سعیده علیپور

 

آتش‌سوزی در جنگل‌های باستانی هیرکانی منطقه الیت مرزن‌آباد، بیشتر از یک فاجعه طبیعی است؛ نشانه آشکاری‌ست از تسلیم میراث ملی در برابر طمع زمین‌خواران و ویلاسازانی که آرام‌آرام ریشه‌های سبز این جنگل‌ها را به بناهای لوکس تبدیل می‌کنند. مقامات استانی می‌گویند «عامل انسانی» پشت این شعله‌هاست؛ اما سوال اینجاست؛ چرا وقتی منافع مالی در کار است، محافظت از جنگل با دو بالگرد قرضی و یک هواپیمای نیمه‌فعال آن هم با تاخیری طولانی همراه می‌شود؟ آیا نام این حفاظت است یا پوششی برای دست درازی هر چه بیشتر به منابع طبیعی؟

 هیرکانی؛ جنگلی کهن و آسیب‌پذیر

جنگل‌های هیرکانی، همان نوار سبز متراکم در امتداد دامنه‌های جنوبی دریای خزر، یکی از کهن‌ترین زیست‌بوم‌های روی زمین است. برخی از بخش‌های این جنگل قدمتی چند ده میلیون‌ساله دارند و از دیدگاه علمی به‌عنوان بقایایی از جنگل‌های دوران سوم زمین‌شناسی شناخته می‌شوند. 

از نظر تنوع زیستی، هیرکانی گنجینه‌ای است از گونه‌های گیاهی بومی و درختی. یونسکو برخی بخش‌های این جنگل را به‌عنوان میراث طبیعی جهانی به ثبت رسانده است، اما ثبت رسمی به‌معنای حفاظت کامل نیست؛ چالش‌های مدیریتی، فساد و زمین‌خواری همواره سایه‌به‌سایه این میراث زیستی حرکت کرده‌ است. 

 ضعف در مدیریت بحران و تأخیر اطفا

آتش‌سوزی در الیت از حدود ۱۰ آبان آغاز شد و گزارش‌ها نشان می‌دهند که پس از چند روز مهار اولیه، شعله‌ها دوباره بازگشتند. در حالی که عملیات‌های محلی برای اطفا کمکی به مهار آتش نکرد؛ 20 روز پس از شروع آتش استاندار مازندران، مهدی یونسی رستمی گفت هواپیمای ایلوشین به همراه چندین بالگرد برای آب‌پاشی ارسال شده‌اند. 

به گفته فرمانده حفاظت منابع طبیعی غرب مازندران درخواست بالگرد از همان روزهای اول داده شده، اما تأیید یا اعزام آن دیر انجام شده است. گزارش‌ها همچنین حاکی است که حدود ۳۰۰ نفر از محیط‌بانان، اعضای هلال‌احمر و «همیاران طبیعت» با حداقل تجهیزات پیاده‌راه‌های کوهستانی را طی کرده‌اند تا به نقاط آتش‌خیز برسند، و دست‌کم ۲۰ نفر از آن‌ها دچار مصدومیت شده‌اند. 

مقام‌های محلی و کشوری بارها بر «عامل انسانی» آتش الیت تأکید کرده‌اند. استاندار مازندران و رئیس سازمان جنگل‌ها گفته‌اند نتایج اولیه بررسی‌های امنیتی و محیط‌زیستی نشان می‌دهد دخالت انسان در آتش‌سوزی بسیار محتمل است

کارشناسان می‌گویند آتش فقط در کف جنگل نبوده؛ تاج درختان نیز درگیر شده‌اند، که نشان از آسیب عمیق‌تری به اکوسیستم دارد. در نهایت، همه این‌ها یک پرسش اساسی را پیش می‌کشد: چرا زمانی که یک میراث طبیعی این‌چنین به خطر می‌افتد، امکانات جدی، سریع و محلی برای مقابله فراهم نشده‌اند؟

درخواست برای کمک بین‌المللی

در بحبوحه شعله‌ها، مقامات محلی مجبور شدند روی گزینه کمک خارجی حساب کنند. گزارش‌ها از رایزنی با ترکیه برای ارسال هواپیماهای اطفایی خبر می‌دهندو برخی منابع هم از «آمادگی روسیه و بلاروس» برای همکاری در مهار آتش صحبت کرده‌اند.

از سوی دیگر، سخنگوی دولت تلاش کرده به افکار عمومی اطمینان بدهد که «تمام ظرفیت‌ها بسیج شده‌اند». اما وقتی این حرف با واقعیت میدانی یعنی تأخیر بالگردها، دشواری دسترسی، امکانات محدود محلی بررسی می‌شود، این اطمینان بیشتر شبیه پوششی است برای پنهان‌کردن فقدان اراده جدی در حفاظت از جنگل.

آتش بخشی از بازی زمین‌خواری است؟

مقام‌های محلی و کشوری بارها بر «عامل انسانی» آتش الیت تأکید کرده‌اند. استاندار مازندران و رئیس سازمان جنگل‌ها گفته‌اند نتایج اولیه بررسی‌های امنیتی و محیط‌زیستی نشان می‌دهد دخالت انسان در آتش‌سوزی بسیار محتمل است. 

رئیس سازمان جنگل‌ها، رضا افلاطونی، به صراحت اشاره کرده که کارشناسان در منطقه برای «رصد عوامل منتسب به زمین‌خواری» حاضرند. این تأکید نشان می‌دهد که آتش الیت فقط یک حادثه طبیعی نیست، بلکه ممکن است بخشی از یک بازی بزرگ‌تر زمین‌خواری باشد، که در آن طمع اقتصادی با ضعف نهادی ترکیب شده است.

بسیاری از کارشناسان معتقدند ترکیب زمین‌خواری، آتش و منافع رانتی، اگر به درستی پیگیری نشود، می‌تواند تبعات طولانی‌مدت برای جنگل هیرکانی داشته باشد: وقتی زمین‌خواران بدانند که آتش به نفع‌شان عمل می‌کند یا لااقل بدون مقاومت جدی می‌ماند، انگیزه‌شان برای تغییر کاربری، تصرف و ویلاسازی در نقاط حساس جنگلی قوی‌تر خواهد شد.

 ترکیب زمین‌خواری، آتش و منافع رانتی، اگر به درستی پیگیری نشود، می‌تواند تبعات طولانی‌مدت برای جنگل هیرکانی داشته باشد. وقتی زمین‌خواران بدانند که آتش به نفع‌شان عمل می‌کند، انگیزه‌شان برای تغییر کاربری، تصرف و ویلاسازی در نقاط حساس جنگلی قوی‌تر خواهد شد 

زمین‌خواری در شمال بحران ساختاری‌ست

زمین‌خواری در جنگل‌های شمال ایران، به‌ویژه در مناطق هیرکانی، پدیده‌ جدیدی نیست؛ این بحران ریشه در شبکه‌های محلی، قدرت سیاسی و فساد دارد. خبرگزاری مهر گزارش داده که با وجود ثبت یونسکویی هیرکانی، پدیده زمین‌خواری در این ناحیه گسترش یافته و بسیاری از اراضی ملی به دست سودجویان افتاده‌اند. 

یکی از مکانیسم‌های پیچیده زمین‌خواری اخیر، توافق‌های ظاهرا مدنی با مقامات استانی است. در یک نمونه جنجالی در مازندران، اعلام شده بیش از ۶۰ هکتار از اراضی شالیزاری یا جنگلی به شرکت مدیریت پسماند واگذار شده‌اند، در ازای تعهد به ساماندهی پسماند شهری، اما این واگذاری در واقع مسیر تغییر کاربری به ویلا را هموار کرده است. در گزارش‌های رسانه‌ای آمده که برخی از مجوزهای این قرارداد با امضای مقام‌های قضایی و اجرایی استان (استاندار و رئیس دادگستری) تأیید شده‌اند. 

این موضوع نشان می‌دهد مسأله فقط زمین‌خواری خرد نیست؛ بلکه «ماجرای آقازاده‌ها» و «رانت‌خواری» در دل جنگل‌های مازندران بسیار پررنگ است. این روایت نشان می‌دهد که زمین‌خواری در شمال، اغلب با نیروی سیاسی همراه است: کسانی که با قدرت محلی یا نهادهای تصمیم‌گیر رابطه دارند، می‌توانند زمین‌های جنگلی را به ملک شخصی تبدیل کنند.

اخبار دیگر هم از تغییرات ساختاری خطرناکی در زیست‌بوم هیرکانی خبر می‌دهند: بر اساس گزارش تسنیم، بخش مهمی از اراضی جنگلی به کاربری ویلا و شهرک‌های گردشگری تغییر یافته‌اند، و در این میان نظارت نهادهای دولتی ناکافی، تضاد منافع و ضعف نظارتی آشکار است. 

تبعات اکولوژیکی زمین‌خواری

زمین‌خواری در هیرکانی تبعات زیست‌محیطی عمیقی دارد که فقط به تغییر مالکیت خلاصه نمی‌شود؛ وقتی بخش‌هایی از جنگل برای ویلا یا شهرک قطع می‌شود، زیست‌بوم یکپارچه آن خرد می‌شود. این گسست باعث می‌شود گونه‌هایی که به فضای گسترده نیاز دارند (پستانداران بزرگ و پرندگان جنگلی) نتوانند زیستگاه مناسب خود را حفظ کنند.

همچنین مطالعات محلی نشان داده‌اند که با افزایش ساخت‌وساز و تغییر کاربری، ترکیب گونه‌ای جنگل تغییر می‌کند؛ گونه‌های بومی یا حساس‌تر ممکن است کاهش یابند یا حتی محو شوند.  از سوی دیگر ویلاسازی و تغییر کاربری باعث کاهش پوشش گیاهی، آسیب خاک و کاهش نفوذپذیری آن می‌شود. این مسئله مقاومت جنگل را در برابر سیلاب و فرسایش کم می‌کند و پایداری اکوسیستم را تضعیف می‌کند. 

 منافع اقتصادیِ کلان، نفوذ سیاسی و ضعف نظارت نهادی، همگی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا مناطق حساس جنگلی به محلی برای سرمایه‌گذاری شخصی تبدیل شوند

نهادها، شوراها و مافیای زمین‌خواری

زمین‌خواری در هیرکانی صرفاً یک معضل زیست‌محیطی نیست؛ بیماری نهادی است. نگاهی به گزارش‌های مختلف رسانه‌ها نشان می‌دهد که برخی اعضای شوراهای محلی، مسئولان شهری و آقازاده‌ها نقش موثری در صدور مجوز تغییر کاربری اراضی جنگلی داشته‌اند. در بسیاری از گزارش‌ها تأکید شده که نهادهای متولی (منابع طبیعی، بنیاد مسکن، شهرداری، جهاد کشاورزی) در هم‌پوشانی اختیاراتشان دچار تعارض منافع‌اند و هیچ یک مسئولیت واقعی و مؤثر برای جلوگیری از ساخت و ساز غیرقانونی ندارند.  منابع محلی معتقدند زمین‌خواری در شمال ایران یک جریان رانتی سازمان‌یافته است، نه صرفاً تصرفات پراکنده. منافع اقتصادیِ کلان، نفوذ سیاسی و ضعف نظارت نهادی، همگی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا مناطق حساس جنگلی به محلی برای سرمایه‌گذاری شخصی تبدیل شوند.

پیوند آتش‌سوزی و زمین‌خواری

آتش‌سوزی در الیت و زمین‌خواری هیرکانی، اگر جدا دیده شوند، هر دو مشکل بزرگی‌اند؛ ولی وقتی با هم تجمیع شوند، تصویری ترسناک‌تر از بحران در برابر ما قرار می‌گیرد:

وقتی بخشی از جنگل می‌سوزد، نهادهای رسمی عملاً توان و اختیار مؤثری برای بازپس‌گیری آن ندارند و مسیر برای تصرف‌های بعدی بازتر می‌شود. زمین‌خواران می‌توانند از وضعیت آسیب‌دیده بهره‌برداری کنند و تصرفات غیرقانونی‌شان را تثبیت کنند. ضعف سیستم اطفای حریق این وضعیت را تشدید می‌کند: وقتی نیروهای رسمی نتوانند شعله‌ها را سریع و مؤثر مهار کنند، زمین‌خواران زمان بیشتری برای تثبیت ساختمان‌ها، ویلاها یا تغییر کاربری‌های غیرقانونی در جنگل پیدا می‌کنند. به عبارت دیگر، آتش‌سوزی نه‌تنها خسارت مستقیم وارد می‌کند، بلکه به ابزار فشار و فرصت اقتصادی برای متخلفان بدل می‌شود.

همچنین، آتش‌سوزی می‌تواند موجب افزایش «ارزش سرمایه‌گذاری» شود: بعد از حریق، برخی از زمین‌ها ممکن است با هزینه کمتر تغییر کاربری یابند یا برای ساخت ویلا مناسب‌تر شوند.

و در نهایت، چنین ترکیبی از آتش و زمین‌خواری، اعتماد عمومی به نهادهای محیط‌زیستی و دولتی را برای همیشه تضعیف می‌کند؛ وقتی مردم ببینند میراث طبیعی یک کشور نه در اولویت حفاظت واقعی قرار دارد، بلکه کالایی برای معامله رانت‌جویان شده است، انگیزه آن‌ها برای مشارکت در حفاظت کاهش می‌یابد.

آتش‌سوزی الیت فقط آغاز است

آتش‌سوزی الیت مرزن‌آباد، بیش از آن‌ که یک حادثه طبیعی محض باشد، پرده‌ای‌ست که بخشی از یک تراژدی زیست‌محیطی بزرگ‌تر را برملا می‌کند: تراژدی زمین‌خواری در قلب جنگل‌های هیرکانی. وقتی ویلاسازان و زمین‌خواران با رانت سیاسی و ضعف نظارتی در جنگلی با قدمت چند ده میلیون سال نفوذ می‌کنند، و همزمان ادوات اطفای حریق جدی و مؤثر روی زمین نیست، میراث طبیعی کشور در معرض خطر بنیادین قرار دارد.

اگر فقط بعد از آتش فریاد زده شود ولی اقدامات ساختاری برای جلوگیری از تکرار آن انجام نشود، ممکن است آتش‌های بعدی، آخرین شعله‌ها بر تتمه این اکوسیستم بکر باشد؛ میراثی که نه فقط برای ما، بلکه برای نسل‌های آینده به اندازه‌ای ارزشمند است که محافظت آن باید نه فقط آرزو، بلکه مسئولیتی مهم باشد.