آسیه ویسی 

به‌عنوان والدین و گاهی بعضی معلم‌های مسئول و دل‌سوز، می‌دانیم و تجربه کرده‌ایم که بچه‌های ما و دانش‌آموزان دو دهه اخیر، در روخوانی فارسی، نوشتن به زبان فارسی و حتی املای کلمات فارسی، دقت و سواد کمی دارند. یک متن ساده این دانش‎آموزان دیروز و دانشجویان و کارمندان امروز  در صورتی که کاری پیدا کرده باشند- حداقل سه-چهار غلط املایی دارد و این جدای از ناتوانی در جمله‎بندی و نوشتن یک متن منسجم است. 

ما که الان داریم این مرقومه را می‌نویسیم، در دوران دانش‌آموزی مجبور بودیم زیاد مشق بنویسیم. اصلا اساس دانش‌آموزی‌مان، بر نوشتن و مدام نوشتن از روی کتاب فارسی قرار داشت. 

این بماند که گاهی معلم عزیز چنان از دست‌مان شاکی بود که دستور می‌داد از روی کتاب علوم و حتی ریاضی هم بنویسیم. و این طور شد که گرچه انگشت سوم بزرگ و شست دست راست‌مان پینه بست و ورم کرد و ورمش تا به امروز هم که عمری از ما گذشته، باقی است، اما حداقل نوشته‌های مان تا حد مطلوبی  منسجم است و غلط املایی کمتری داریم و نهایت این که به استفاده از لغت‌نامه به توصیه همان آموزگاران، عادت داریم و هر جا گیر کنیم، این هندبوک نازنین «عمید» دم دست‌مان است 

و به دادمان می‌رسد.

اما با سیاست‌های سیستمی و کارشناسی نشده در آموزش‌وپرورش، همین ما مادرها و پدرهایی که آن شرایط دانش‌آموزی را تجربه کرده بودیم و فکر می‌کردیم به ما ظلم شده و چه دردهایی را متحمل شده‌ایم، آمدیم معلم شدیم، کارشناس آموزشی شدیم و تصمیم گرفتیم دیگر بچه‌های‌مان اول کمتر رونویسی کنند، و بعد رفته‌رفته کار را به جایی رساندیم که دانش‌آموزان اصلا رونویسی نکنند و به همان حافظه بصری خود در یادگیری املا و انشا، بسنده کنند. در واقع طبق معمول، از همان روش معمول حذف و فقط حذف، استفاده کردیم، بی آن‌که جایگزین مناسبی برای آن‌چه برمی‌داریم، در نظر و ذهن داشته باشیم.  

خوب حالا با عده‌ای جوان و میان‌سال مواجهیم که گاهی در مصادر و مناصب رده بالا هم قرار گرفته‌اند، ادعاهای خاصی هم دارند، اطراف‌شان را خدم و حشم پر کرده است، گاهی حتی فرهنگستان هم اداره می‌کنند، اما غلط املایی دارند!

خیلی‌ها، که احتمالا از این تصمیم گیرنده‌های حذفی و کم کننده‌گان بدون جایگزین کارشناسی شده هستند، این روزها، عدم توانایی نوشتن به فارسی و غلط‌های املایی دانش‌آموزان و دانشجویان را به گردن فضای مجازی و چت کردن‌ها می‌اندازند و زبان فینگلیشی که باب شده است؛ و چه خوب است که در جامعه ما همیشه یک دشمن خارجی، و اگر نبود و نشد، یک پرتقال فروشی به نام فضای مجازی هست که می‌شود مسئولیت همه مشکلات را به گردن او انداخت و خلاص.