احسان زیورعالم

 

با آغاز اعتراضات و وضعیت اضطراری در مرکز تهران، یکی از نخستین رویدادها تعطیلی سالن‌های تئاتر بوده است. تا جایی‌که تئاتر شهر، درگیر با گازهای اشک‌آور و آسیب جدی به مخاطبانش، در همان لحظه نخست اعلام تعطیلی یک هفته‌ای می‌کند و در هفته دوم نیز با بیان تعطیلی تا اطلاع ثانوی، چراغ‌های نمایش‌هایش را خاموش می‌کند. از آنجا که تئاتر شهر را باید قلب تپنده تن تئاتر تهران یا شاید ایران دانست، دیگر سالن‌ها نیز مسیر مشابهی در پیش می‌گیرند تا هفته گذشته که تماشاخانه شهرزاد ضمن اعلام برنامه‌های آتی خود، از صفحه فروش بلیت نمایش تازه گلاب آدینه با عنوان «پرده‌خانه» و به قلم بهرام بیضایی رونمایی می‌کند. رسانه‌ای شدن آغاز به کار نمایش خانم آدینه اما با سکوت یا مواجهه مثبتی همراه نبوده است. از همان ابتدای کار بسیاری به گروه آدینه معترض شدند که در شرایط کنونی اجرای چنین نمایشی محلی از اعراب ندارد و به دلیل حال نه‌چندان خوب جامعه، اجرای نمایش هیچ معنایی در برنخواهد داشت. البته گلاب آدینه در یک پست اینستاگرامی ضمن همدلی با معترضان اعلام کرد صحنه تئاتر محل اعتراض است و از این فرصت برای بیان اعتراض‌ها استفاده می‌کند. هرچند در همین ایام تماشاخانه «دیوار چهارم» اعلام می‌کند تا اطلاع ثانوی با توجه به وضعیت روانی کشور تعطیل است؛ اما اجرای گلاب آدینه با تلاش برخی دیگر از گروه‌ها همراه می‌شود. گروه‌هایی که تئاتر را محلی برای حرف زدن و گفتگو می‌دانند، واژه‌هایی که این روزها دولتمردان به صورت مکرر از آن استفاده می‌کنند و مردم چندان هم بدان توجهی ندارند. نمونه بارزش دیدارهای سخنگوی دولت با دانشجویان دو دانشگاه خواجه نصیر طوسی و قم است که فضای گفت‌وگو با شعارهای معترضین درآمیخت و چندان مطلوب بهادری جهرمی پیش نرفت. با این حال در چنین وضعیتی دو پرسش مهم پیش می‌آید. نخست آنکه آیا صحنه تئاتر محل اعتراض است و دوم اینکه آیا در شرایط امروز گفتگو ممکن است؟

از قضا پاسخ هر دو پرسش به یک نقطه مهم ختم می‌شود که بدون آن نتیجه‌گیری ناممکن است: ممیزی. طی یک سال اخیر بر تئاتری‌ها پوشیده نیست که چگونه شورای نظارت و ارزشیابی یا آنطور که هنرمندان از آن یاد می‌کنند، سانسور، گلوی تئاتر را چسبیده است و از دلش هزاران درد و اعتراض بیرون می‌آید. البته سانسورها تنها به جرح و تعدیل نمایش‌ها خلاصه نشده است. در عجیب‌ترین مورد تلاش برای حذف نام نغمه ثمینی از تازه‌ترین نمایش محمد رضایی‌راد بود که با نامه تند این کارگردان همراه بود که تا زمان ممنوع بودن نام ثمینی از اجرا در تئاتر شهر صرف‌نظر می‌کند. سانسور در یک سال اخیر موجب ملغی شدن چند نمایش و حتی تغییر در سالن‌ هم شده است. نمونه عجیبش نمایشی از اهواز و برنده جشنواره چهلم فجر بود که در تئاتر شهر ممنوع از اجرا می‌شود؛ اما با اندک دردسری در ایرانشهر روی صحنه می‌رود و آن هم در حالی که دیگر نمایش گروه برای چندمین بار در تماشاخانه شهرزاد تمدید می‌شود.

شورای نظارت طی پنج سال اخیر اساساً شراط سختگیرانه‌ای در پیش گرفته است. شاید موضوع به زمانی بازگردد که حسین پارسایی، مدیر سابق تئاتر مملکت، با اجرای نمایش «بینوایان» صدای چند روحانی سرشناس از جمله آیت‌الله سبحانی را در قم درآورد و دادستان کل وقت، علیه نمایشی که «در یک هتل اجرا می‌شود» اعلام جرم کرد. جرم هم چیزی نبود جز به سر داشتن پوستیژ یا همان موی مصنوعی بر سر بازیگر نقش اول زن. شهرام کرمی، مدیر وقت تئاتر نیز بلافاصله دستورالعملی تازه برای ممنوعیت‌ها صادر کرد که اساساً غیرقانونی بود؛ چراکه تنظیم و تغییر آیین‌نامه ممیزی در انقیاد شورای انقلاب فرهنگی بود. از نکات جالب این دستورالعمل غیرقانونی ممنوعیت استفاده از پوستیژ و بازنمایی نوشیدن مشروب بود. همه چیز از فشارهایی حکایت می‌کرد که هیچ ارتباطی با وزارت ارشاد نداشت. مشخص بود تئاتر ایران از منظر ممیزی نه در انقیاد وزارت متبوعش که در انقیاد «دیگری»‌های ناشناس است. ورود چند معمم به فضای ممیزی طی یک سال گذشته و البته مطرح شدن نام برخی نمایش‌هادر بولتن‌های داخلی نهادهای نظامی و امنیتی، گواه بر آن بود که ارشاد دیگر چندان قدرتی روی ممیزی نمایش‌ها ندارد.

در چنین شرایطی ما با یک مسأله مهم مواجه می‌شویم و آن هم بسته شدن در گفتگو است. بخش مهمی از این ممیزی‌ها نه به‌واسطه محتوای نمایش‌ها که به‌واسطه حضور برخی افراد صورت می‌گرفت، همانند نمایشی که نغمه ثمینی برای رضایی‌راد نوشته بود. سال 1398 نمایشی با عنوان «فائزه یوسفی» در عمارت روبرو توقیف می‌شود تنها بدین دلیل که بازیگر زن نمایش در جایی از اثر درباره عادت ماهیانه زنان سخن می‌گوید. نکته جالب آنکه آن نمایش به صورت گفتگوی مستقیم بازیگر با تماشاگران بود و در آن بازیگر زن از تماشاگران تقاضا می‌کرد او را از خطر مرگ نجات دهند. دستگاه ممیزی در آن سال تحمل بیان و گفتگو درباره یک امر فیزیولوژیکی زنانه را نداشت و جالب آنکه این موضوع به صراحت در سوره بقره مطرح شده است، آیاتی که حداقل در ماه رمضان توسط میلیون‌ها مسلمان بدون جرح و تعدیل قرائت می‌شود و مهمترین منبع فقهی درمورد عادت ماهیانه زنان است.

در همان سال‌ها به سالن‌های تئاتر دستور داده می‌شود با قرار دادن دوربین‌هایی مسلط به فضای نمایش، هرگونه کنش روی صحنه را ضبط و حفظ کنند تا توانایی نظارت بر نمایش‌ها از نظارت اولیه، به نظارت ثانویه نیز کشیده شود. شورای نظارت و ارزشیابی نشان داده است با چنین رویه‌ای که سرشار از بی‌اعتمادی است حتی به گفته‌های روی صحنه در حین رونانس نیز حساس شده است و هر گفته‌ای می‌تواند به منزله توبیخ کارگردان یا پایان نمایش باشد. دستگاه سانسور نشان داده است میلی به بازنمایی وضعیت موجود ندارد و از هنرمند هم می‌خواهد زبان به اعتراض نگشاید.

در چنین شرایطی است که به نظر می‌رسد گفته‌های خانم آدینه چندان ممکن نیست. کافی است به گفته‌های اخیر وزیر ارشاد درباره پیگیری و احتمالاً مجازات هنرمندان معترض در 40 روز اخیر دقت شود. جایی‌که وزیر گفتگومحورترین وزارتخانه، چراغ سبز گفتگو نشان نمی‌دهد. شاید تنها چیزی که گلاب آدینه را در زمانه امروز مجاب به اجرا می‌کند سرمایه‌گذاری و میل به بازگشت سرمایه است. با آرام شدن خیابان و هوای مطبوع تهران، این بهترین موقعیت برای بازگشت سرمایه یک نمایش بزرگ است؛ اما یک نکته در این وضعیت مغفول مانده است. قصد دارم به مصاحبه اخیر فاطمه صادقی در روزنامه اعتماد اشاره کنم که اعتراضات اخیر را واجد یک ویژگی نمایشی دانسته است و آن هم پرفورمنس‌های خلاقانه معترضان است. پرفورمنس که تا دیروز برای اجرایش نیاز به مجوز و ممیزی بود حالا بدون هرگونه مجوزی در خیابان جاری و ساری است و تلاش می‌کند با مخاطبان خودش نیز به گفتگو بنشیند. وجه پرفورماتیو این کنش‌ها همان چیزی که از قضا نمایش گلاب آدینه و نوشتار بیضایی فاقد آن است. به نظر می‌رسد جامعه امروز دیگر موعظه را به مثابه گفت‌وگو نمی‌پذیرد، نمایش باید در یک امر جمعی پدید آید که با گفتمان حاکم بر ارشاد این مسأله ناممکن و در خیابان و دانشگاه‌ها گویی ممکن شده است.

 

 

تئاتر ایران از منظر ممیزی نه در انقیاد وزارت متبوعش که در انقیاد «دیگری»‌های ناشناس است. ورود چند معمم به فضای ممیزی طی یک سال گذشته و البته مطرح شدن نام برخی نمایش‌ها در بولتن‌های داخلی نهادهای نظامی و امنیتی، گواه بر آن بود که ارشاد دیگر چندان قدرتی روی ممیزی نمایش‌ها ندارد

 

*

جامعه امروز دیگر موعظه را به مثابه گفت‌وگو نمی‌پذیرد، نمایش باید در یک امر جمعی پدید آید که با گفتمان حاکم بر ارشاد این مسأله ناممکن و در خیابان و دانشگاه‌ها گویی ممکن شده است

 

گلاب آدینه اعلام کرد صحنه تئاتر محل اعتراض است و از این فرصت برای بیان اعتراض‌ها استفاده می‌کند؛ اما در شرایطی که وزیر ارشاد از پیگیری کنش‌ها و احتمالاً مجازات هنرمندان معترض در 40 روز اخیر سخن می‌گوید؛ ظاهرا تنها چیزی که او را مجاب به اجرا می‌کند سرمایه‌گذاری و میل به بازگشت سرمایه است