رضا احمدی، روانپزشک

کرونا در حوزه‌های مختلف، زندگی و نگاه به آن را تغییر داده و پسا کرونا نیز تحولات بزرگتری را با خود به همراه خواهد داشت. در این روزها، پدیده جدید خانه‌نشینی و قرنطینه‌سازی پیامدهایی همچون افزایش استرس، بیکاری، مشکلات اقتصادی، مصرف مواد و الکل، زمان طولانی همنشینی اعضای خانواده در فضای مشترک و بالا رفتن سطح سرزنش، دلخوری، تنش، بگو مگو و خشونت را به همراه داشته است. به گونه‌ای که چین از افزایش ۳ برابری گزارش خشونت خانگی به پلیس در استان هوبی، برزیل از افزایش ۴۰ درصد تشکیل پرونده‌های قضایی خشونت خانگی، فرانسه از افزایش ۳۰ درصد خشونت خانگی، استرالیا از افزایش ۷۰ درصد جستجوی خشونت خانگی در گوگل و آمارهای مشابه از کشورهای دیگر خبر داده‌اند. در ایران نیز خبرها از

افزایش ۳ برابری آمار تماس‌های اختلافات زوجین در قرنطینه حکایت دارد. زمانی که از خشونت خانگی صحبت می‌کنیم، منظور هرگونه مبادرت ورزیدن به اقدام‌های خشن روانی، جسمی، جنسی و آسیب بدنی نسبت به همسر و شریک زندگی است که سازمان بهداشت جهانی شیوع آن را متغیر از ۱۵ تا ۷۱ درصد در سطح جهان گزارش کرده است. منظور از خشونت روانی مواردی شامل توهین، فحاشی، چاق و زشت خواندن، سرزنش‌های مکرر، فریاد زدن و لج طرف مقابل را درآوردن، خشونت فیزیکی مواردی شامل هل دادن، پیچاندن دست، کشیدن مو، گاز گرفتن و سیلی زدن، خشونت جنسی مواردی شامل اجبار به رابطه جنسی علی‌رغم نداشتن آمادگی، مجبور به رابطه جنسی بدون کاندوم و اجبار به انواعی از رابطه جنسی علی‌رغم مخالفت شریک دیگر و خشونت منجر به آسیب بدنی مواردی شامل رگ به رگ شدن، خونریزی یا کبودی اندام، شکستگی استخوان و بی‌هوش شدن است.

با دو مطالعه نسبتاً وسیعی که با همکارانم در دو استان شمالی و جنوبی کشور با موضوع خشونت خانگی انجام شد، خشونت خانگی در موارد بیکاری، اعتیاد، سن پایین ازدواج، سن فعلی زیر ۴۰ سال، تحصیلات کمتر زن یا مرد نسبت به دیگری و خانه استیجاری شیوع بیشتر داشته است. در این مطالعات خشونت روانی مرد به زن ۴۷ تا ۵۷ درصد و زن به مرد ۷۷ درصد، خشونت جسمی مرد به زن ۲۵ تا ۲۷ درصد و زن به مرد ۱۳ درصد، خشونت جنسی مرد به زن ۱۰ تا ۲۶ درصد و زن به مرد ۳ درصد و خشونت منجر به آسیب بدنی مرد به زن ۵ تا ۷ درصد و زن به مرد ۳ درصد گزارش شده است.

با توجه به گزارش‌های مختلف در این روزها به نظر می‌رسد، با افزایش خشونت خانگی نسبت به زنان و کودکان در ایران نیز مواجهیم که عدم توجه و تداوم آن می‌تواند، باعث ایجاد یک مدل رفتاری جدید در درون خانواده، واکنش‌های عصبی روانی منجر به تغییر ساختاری و عملکردی مغز، افزایش تحمل درد و پذیرفتنی شدن آن، ایجاد برداشت‌های بدبینانه و نگاه منفی و ناامید، تضعیف توانایی شناسایی و به زبان آوردن احساس، اختلال در توانایی شناختی و قضاوتی و تداخل در رشد همدلی با دیگران شود. با توجه به عواقب کوتاه و بلندمدت خشونت خانگی نسبت به زنان و کودکان لازم است که توجه به آن در سایه تمرکز بر کرونا قرار نگیرد؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود:

۱- دولت و رسانه‌ها، به‌ویژه صداوسیما ضمن به رسمیت شناختن وجود خشونت خانگی، هر چه سریع‌تر آموزش‌هایی را در زمینه خشونت خانگی و راه‌های مقابله با آن و مدیریت استرس و خشم ارائه دهند.

۲- کمپین نه به خشونت خانگی راه‌اندازی شود.

۳- اختصاص خط تلفن ویژه از سوی دولت برای گزارش خشونت خانگی و استفاده از راهکارهایی همچون اعلام کد ویژه مانند (ضدعفونی خانه) که زنان و کودکانی که در معرض تهدید هستند و شوهران اجازه استفاده از تلفن را به آنها نمی‌دهند، بتوانند با اعلام این کد در موقع خرید از سوپرمارکت یا داروخانه، صاحبان آنها را متوجه کنند تا خشونت رخ داده به دولت گزارش شود.

۴- تخصیص بودجه فوری برای تأسیس خانه‌های امن و انتقال افراد آسیب‌دیده به آنها، از طریق اجاره خانه‌ها و استفاده از ظرفیت‌های خالی فعلی مهمانسراها و هتل‌ها.

۵- حکم قضایی برای اجبار کردن آزارگر به ترک خانه.