فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی

تا زمانی‌که حادثه آزار جنسی ناظم مدرسه‌ای پسرانه در غرب تهران رسانه‌ای نشده بود، برای بعضی از افراد تصور اینکه ممکن است پسر بچه‌‌ها نیز همانند دختر بچه‌ها مورد سوء استفاده جنسی توسط فرد مورد اطمینانشان قرار بگیرند مساله‌ای دور از ذهن تلقی می‌شد. درواقع همیشه گمان و باور عمومی اذهان و افکار جامعه این بود که موضوع تعرض جنسی فقط معطوف به آسیب‌های زنان و دختران است؛ گویی پسران و مردان خارج از این قاعده قرار دارند؛ واقعیت این است که پسران نیز به اندازه دختران در معرض خطر تعرضات جنسی هستند و به سبب آزادی و خود‌مختاری بیشتری که در رفت‌و‌آمد‌هایشان دارند، حتی بیشتر در معرض خطر آسیب‌های اجتماعی هستند و این اندیشه که آزار و اذیت جنسی فقط مختص فرزندان دختر است، تصوری پوشالی و غلط است. چه بسیار مردانی هستند که دردِ آزار و تعرض دوران کودکی و نوجوانی را در خود تحمل می‌کنند و دچار انواع و اقسام اختلالات، بیماری‌های روان‌تنی و آسیب‌های جسمانی-روانی می‌شوند، اما باز هم برای رهایی از دردِ عمیق این آزار‌ها به سکوت خود ادامه می ‌دهند و به خاطر ترس از قضاوت‌های خانواده و دیگر اطرافیان و همچنین باور‌های فرهنگی غلط جا‌افتاده هرگز لب به سخن نمی‌گشایند.  روانشناسان معتقدند بستر فرهنگی و زمینه خانوادگی که فرزندان پسر در آن رشد می‌کنند، همچنین ترویج و اشاعه یک سری از باور‌های غلط از دوران کودکی همچون «مرد که هرگز گریه نمی‌کند» یا «مرد که هیچوقت از احساسات و عواطفش نباید حرف بزند» همگی دست به دست هم می‌دهند تا پسرچه بی‌پناه موضوع تعرض یا تعدی را همچون رازی مهر و موم شده در درون سینه‌اش حفظ کند و افزایش خطر ابتلا به انواع بیماری‌های روانی و جسمانی را به خاطر همین فرهنگ غلط که پذیرش قربانی بودن برای یک مذکر به معنای «ضعیف بودن» یا «مرد نبودن» است را به جان بخرد. از منظر روانشناسی نکته مهم آن است که این معضل اجتماعی با افزایش میزان آگاهی و دانش خانواده‌ها بویژه والدین قابل‌پیشگیری است، مشروط به آنکه پسران را نیز همانند فرزندان دختر درباره مسائل بهداشت جنسی هوشیار و آگاه سازند؛ همچنین فرزندانشان را برای آموزش‌های مربوط به سلامت و بهداشت جنسی مسائل دوران بلوغ آماده کنند تا به این ترتیب تاحدودی از بروز چنین اتفاقات تلخ و نا‌گواری کاسته شود. از دیدگاه آسیب‌شناسی نیز تاثیر روانی این آزار و اذیت‌ها بر ذهن این دسته از کودکان از یک سو و نگرش منفی افراد جامعه، اطرافیان و حتی بعضی از اعضای خانواده‌ها از سویی دیگر در زمره مسائلی محسوب می‌شوند که به‌شدت بر تخریب روحیه این افراد می‌افزایند و منجر به بروز انواع اختلالات روانی مثل افسردگی، تغییرات خلق و خو و پرخاشگری می‌شوند. البته مشکلات و آسیب‌های روانی دیگری همچون خودآزاری، خشم بدون کنترل، ترس از دیگران، فکر یا اقدام به خودکشی، اعتیاد و ایجاد حس انتقام از کسی که این بلا را بر سرشان آورده است در این دسته از افراد نیز مشاهده می‌شود.

بر‌اساس تحقیقات و پژوهش‌های انجام شده روانشناسان معتقدند بعضی از این پسر‌چه‌های زخم خورده بدلیل نداشتن ارتباط موثر و مطلوب با پدر‌، یا بدلیل تهدید شدن از سوی فردی که آنها را مورد آسیب قرار داده، و یا نیز به سبب مقصر دانستن خود در جریان اتفاق پیش‌آمده، از بیان و بازگویی آسیب وارد شده به والدینشان ترس دارند. از این‌رو کارشناسان روانشناس به پدردان و مادران تاکید می‌کنند که هر کدام از آنها با فرزند همجنس خود ارتباط نزدیک و صمیمی برقرار کند و با ایجاد فضای امن در بستر خانواده شرایطی را فراهم آورند تا فرزندان بتوانند در صورت بروز هر‌گونه اتفاقی بدون ترس از سرزنش شدن با صراحت و در کمال آرامش مشکلات و ناراحتی‌های خود را با والدینشان در میان بگذارند. همچنین به والدین توصیه می‌شود پیش از فرا‌رسیدن دوران بلوغ، فرزندان را از اتفاقات و مسائل این دوران آگاه سازند و راه‌های مراقبت و محافظت از بدنشان را نیز به آنها آموزش دهند.

 با‌توجه به مطالب مطرح شده می‌توان گفت کودکی که در معرض آزار و سوء‌استفاده جنسی قرار می‌گیرد چون قدرت تجزیه و تحلیل شرایط پیش‌آمده را ندارد در درونش «یک منِ بد» را پدید می‌آورد و به این ترتیب احساس گناه سراسر وجودش را فرا‌می‌گیرد. در نتیجه، خشم سرکوب شده و احساس گناه سبب شکل‌گیری اضطراب درونی درکودک می‌شود و این قضیه تا جایی ادامه پیدا می‌کند که فرد احساس امنیت درونی خود را از دست می‌دهد. از این‌رو به عنوان نکته آخر به والدین این دسته از کودکان تاکید می‌شود با بهره‌مندی از دوره‌های روان‌درمانی و مساعدت‌های روانشناسان درمان به موقع را شروع کنند و در فضایی آرامش‌بخش و سرشار از امنیت تکلیف فرد را درباره فاجعه‌ای که برایش رخ داده روشن سازند و با ایجاد نگرش مثبت، ارتقای کیفیت زندگی و هچنین کمک به شکل‌گیری مجدد عواطف و هیجانات مثبت در فرزندشان زمینه را برای بهبودی سلامت روانی-جسمانی وی فراهم آورند.