علیرضا بخشی استوار

سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر که آغازش در موسسه فرهنگی و هنری صبا بود و پایانش در تالار وحدت رقم خورد سرانجام برگزیدگان خود را شناخت.

این جشنواره که در سال‌های گذشته با نوسان‌ها و مدل‌های فراوانی برگزار شده بود نزدیک به دو سال است که سیر جدیدی را در پیش گرفته است. طی دوره‌های هشتم تا دهم و در زمان دبیری مجتبی آقایی بر جشنواره، هنرهای تجسمی فجر هرچه بیشتر به سمت ایجاد یک نمایشگاه بینارشته‌ای رفت که در آن مرز بین حوزه‌های مختلف هنرهای تجسمی مانند نقاشی، مجسمه‌سازی و غیره برداشته شده و آن نگاه کلاسیک در گزینش و نمایش آثار برای مدتی کنار گذاشته شد.

اما همزمان با حضور سید مجتبی حسینی در معاونت هنری وزارت ارشاد و تغییر مدیران بخش تجسمی این معاونت، دبیر و افرادی که مسئولیت برگزاری این جشنواره را به عهده گرفتند هم تغییر کردند و همین تغییر در مدیران ناگزیر به تعویض ریل حرکت جشنواره نیز انجامید و از دوره یازدهم به این سو باز جشنواره هنرهای تجسمی فجر با نیم‌نگاهی به مبانی و مفاهیم کلاسیک هنرهای تجسمی برگزار شد.

این روند البته در دو دوره اخیر جشنواره شکل باثبات‌‌تری پیدا کرده است و می‌توان گفت آنچه در دوره سیزدهم شاهد آن بودیم حاصل آزمون و خطاهای پیش از این و البته نتیجه و میوه درختی است که از دوره یازدهم کاشته شده است.

به لحاظ شکل و ساختار جشنواره تجسمی فجر نمایه‌ای شبیه به جشنواره هنرهای تجسمی جوانان پیدا کرده است که هر ساله در یکی از شهرهای ایران برگزار می‌شود. جشنواره‌ای که بیشتر حال و هوایی دانشجویی دارد و در آن کیفیت آثار هم در حد تلاش‌هایی است که دانشجویان حوزه تجسمی انجام می‌دهند.  

درحقیقت جشنواره هنرهای تجسمی فجر شکل وسیع‌تر و کامل‌تر آن جشنواره است که جدای از هنرمندان جوان و دانشجو محدودیت سنی را لحاظ نکرده و از همین منظر تنوع آثار در آن بیشتر است. اما هر دو جشنواره به لحاظ شکل برخورد، جشنواره‌هایی کاملا سنتی و دولتی هستند. در دوره هشتم تا دهم تلاش مدیران بر این بود که جشنواره از این شکل دولتی فاصله بگیرد و آثار به نمایش درآمده در جشنواره در یک مسیر اقتصادی سر از گالری‌ها دربیاورند.

این اتفاق رخ نداد و آن چه امروز در جشنواره شاهد هستیم ارائه آثاری است که بیشتر همان الگوهای موردپسند اداره کل‌های ارشاد استان‌ها و جنس آموزش آنها را نمایان می‌کند. آثاری که به ایده‌های اساتید وابسته است و بسیار شبیه به همان آثاری است که اساتید خلق کرده‌اند.

جشنواره هنرهای تجسمی فجر اگرچه نمی‌تواند مهم‌ترین رویداد تجسمی کشور به لحاظ کیفی باشد، اما به لحاظ کمی و شکل و شمایل برگزاری می‌تواند جهت‌دهی درستی را به روند هنر تجسمی در کشور بدهد

چه در زمان بازدید و چه در مراسم اختتامیه سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به یک نکته مهم اشاره کرد که به نظر می‌آید خود به سیاست اصلی مدیران برای این جشنواره تبدیل شده باشد. جشنواره‌ای متعلق به هنرمندان سراسر ایران در یک تنوع جغرافیایی و موضوعی. نکته‌ای که در آثار دو دوره اخیر جشنواره نمود داشت و از طرفی جوایزی هم که به برگزیدگان اهدا شد بیشتر به هنرمندان شهرستانی رسید تا افرادی که از تهران و یا شهرهای بزرگ در جشنواره حضور داشتند.

این نوع برخورد در کنار برنامه‌هایی که مدیران برای فروش آثار و یا دخیل کردن گالری‌ها در برگزاری جشنواره تدارک دیده‌اند نشان‌دهنده یک چشم‌انداز وسیع اقتصادی برای شناسایی و معرفی هنرمندان است که بتواند اقتصاد این چرخه را از داخل پایتخت و مرکز به دیگر استان‌ها منتقل و یا دقیق‌تر این چرخه اقتصادی را در سراسر کشور پویا کند.

اگر به آثار برگزیده این دوره از جشنواره هم به درستی نگاه کنیم، آثاری هستند که در آن‌ها جدای از خلاقیت در ایده‌پردازی و اجرا، وجوه مورد قبول بازار هنر هم در نظر گرفته شده است؛ به خصوص در حوزه عکاسی، نقاشی و البته مجسمه‌سازی و چیدمان.

در حقیقت مدیران جشنواره فجر با تقسیم جایزه‌ها میان هنرمندان سراسر کشور (البته با توجه به کیفیت آثار) به نوعی بازار این هنر را گسترش می‌دهند. البته این اتفاق فی‌النفسه امری مثبت است. میزان ارسال آثار به جشنواره که به نظر رقم‌هایی حقیقی است و تنوع جغرافیایی که وجود دارد هم خود گویای این پتانسیل وسیع است. پتانسیلی که کار مدیران را از هر جهتی سخت‌تر می‌کند. گسترش هنرمندان در سطح کشور اهمیت اقتصاد این هنرمندان را گوشزد می‌کند و حضور پررنگ هنرمندان شهرستانی در مهم‌ترین جشنواره دولتی هنر تجسمی ایران نشان می‌دهد که در این سال‌ها چه بسیار هنرمندانی که فرصت برای نمایش آثارشان به وجود نیامده است. البته از یک جشنواره دولتی بیش از این هم توقعی نمی‌رود. یعنی این جشنواره در کنار رویداد‌های مستقل و جشنواره‌های غیردولتی به نظر وظیفه درستی را برای خود در نظر گرفته و در ایفای آن می‌کوشد.

جشنواره هنرهای تجسمی فجر اگرچه نمی‌تواند مهم‌ترین رویداد تجسمی کشور به لحاظ کیفی باشد، اما به لحاظ کمی و شکل و شمایل برگزاری می‌تواند جهت‌دهی درستی را به روند هنر تجسمی در کشور بدهد. شاید وقت آن رسیده که با درست دیدن جایگاه جشنواره هنرهای تجسمی فجر در کشور برای ادامه مسیر آن بیشتر از نکوهش، انتقاد سازنده داشته باشیم و این جشنواره را متناسب با بضاعت‌هایش ببینیم. هرچند که همیشه و در همه جای دنیا در این زمینه‌ از دولت‌ها توقعات بیشتری می‌رود.