علیرضا بخشی استوار

فراخوان نهمین «دوسالانه نقاشی ایران» که قرار است شهریور ماه 1400 برگزار شود منتشر شد. بر اساس آیین‌نامه دوسالانه ملی نقاشی ایران، این رویداد از سه بخش «سراسرنما»، «گفت‌و‌گو» و «کیوریتوریال» شکل گرفته است. دو بخش «گفت‌وگو» و «کیوریتوریال» توسط شورای سیاستگذاری دوسالانه و هیأت مدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران برنامه‌ریزی می‌شود و مشخصات آن در زمان‌های مقرر به اطلاع عموم خواهد رسید، اما آثار بخش «سراسرنما» که رویکردی عمومی دارد از طریق فراخوان دریافت می‌شود.

دوسالانه نقاشی ایران مانند بسیاری دیگر از دوسالانه‌های کشور مانند دوسالانه مجسمه‌سازی، سرامیک، طراحان گرافیک و ... با تاخیر بسیاری برگزار شد. هشتمین دوره این دوسالانه در سال 90 یعنی دقیقاً ده سال پیش برگزار شد و سوال عمده‌ای که هنوز هم بی‌جواب مانده این است که چرا و به چه دلیل این وقفه‌های طولانی در برگزاری چنین رویدادهای ملی مهمی رخ می‌دهد؟

در طی سال‌های گذشته انجمن‌های هنری و مدیران هر بار توپ را در زمین یکدیگر انداختند و تغییر سیاست‌های مدیران و مشکل بودجه (که دائمی‌ترین مشکل و بحث انجمن‌های تجسمی است) دلیل عدم برگزاری این رویدادها عنوان شده است. این وقفه طولانی در بین ادوار مختلف دوسالانه نقاشی ،جدا از این که فرصت را از بسیاری از هنرمندان برای عرضه و قضاوت آثارشان گرفته، نشان می‌دهد که هنرهای تجسمی در ایران از هیچ راهبرد و برنامه‌ مشخصی پیروی نمی‌کند و در واقع در زمانه‌ای‌که باید اثرگذار باشد عقیم است و هیچ تاثیری نمی‌گذارد.

بخش اعظمی از این ناهماهنگی‌ها و بهم ریختگی‌ها البته حاصل اختلاف سلیقه‌ها و البته تیم‌بندی‌هایی است که درون این انجمن‌ها شکل می‌گیرد و از سویی مدیران هم برای به ثمر رساندن این رخدادها در زمان صدرات‌شان تلاش خاصی صورت نمی‌دهند چرا که بازخواستی از آنها صورت نمی‌گیرد و در واقع در مقابل وظایف‌شان پاسخگو نیستند و چنانچه مدیری به وظایفش عمل کند در چشم همه به عنوان فردی عملگرا و موفق تشویق می‌شود و نامش بر سر زبان‌ها می‌افتد در حالی که او تنها وظیفه‌اش را انجام داده است و عدم عملکرد صحیح مدیران قبلی موجب شده تا فعالیت‌های مدیر جدید به چشم بیاید.

از سوی دیگر اگرچه اختلاف سلیقه امری طبیعی در هر جای دنیاست اما متاسفانه در ایران این اختلاف سلیقه‌ها معمولا به خصومت و سپس انشعاب و موازی‌کاری می‌کشد و توانمندی‌ها و پتانسیل‌هایی که می‌تواند در یک نقطه جمع شده و به شکل قدرتمندی بروز کند، در شمایل رویدادهای نحیف در این سو و آن سو نمود پیدا می‌کند. در نهایت هم بعد از کش و قوس‌های مختلفی زمانی که بودجه‌های کلانی خرج می‌شود مدیران در یک موقعیت دایره‌وار به این نتیجه می‌رسند که باید طبق همان روال گذشته عمل کنند و بعد از بازگشت به نقطه نخست آنچه را که قبل از این شروع کرده بودند ادامه داده و پیش ببرند.

این وقفه طولانی در بین ادوار مختلف دوسالانه نقاشی، جدا از این که فرصت را از بسیاری از هنرمندان برای عرضه و قضاوت آثارشان گرفته، نشان می‌دهد که هنرهای تجسمی در ایران از هیچ راهبرد و برنامه‌ مشخصی پیروی نمی‌کند و در واقع در زمانه‌ای‌که باید اثرگذار باشد عقیم است

در چنین شرایطی به دلیل آنکه یک رویداد مسیر طبیعی خود را طی نکرده و سیاست‌های فرهنگی هم سیر مشخصی ندارند آنچه باب روز است به عنوان یک رویکرد انتخاب می‌شود تا تنها این رویداد سرپا باشد و در لیست اقدامات نهایی وزارت‌خانه درج شود که چنین رویدادی برگزار شده است. یک روز بنا بر سلیقه یک مدیر یا دبیر جشنواره با رویکرد بینارشته‌ای برگزار می‌شود و در دوره بعد بنابر سلیقه فرد بعدی یک دوسالانه شمایلی کلاسیک به خود می‌گیرد و چند سوای دیگر نظرگاه و رویکرد دیگری به دوسالانه یا جشنواره شکل می‌دهد و هنرمندان نیز در این میان سردرگم و بلاتکلیف می‌دانند و  دقیقاً نمی‌دانند باید کدام رویکرد را دنبال کنند.

رویکردهایی که البته در سیستم آموزشی هم با همین میزان از نوسان تغییر می‌کند و در کل دانش‌آموختگان و هنرمندانی را به وجود می‌آورد که به دنبال هر جریان باب روزی اقدام به خلق اثر می‌کنند که بعد از مدتی از خلق به تولید اثر تنزل پیدا کرده و فقط در مسیر کالایی بازاری جهت فروش در گالری‌ها به نمایش در می‌آید و در کنج خانه مجموعه‌داری خاک می‌خورد. چنین رویکردی هیچ جریان را نمی‌سازد و هیچ مسیر روشنی را پیش چشم نمی‌گشاید پس برای همین و با توجه به درک صحیح از موقعیت آنچه باقی می‌ماند تنها عملکردی ماشینی در تولید به تکرار افتاده آثار بازار پسند بر اساس رویکردهای مُد شده در هر دوران است.

اما از همه این نقدها که بگذریم ناگزیر باید از انجام وظیفه سید مجتبی حسینی، معاون هنری وزیر ارشاد و هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد تقدیر کرد که در مدت زمان حضورشان در این سمت‌ها از سال 96 تا کنون به شرایط بهم ریخته انجمن‌ها و رویدادها سر و سامان داده‌اند.

از آنجا که هیأت انتخاب، داوری و همچنین شورای سیاستگذاری نهمین دوسالانه نقاشی ایران افرادی صاحب نام و تقریباً کارکشته‌ای هستند امید است که این دوسالانه شکل و شمایل مناسبی را در برگزاری پیدا کند تا موجبات تداوم آن با تغییر دولت‌ها و مدیران و همچنین اعضای انجمن‌ها شکلی تضمینی پیدا کند و راهبردهای موثری را بر جای بگذارد.