یک پزشک و جامعه‌شناس گفت: آمار کودک همسری بالاست، چون در سطوح کلان  تصمیم‌گیری، ازدواج کودکان مساله مهمی تلقی نمی‌شود و در راستای سیاست افزایش جمعیت از آن دفاع می‌شود. از طرف دیگر زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی کودک-همسری بدون تغییر باقی مانده‌اند، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت آمار کاهش یابد.

سیمین کاظمی، در گفت‌وگو با خبرآنلاین افزود: برخی مسئولان بدون توجه به تغییرات اجتماعی و بدون توجه به نتایج پژوهش‌ها، با استناد به تجربه خودشان یا مثلا بستگان‌شان که در کودکی ازدواج کرده‌اند و به زعم آنها مشکلی نداشته‌اند، خطرات و تبعات کودک همسری را انکار می‌کنند.

به گفته او؛ آمار ازدواج دختربچه‌ها نشان می‌دهد که با وجود هشدارها و اطلاع‌رسانی‌های مکرر کارشناسان درباره خطرات و تبعات فردی و اجتماعی کودک همسری، هنوز این مساله توسط مسوولان جدی گرفته نشده و بعضا از آن دفاع یا حتی تشویق می‌کنند. برخی از مسئولان بدون توجه به تغییرات اجتماعی و بدون توجه به نتایج پژوهش‌ها، با استناد به تجربه خودشان یا مثلا بستگان‌شان که در کودکی ازدواج کرده‌اند و به زعم آنها مشکلی نداشته‌اند، خطرات و تبعات کودک همسری را انکار می‌کنند. این نگاه غیرعلمی و اشتباه درباره یک مساله اجتماعی مهم باعث شده است که آینده و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی دختران به خطر بیفتد.

کاظمی با اشاره به سیاست‌های افزایش جمعیت همچنین افزود: فقر اقتصادی در کنار محدودیت‌ها و انزوای فرهنگی و تحت سیطره نظام پدرسالاری که دختران به عنوان مملوک پدر شناسایی می‌شوند و پدر می‌تواند درباره آینده آنها تصمیم بگیرد موجب می‌شود ازدواج دختربچه‌ها تداوم داشته باشد.

این جامعه شناس گفت: در گذشته ازدواج در سنین پایین رواج بیشتری داشته و حتی مایه فخر خانواده‌ها و دخترها بوده که زودتر شوهر کنند، در نتیجه می‌بینیم که حتی دختران اعیان و اشراف در سنین کم ازدواج می‌کرده‌اند. علت هم این بوده که در نظام اجتماعی پیشامدرن و سنتی نقش اصلی زنان همسری و تولیدمثل و مادری بود و مشارکت اجتماعی، تحصیل و اشتغال برای زنان تعریف نشده بود.

او با اشاره به عوارض جسمی و روحی ازدواج در سنین پایین افزود: ازدواج و بارداری در سنین پایین سلامت آنها را به خطر می‌اندازد. در واقع این بچه‌ها در سنینی که هنوز رشد استخوانی و جسمی و جنسی شان تکمیل نشده مجبور به انجام تکالیف زناشویی هستند. پژوهش‌ها نشان داده که در این گروه بارداری به فاصله بسیار کمی (یعنی حدود یک تا دوسال از ازدواج) رخ می‌دهد.

از نظر پزشکی بارداری در بین این گروه ریسک تجمعی دارد، چون هم اولین بارداری است که خطرات خاص خود را به همراه دارد و هم اینکه در سنین پایین اتفاق افتاده که در واقع ریسک آن برای مادر مضاعف می‌شود و مسایلی مثل زایمان زودرس، سقط، خونریزی،عفونت و مرگ و میر جان مادران را تهدید می‌کند. حتی اگر جان سالم به در ببرند، به دلیل کامل نبود رشد استخوانی و دستگاه تولیدمثل دچار تبعاتی دیگری مثل پرولاپس رحم، فیستول مامایی و عفونت می‌شوند که ممکن است تا پایان عمر با آنها باشد.

از طرف دیگر کودکان حاصل از بارداری در سن پایین نیز در خطر هستند و میزان مرگ و میر نوزادان در این گروه بیشتر از زنان سنین بالای هجده سال است و همچنین وزن پایین تولد و سو تغذیه از جمله مسایلی است که سلامت نوزادان مادران با سن پایین را تهدید می‌کند.

وی افزود: ازدواج در سن پایین سلامت روانی را هم به خطر می‌اندازد. از جمله اینکه نوجوان در این سن علاوه‌بر استرس‌های نوجوانی متحمل استرس ازدواج و بارداری هم می‌شوند و اختلالاتی مثل افسردگی و اضطراب و وسواس و افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در بین آنها بالا است.

کاظمی همچنین گفت: تبعات کودک-همسری و ازدواج در سن پایین از چند منظر قابل توجه است:اول نادیده گرفتن حقوق انسانی کودک و گرفتن حق تصمیم‌گیری از او برای زندگی‌اش است. در ازدواج مسوولیت سنگینی به کودک سپرده می‌شود که این مسوولیت ممکن است متناسب با توانایی عقلی و احساسی و جسمی او نباشد.

ازدواج در سن پایین به معنی بازماندن از تحصیل و نیز از دست دادن بالقوه حق اشتغال است. علاوه بر این در چنین ازدواج‌هایی به ویژه ازدواج دختربچه‌ها با مردانی که اختلاف سنی زیادی با آنها دارند، با توجه به مناسبات نابرابر قدرت در خانواده، این همسران کوچک تحت ستم و سرکوب قرار می‌گیرند و خطر خشونت خانگی با همه اشکالش(کلامی، روانی، فیزیکی، جنسی) علیه آنها را افزایش می‌دهد، که این خشونت نه تنها از طرف شوهر بلکه از طرف اطرافیانش هم به دختربچه اعمال می‌شود.