محمدرضا نیک‌نژاد  -  کارشناس آموزشی

از مهمترین نیازها و البته دلنگرانی‌های خانواده‌ها چگونگی برخورد جامعه با دانش‌آموزان- به عنوان مهمترین عنصر آموزش- است. یکی از گرفتاری‌های ریشه‌ای نهاد آموزش کشور ناشاد بودن و ملال‌انگیز بودن آن است. این ناشادی زمینه‌ کرختی و ناکارآمدی آموزش، افت تحصیلی و در نتیجه گریزاننده بودن آن شده است. بی‌گمان پرداختن به ریشه‌های بنیادین این گرفتاری نیازمند فضایی بیش از این یادداشت کوتاه است. اما مهمترین نیاز امروزمان برداشتن گام‌هایی هر چند کوتاه برای رویارویی با این دشواری آسیب‌زا است. این یادداشت می‌خواهد در این زمینه نگاه را از دورن مدرسه به بیرون بچرخاند. از این رو به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که: ما به عنوان شهروندان عادی چه کنیم تا شرایط آموزشی بهتر، کارآمدتر و البته شادتر را برای دانش‌آموزان

 فراهم کنیم؟

بی‌ گمان فعالیت‌های بدنی یکی از کارهایی ست که می‌تواند زمینه شاد بودن و شاد زیستن را فراهم کند. در همین راستا و با توجه به این که نام‌نویسی دانش‌آموزان معمولا محله محور است و خانه‌های بچه‌ها عموما نزدیک مدرسه‌هاست، بهتر است دست اندرکاران شهری با فراهم کردن امکانات سخت‌افزاری شهری مانند مسیرهای دوچرخه‌سواری و پیاده‌روی دانش‌آموزان، و نیازمندی‌های نرم آن مانند آموزش راننده‌ها و شهروندان سواره و پیاده و ... زمینه آمد و شد ایمنی را برای دانش‌آموزان فراهم کنند. تا از همین فرصت اندک مسیر رسیدن به مدرسه، زمانی برای ورزش و شادابی دانش‌آموزان فراهم شود. البته چند سالی ست که به‌کارگیری سرویس مدرسه برای بچه‌ها مد شده و شوربختانه فرصت بخش مهمی از تجربه‌های دوران مدرسه از دانش آموزان گرفته شده است. اگر از خطرهای اندک رفت و آمد بچه ها در مسیر خانه- مدرسه به ویژه کلانشهرها بگذریم، مسیر مدرسه از کم شمار زمان‌هایی ست که بچه ها استقلال فردی، اتکا و اعتماد به نفس و نخستین آموخته‌های اجتماعی شان را تجربه می‌کنند. از این روبه نظر می‌رسد همه باید تلاش کنیم تا این فرصت را به دانش آموزان برگردانیم و زمینه آموختن و نهادینه شدن این آموخته‌ها در نهاد دانش‌آموزان را فراهم کنیم.

اما اگر بند نخست به هر دلیل یا علتی اجرا نشد، باید فضایی برای آموزش رانندگان سرویس‌های مدرسه فراهم و به آنها یادآوری و تاکید شود که برخورد شما با بچه ها مانند یک آموزگار، می تواند تن و جان بچه ها را بیازارد و یا نوازش دهد. باید به آنها آموزش‌های لازم درباره نوع و شکل برخورد با بچه ها را آموخت؛ تا مبادا رفتاری کنند که آسیب‌هایی را برای بچه ها پدید آورد. ناگفته نماند که این آموزش‌ها می تواند برای راهگذران سواره و پیاده مسیرهای مدرسه، دکان‌داران و فروشندگان در این مسیر، همسایه‌های مدرسه و ... نیز اجرا شود. باید به آنها آموخت که حتی یک لبخند ساده و رفتاری مهربانانه و بدون هزینه از سوی هر بزرگسالی- از پدر و مادرها و آموزگاران گرفته تا کسانی که به نوعی با بچه‌ها سر و کار دارند- می‌تواند روز آموزشی و غیرآموزشی خوبی را برای بچه‌ها فراهم کند.

گرچه شوربختانه وضع کنونی کشور نگران کننده و عصبانیت زاست، اما باید یادآور شد که خشونت پرهیزی، مهربانی، همدلی و دلسوزی، راستگویی و ... از جانمایه‌های شهروندی نوین هستند و همه لایه‌های جامعه برای پر رنگ کردن این ویژگی‌ها در نهاد فرزندان این مرز و بوم وظیفه مندند. باشد تا تلاش کنیم زیست آموزشی و غیرآموزشی شاد و کارآمدی را برای دانش‌آموزان امروز و شهروندان فردا فراهم کنیم.