ریحانه جولایی

کودک، مظهر سادگی، سرزندگی و شادی ا‌ست. کودکان خالق زیباترین احساسات و عشق هستند و شور و شوق زندگی بزرگترها بسته به احساس آنهاست. کودکی یکی از پراهمیت‌ترین دوران زندگی هر انسان است، به‌طوری‌که روانشناسان معتقدند زندگی بزرگسالی پیوند عمیقی با چگونگی پشت سر گذاشتن کودکی دارد؛ از این رو تعجبی ندارد اگر یک روز ویژه کودکان نامگذاری شود. آن روز 16مهر است؛ روزی برای تمام کودکان جهان. 

کودکی مثل گذشته صفا ندارد

کمی به عقب برگردیم، دوران کودکی خودمان را به یاد بیاوریم. دنیایی پراز هیجان و شور و نشاط؛ دنیایی که با ساده‌ترین چیزها دل‌خوش می‌شدیم، با عصرهای تابستان و بازی در کوچه‌های امن، بدون خانه‌های بلند و افراد غریبه که در کوچه رفت‌وآمد کنند. دوران کودکی پرخاطره‌ترین و زیباترین دوران زندگی است. دورانی است که هر چند ساله که باشید باز هم دلتان می‌خواهد به آن روزها برگردید و به بازی‌هایش، به همبازی‌هایش و به شیطنت‌هایش فکر کنید. دل‌تان لک می‌زند برای شادی‌های آن روزهایش و همه کار می‌کنید تا بلکه به نحوی دوباره آن شادی‌ها را در خودتان زنده کنید. اما انگار آن شادی‌ها مخصوص همان روزها بودند و بس.

این روزها اما کودکی هم تغییر کرده است. روز و شب کودکان امروزی با تلویزیون، تبلت، انواع و اقسام کلاس‌های درسی و غیردرسی، کلاس ورزش و وزن کم کردن می‌گذرد و واقعیت این است که بچه‌های امروز با این‌که در مقایسه با گذشته از امکانات بیشتری برخوردارند، اما به اندازه بچه‌های دیروز شاد و سرزنده نیستند.

پدر و مادرها در گذشته رابطه خوبی با قصه گفتن و درست کردن سرگرمی‌های مفید و مفرح برای بچه‌هایشان داشتند؛ اما پدر و مادرهای امروزی با این‌که باسوادترند، به اندازه گذشته وقت و یا حوصله ندارند. در نتیجه تا صدای کودک می‌آید، دکمه تلویزیون را می‌زنند و سراغ کارهای خودشان می‌روند. بچگی‌کردن با بازی معنا پیدا می‌کند. بچه‌های قدیم با همسالان خود بازی می‌کردند و هیچ اجباری در انتخاب همبازی و بازی وجود نداشت؛ در واقع نوعی آزادی ایمن بر بازی بچه‌ها حکم‌فرما بود. والدین از دور حواس‌شان به بچه‌ها بود اما تا زمان اضطرار وارد بازی آن‌ها نمی‌شدند و دخالتی نمی‌کردند. به همین دلیل کودک در بازی یاد می‌گرفت که علایق فردی خود را بشناسد، بر مبنای علایق درونی عمل کرده و زندگی خود را کنترل کند.

بچه‌های امروز نه در مدرسه و نه در انتخاب بازی‌ها و همبازی آزادی چندانی ندارند و گویی بدون دخالت و نظارت مستقیم والدین نمی‌توانند قدم از قدم بردارند. متاسفانه قریب به اتفاق کودکان امروز می‌آموزند که بدون کنترل دیگران از پس یک بازی هم بر نمی‌آیند. در نتیجه دنیا را جای ناامنی می‌بینند که هیچ کنترلی بر اتفاقات آن ندارند و همین روند، جلو شادی‌های واقعی را می‌گیرد. کودکان امروز بیش از هر چیز با تنهایی و در موارد زیادی با افسردگی روزگار می‌گذرانند.

تکنولوژی شادی نمی‌آورد

یکی از باورهای اشتباه والدین این است که گمان می‌کنند هرچه کودکان در رفاه بیشتری باشند شادتر خواهند بود، اما بسیاری از کارشناسان حوزه کودک مخالف این موضوع هستند. تبلت، بازی‌های رایانه‌ای و انواع و اقسام امکاناتی که امروز در اختیار کودکان است نه تنها آنها را شاد نمی‌کند بلکه فاصله‌شان را با همسالان و گروه‌های دوستی کمتر می‌کند و نتیجه آن غمگین شدن کودک است. 

براساس پژوهش‌های یک سایت دانش‌محور فقط سه درصد از وقت کودکان به خلاقیت و خلق چیزهای جدید می‌گذرد و بقیه زمان‌شان صرف بازی‌های مهیج، گوش دادن به موسیقی و گشت‌وگذار در شبکه‌های اجتماعی می‌شود. در این پژوهش بیش از دو سوم نوجوانان صاحب گوشی هستند و 37درصد آنها هم تبلت دارند. 

کارشناسان حوزه کودک بر این باورند که نداشتن تعادل در استفاده از تکنولوژی تأثیر منفی و مخربی در رشد و نمو کودک بر جای می‌گذارد و باعث به تأخیر افتادن فرآیند ذهنی کودک می‌شود.

شاید خیلی از والدین ندانند استفاده ابزاری از کودکانشان برای کسب درآمد و یا مطرح شدن در جامعه؛ مثال بارز کودک‌آزاری است. استفاده‌ای خودخواهانه که فعالان حقوق کودک آن را نوعی «کودک‌آزاری روانی» می‌دانند

بازی‌های کودکان در گذشته مانند گرگم به هوا، قایم باشک، دویدن در حیاط، خاک‌بازی و... علاوه بر تحرک باعث می‌شدند تا کودک از حواس پنج‌گانه خود استفاده کنند و این حواس در محیط و تعامل با همبازی‌ها، روبرو شدن با گرما، سرما، حتی آسیب دیدن‌ها و... در کودک تقویت می‌شدند.

اما کودک امروز با استفاده از فضاهای چند اینچی الکترونیکی نه‌تنها حواس پنجگانه‌اش درست تقویت نمی‌شود، بلکه ممکن است به تأخیر هم بیافتد. از طرف دیگر هوش هیجانی کودک که بخش مهمی از هوش در انسان‌ها است کاهش می‌یابد و این یعنی کودک در بزرگسالی قادر به مدیریت زندگی خود نیست. 

کودکان سلبریتی، نان‌آوران خانواده

شاید تکنولوژی برای کودکان شادی به همراه نداشته باشد، اما برای خانواده‌ها منبع بزرگی از سرگرمی و سرمایه است. 

اگر کمی اهل فضای مجازی باشید بی‌شک کودکان زیادی را دیده‌اید که به واسطه شیرین‌زبانی یا چهره زیبای‌شان معروف شده‌اند. صفحه‌های این کودکان عمدتا به سلیقه مادرانشان راه‌اندازی و هدایت می‌شود و هزاران دنبال کننده دارند. 

شیرین‌زبانی‌های این کودکان منبع درآمد خوبی برای خانواده به ویژه مادران آنهاست و همین دلیلی است تا در هر شرایطی مادران گوشی به دست بخواهند از کودک فیلم بگیرند و در شبکه‌های مجازی آپلود کنند؛ اما نمی‌دانند با این کار بزرگترین ظلم را در حق کودک خود می‌کنند. آنها نمی‌دانند فرصت‌های طلایی سنین کودکی که باید صرف بازی، نشاط و سرگرمی‌های کودکانه شود، به سادگی به زمانی برای درآمدزایی والدین تبدیل شده است.

در برخی موارد صحبت‌هایی که کودکان در این ویدیوها می‌کنند عجیب است. حرف‌هایی که بیان آنها از زبان یک کودک پنج یا شش ساله کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد و برای بیننده تنها یک فکر را باقی می‌گذارد و آن هم آموزش جملات توسط پدر یا مادر است.

در این میان، کودک قربانی، تنها کسی است که دلیل این نوع آموزش را متوجه نمی‌شود و طوطی‌وار از رفتار و جملات پدر و مادر پیروی می‌کند و چون توانایی تشخیص خوب و بد را ندارد و به صرف اینکه آرایش کردن، لباس‌های زیبا پوشیدن، ژست‌های زنانه و مردانه گرفتن و تقلید از دیالوگ‌های بزرگترها برایش لذت‌بخش است، همکاری خوبی را با والدین خود دارد.

از آن طرف والدین به حدی غرق لذت و شهرت توسط فرزندان خود می‌شوند که از صدمات وارد شده به کودکان و تاثیرات منفی در آینده و روند زندگی و درنهایت سرنوشت آنها غافل می‌شوند تا جایی که این پدران و مادران گاهی از بستگان خود نیز درخواست انتشار فیلم و عکس‌های فرزند به ظاهر مشهور خود را دارند.

با مشاهده تصاویر این کودکان در آتلیه‌های متفاوت، با لباس‌ها و آرایش‌های متنوع، کیف و کفش‌های با برند خاص، مدل‌های مختلف مو و عینک‌ها و کلاه‌های برند، شرکت‌های گوناگون جهت تبلیغات گسترده محصول خود توسط این کودکان به سراغ آنها می‌آیند و اینجاست که فرزند، نان‌آور خانواده می‌شود.

والدینی که در ابتدا در اثر غلبه فرهنگ افراطی استفاده از شبکه‌های اجتماعی، کودک خود را در معرض دید عموم قرار می‌دادند این بار به فکر درآمدزایی از این مسیر می‌افتند و هر روز با صرف زمان و هزینه‌های قابل توجه، کودکان خود را مجبور به اعمال و رفتاری می‌کنند که هیچ سنخیتی با شرایط سنی و نیازهای روحی کودک ندارد و شاید تصور نمی‌کنند که به شهرت رساندن کودک‌شان و تبدیل او به یک سلبریتی در سنین کودکی ورود به حوزه حریم خصوصی کودک و وارد کردن او در مسیری است که ممکن است در آینده لطمه‌های روحی بسیاری برایش در پی داشته باشد.

برخی از صاحب‌نظران این گونه بهره‌برداری از کودک با هدف درآمدزایی را با عنوان «کودکان کار مجازی» می‌نامند؛ عبارتی که نشان می‌دهد آسیب‌های این نوع سلبریتی‌سازی کودکان با هدف کسب درآمد چقدر جدی است.

کارشناسان حوزه کودک بر این باورند که نداشتن تعادل در استفاده از تکنولوژی تأثیر منفی و مخربی در رشد و نمو کودک بر جای می‌گذارد و باعث به تأخیر افتادن فرآیند ذهنی کودک می‌شود

کودک‌آزاری از نوع مجازی

کودک‌آزاری، یکی دیگر از تبعاتی است که انتشار عکس و فیلم کودکان در فضای مجازی باعث آن می‌شود. هنگامی که درباره خشونت علیه کودکان صحبت می‌شود، بلافاصله صورت سرخ شده و بدن کبود کودکان را در ذهن‌ خود مجسم می‌کنیم، در حالی که شاید خیلی از والدین ندانند استفاده ابزاری که از کودکانشان برای کسب درآمد و یا مطرح شدن در جامعه می‌کنند مثال بارز کودک‌آزاری است. نوعی استفاده خودخواهانه که فعالان حقوق کودک آن را نوعی «کودک‌آزاری روانی» می‌دانند. طبق پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، کودکان از کرامت و حریم خصوصی برخوردارند و تمامی جرایمی که در فضای مجازی علیه افراد زیر ۱۸ سال رخ می‌دهد، قابل پیگیری است.

در آخر لازم به ذکر است، کودکی دوران مهمی از زندگی‌ است. توجه به کودکی و عبور درست از این دوره کاری است که جز با حمایت و تلاش خانواده‌ها میسر نمی‌شود. نام‌گذاری یک روز در تقویم از اهمیت آن روز خبر می‌دهد و روز جهانی کودک یادآور اهمیت این دوره در تمام مراحل زندگی است.