سعیده علیپور

هرچند دعوت از چند کارشناس مخالف دیدگاه‌های رسمی در یکی- دو برنامه تلویزیونی و برگزار نشست هم‌اندیشی اساتید دانشگاه تهران در خصوص وقایع اخیر، برخی را امیدوار کرد که بالاخره بستر شنیدن صدای مخالف فراهم شده و کشور از این نظر به سمت اصلاح پیش می‌رود، اما خیلی زود این ابرهای خوش‌بینی کنار رفت و موج هجمه و حتی فحاشی به اشکال مختلف به معترضان جای خود را به گوش دادن حرف آنها داد.

این دشنام‌گویی نه تنها در درگیری خیابانی با معترضان، بلکه حتی از پشت تریبون‌های رسمی و رسانه ملی هم به اشکال مختلف شنیده می‌شود. ادبیاتی که بعضا به نوعی خشم معترضان را شعله‌ور‌تر می‌کند و به اعتقاد کارشناسان نه تنها مشکل موجود را حل نمی‌کند، بلکه بیش از پیش بر طبل اعتراض می‌کوبد.

 مرزهای گسترش‌یافته زشت‌گویی

این نخستین بار نیست که صاحبان تریبون به معترضان در کشور دشنام می‌گویند. مهمترین موردی که در تاریخ معاصر کشور ثبت شده، «خس و خاشاک» خواندن کسانی بود که پس از انتخابات پرحاشیه سال 88 به خیابان آمدند. محمود احمدی‌نژاد که خود این روزها داعیه اعتراض دارد، مخالفان خود را «خس و خاشاک» نامید و این عبارت را وارد دایره واژگان سیاسی کشور کرد.

این روزها اما به قول احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی و اجتماعی« ظاهراً زشت‌گویی و فرافکنی در کشور ما حد و مرزش را از دست داده است!».

چندی پیش ویدئویی از اعتراضات بعد از مرگ مهسا امینی در خارج از کشور بین کاربران فضای مجازی دست به دست می‌شود که زن سخنران کج‌فهم مراسم در هنگام صحبت لباس بر تن ندارد. جالب اینجاست که این تصاویر از تلویزیون ایران با کمی تار کردن تصویر بدن زن نمایش داده شد.

حمید رسایی، نماینده اسبق مجلس هم که گویا منتظر چنین فرصتی برای واکنش درمقابل معترضان بود خیلی سریع واکنش نشان داد و نوشت: «فکر می‌کنید جماعت اقلیتی که در برخی خیابان‌ها روسری را روی دست می‌چرخانند دنبال چه هستند؟ خیلی از آنها خودشان هم نمی‌دانند اما آن طرف آب در یکی از تجمعات، واقعیت این جریان خودش را نشان داده. یکی لخت شده رفته روی بلندی و سخنرانی می‌کند. تمام حرفش این است که چرا در ایران نمی‌گذارند ما لخت بگردیم. تمام خواسته اینها از آزادی همین است، هر شب با یکی بخوابند و مثل حیوان بچَرند...».

اما این فحاشی با رسایی تمام نشد. حسن کچویان، استاد دانشگاه و تئوریسین جریان انقلاب اسلامی در برنامه زنده تلویزیونی جهان آرا گفت: «شعار زن، زندگی، آزادی یعنی؛ زن، فحشا، هرزگی.غرب ویران شده آنجا هم جهنم است. شعارها فاشیستی است. این‌ها زن، فحشا، هرزگی و مرد، بی ناموسی، شهوترانی می‌خواهند. رهبران این‌ها یک مشت نخود مغز بیمار و بدبخت هستند».

حجت‌الاسلام سید محمود نبویان، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در سخنان مشابهی ضمن خط و نشان کشیدن برای معترضان گفت: «در این آشوب‌ها حرفی از مشکلات اقتصادی مطرح نمی‌شود. آشوب‌طلبان به دنبال فحشا و هوسرانی هستند و دوست دارد هر غلطی می‌خواهند، انجام دهند و فساد، هوسرانی و فحشا کنند. برخی از آنان می‌خواهند روش رضاخان را زنده کنند. رضاخان برای ترویج فحشا، چادر را به زور از سر زنان ایرانی می‌کشید و آشوب طلبان فعلی هم این کار را انجام دادند و چادر را از سر زنان درآوردند».

به اعتقاد صاحبنظران برچسب ارتباط با بیگانگان و طرفداری از فساد و فحشا و حملات فیزیکی و کلامی به معترضان نه تنها مشکل اختلاف‌نظر حاکم در کشور را حل نمی‌کند، بلکه بیش از پیش بر طبل اعتراض می‌کوبد

روزنامه کیهان هم که ید طولایی در این خصوص دارد، روز شنبه در ستون گفت‌وشنود خود معترضان را به پشه تشبیه کرد. در ستون این روزنامه آمده است: «گفت: آلبانی اعلام کرده؛ «‌تصمیم گرفتیم علیه ایران با همکاری ناتو اقدام نظامی نکنیم‌»‌! گفتم: حالا آلبانی چی هست؟! کی هست؟! کجا هست؟! گفت: یک کشور فسقلی در شبه جزیره بالکان است و مدتی است که به آسایشگاه سالمندان تبدیل شده و تروریست‌های پیر و پاتال منافقین در آن نگهداری می‌شوند! گفتم: پس برای چی حرف‌های گنده‌تر از دهانش می‌زند؟! گفت: مگر آشوبگران که در نهایت یک‌صدم از یک‌درصد مردم هم نبودند، لاف براندازی نمی‌زدند؟!

گفتم: پشه کف پای شخصی را نیش زده بود و طرف دو دقیقه کف پاشو می‌خاروند و نیم ساعت آن‌قدر می‌خندید که از خنده ‌روده‌بُر می‌شد!».

از اظهارنظرات کارشناسانه و مسئولانه! که بگذریم، در کف خیابان هم اوضاع تعریفی ندارد و مشاهدات میدانی و شنیده‌ها حاکی از برخوردهای توهین‌آمیز و فحاشی با معترضان است. دو روز پیش جواد موگویی، کتاب‌نویس و مستندساز اصولگرا، از بازداشت «اشتباهی» خود در میدان انقلاب و ضرب و شتم خود توسط مأموران امنیتی خبر داد و دقیقا به همین فحاشی‌ها اشاره کرد. در بخشی از روایت او که در اینستاگرامش نوشته، آمده است: «رفتم فروشگاه کتاب اسم. علی رکاب نشست به تعریف کردن از این ده روز: «جواد! بخدا اینها مردم‌اند. بسیجی‌ها دیشب دو دختر را می‌زدند. فحش ناموس می‌دادند و می‌زدند....».

در ادامه موگویی نوشت: « آمدم سر چهارراه قدس. دختری تنها و بی‌روسری داشت داد و بیداد می‌کرد. صدایش را نمی‌شنیدم. ناجایی پرتش کرد توی جوب. چند بسیجی ریختند سرش. ۶۰کیلو نبود. دویدم سمت دختر. داد زدم نزنید می‌میره! یکی گفت به‌توچه! ناگهان بدنم سوخت؛ ناجایی با ساچمه‌ای پشت سرهم شلیک می‌کرد به دست‌وسینه‌‌ام. ... ناگهان ۶- ۷بسیجی ریختند سرم. با لگد. بلند شدم. یکیشان داد زد: مادر... بلند شدم لگدی زدم به آنی که فحش ناموس می‌داد... مرد میانسالی آمد. آب داد‌‌. گفت آرام باش ببینم چی شده. گفتم هیچی! فقط بگو چرا فحش ناموس می‌دید؟...».

تخطئه معترضان با مسائل جنسی

از منظری دیگر، این روزها، بسیاری از نمایندگان مجلس، کارشناسان سیاسی تندرو جریان اصولگرا در تفسیرهای خود از اعتراضات بعد از مرگ مهسا امینی، به شدت از ادبیات جنسی استفاده و خواست معترضان را آزادی روابط جنسی اعلام می‌کنند؛ اما به اعتقاد منتقدان این شیوه برخورد نتیجه‌ای جز خشم بیشتر مردم و معترضان ندارد.

محمدتقی فاضل‌میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشکده مفید قم در انتقاد به صحبت‌هایی از این دست در نشریه صبح ‌ما نوشت: «ایکاش این حضرات کمی تامل کرده و دردها و عقده‌های فروخفته مردم را درک می‌کردند و اعتراضات مردم را با این الفاظ رکیک پاسخ نمی‌گفتند. تا کجا با این روش‌ها می‌توان بر کرسی قدرت باقی ماند؟ با کشتار و توهین و سرکوب و فحاشی هیچ مشکلی حل نخواهد شد».

فاضل میبدی نوشت: «چرا یک عذرخواهی از دهان مسئولین شنیده نمی‌شود. گشت ارشاد تاکنون چه نتایجی به بارآورده است؟ اسلام کی و کجا اجازه داده دختران مردم را با ترس و وحشت و ضرب و شتم داخل ون بیندازند؟».

وی ادامه داد: «بیاییم عینک کبود را از چشم و ذهن خود برداریم، واقعیت‌ها را آنگونه که هست ببینیم و اعتراف کنیم با این شیوه‌ای که در پیش گرفتیم، کار ملک و‌ ملت سامان نمی‌گیرد».

یک بام و دو هوای الفاظ شنیع!

استفاده از ادبیات مستهجن در بین برخی چهره‌های جریان اصولگرا برای حمله به جریان رقیب به امری عادی بدل شده است و کسی بر آن خرده نمی‌گیرد، به‌طوری‌که شنیدن آن از زبان کارشناس یک برنامه تلویزیونی با میلیون‌ها بیننده هم در میان این طیف، واکنش‌برانگیز نمی‌شود، اما در مقابل دلیل برخورد شدید با دانشجویان دانشگاه شریف بی‌ادبی دانشجویان اعلام می‌شود. خبرگزاری فارس  در این مورد نوشت: «تجمع دانشجویان دانشگاه شریف با شعارهای رکیک و الفاظ شنیعی همراه شد که بسیاری از دانشجویان و اساتید خود این دانشگاه نسبت به آن موضع‌گیری کردند. اساتید و دانشجویان معتقدند این افراد هیچ نسبتی با جریان دانشجویی ندارند». این خبرگزاری همچنین به نقل از محمدباقر شمس‌الهی استاد برق دانشگاه شریف در یادداشتی با عنوان «یکشنبه- ننگین» نوشت: « هتاکی‌ها و فحاشی‌های رکیک ناموسی در تجمع بعد از ظهر معترضین در کنار درب جنوبی لکه ننگی بر ساحت فرهنگ و اخلاق در دانشگاه ما است».

به هر حال در همه جای دنیا ادبیات رسمی با ادبیات محاوره‌ای متفاوت است و آنچه در این میان مهم است طرز بیان و استفاده صحیح از کلمات در تریبون‌های رسمی است.موضوعی که چندان در تریبون‌های رسمی چون نماز جمعه، صدا و سیما و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های وابسته به نهاد‌ها و ارگان‌های دولتی رعایت نمی‌شود.