد و کاسبان کمدی در صدد ادامه این راه به نیت پر کردن بیشتر جیبهای خود هستند.
در انتها بد نیست برخی نظرات شاذ و جریان ساز سینماگران و منتقدان را نیز درباره وضعیت سینمای کمدی این سالها مرور کنیم تا علاوه بر تحلیل شخصی، نظرات جمعی سازندگان و سینمانویسان نیز بررسی شود:
سیدمسعود اطیابی نویسنده و کارگردان سینما و فیلم های پرفروشی چون تگزاس و انفرادی 12 آذرماه امسال در میزگردی عنوان کرد: «سینمای کمدی موثرترین ژانر در حفظ کانون خانواده است و هیچ فیلم کمدی، حتی انواع سخیف آن موجب برهم خوردن کانون یک خانواده نشده است اما در مقابل فیلمهای اجتماعی که عموما مورد تمجید قرار میگیرند گاهی باعث ایجاد آسیبهایی برای کانون خانواده شدهاند. در شبه نقدها و اظهار نظرهای صورت گرفته نسبت به سینمای کمدی مطالبی عنوان میشود که نه تنها برای من فیلمساز آموزنده نیست، بلکه از جانب مردم نیز مورد توجه قرار نمیگیرد. به همین دلیل حمله به این ژانر ناشی از عدم مطالعه و آگاهی است و صورتی مغرضانه دارد. متاسفانه افرادی به عنوان منتقد در این زمینه فعالیتهایی را صورت میدهند که باعث ایجاد نگرانیهایی میشود. باید سینمای کمدی را جدی گرفت زیرا فعالیت در آن دشوارتر از سایر ژانرها است. من قبول ندارم سینمای کمدی در ذائقه سازی مخاطب نقش دارد بلکه ما به عنوان فیلمساز این گونه از سینما، سوار بر ذائقه شیرین مخاطبان و به دنبال کشف آن هستیم. سینمای کمدی منتقدان بیشماری دارد که بنای ادعای آنها تنها بر اظهار نظر و کلام نهاده شده است. تلاش ما در ۱۰ سال اخیر این بوده است که قدم به قدم به استاندارها نزدیک شویم و صحبتهای مهمی را مطرح کنیم. به عقیده من سینمای کمدی در ۱۰ سال آینده همچنان در راس انتخابهای عموم جامعه قرار خواهد داشت و ژانر دیگری نمیتواند حریف آن شود.»
محمدتقی فهیم منتقد سینما ابراز داشت: «آقای بهشتی زمانی که به فارابی آمد عقیده داشت که سینما دیگر نیاز به مخاطب تخمه شکن ندارد و نیازی نیست که مردم برای سرگرمی وارد سینما شوند و اصلیترین نقطه تمرکز آنها نیز حمله به سینمای کمدی بود، زیرا سینمای اجتماعی برآمده از تمنیات عبوس این افراد به شمار میرفت و نتیجه این شد که در هیچ سالی جشنواره فیلم فجر به سینمای کمدی توجه نکرد. حتی آثار کمدی شاخصی مانند «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی و «کمدی های داریوش مهرجویی» و ... که امروز به عنوان الگو مطرح هستند نیز با بیتوجهی روبهرو شدند. به اعتقاد من ۲۰ درصد فیلمهای سبد اکران باید کمدی باشند در صورتی که امروز اینگونه نیست. عدهای عقیده دارند که رشد سینمای کمدی باعث تنگتر شدن جایگاه آنها میشود و به جای آنکه به دنبال یادگیری سینما باشند، به دشمنی با این جریان میپردازند. سینمای کمدی باید به صورت دائمی مورد نقد قرار بگیرد زیرا دارای مرز لغزش شدیدی است. بسیاری از فیلمهای کمدی امروز دهه شصت را محور قصه خود قرار میدهند و با ارزشهای جامعه آن زمان شوخی میکنند. برای مثال، پوشش لباس آن زمان را مورد نقد و شوخی قرار میدهند در صورتی که این مسئله هنجار به شمار میرفته است. جریان غالب سینمای کمدی دارای آسیبهای ضد فرهنگی است زیرا سوار بر ذائقه مردم است. در صورتی که کار یک هنرمند این است که از ذائقه عمومی عبور کرده و باعث تعالی و رشد آن شود.»
دیدگاه تان را بنویسید