احتمال بروز جنون خرید!

هنگام به خطر افتادن امنیت، اولین شیوه مواجهه ما همین هجوم بردن به بازار و خرید بیش از حد و احتکار کالاست؛ چون به تجربه دریافته ایم که در بحران هایی از این دست، نمی شود به دولت و مسئولینش در تامین آن کالا ، و وارد و توزیع کنندگان و فروشندگانش، اعتماد کرد؛ حتی اگر دولت و مسئولینش مدام قول‌های شداد و غلاظ بدهند و بخواهند خیال‌مان را راحت کنند، خیال‌مان راحت نمی‌شود. الان هیچ دورنمای روشنی برای مردم وجود ندارد. آن‌ها نسبت به آینده اطمینان ندارند و نمی‌دانند و نمی‌توانند پیش‌بینی کنند چه اتفاقی قرار است بیفتد. بنابراین، شروع می‌کنند به خرید بیش از حد هر آن منتظر یک قحطی بزرگ هستیم. قحطی که در آن، دست‌مان در نبود مسئولیت‌پذیری مسئولانی که در این گیر و‌دار، می‌گذارند و به تعطیلات تابستانی می‌روند، حسابی در حنا می‌ماند!

آذر فخری، روزنامه‌نگار

شما دوست دارید از چه چیزی آن‌قدر داشته باشید تا خیال‌تان راحت باشد؟

منظورم این است که زیاد داشتن از چه چیزی یا چه چیزهایی به شما احساس امنیت می‌دهد؟

جواب هر کدام ازما به این پرسش، هم می‌تواند مشترک باشد و هم می‌تواند متفاوت باشد. بعضی‌ها با داشتن بچه کوچک، به موارد خاصی اشاره می‌کنند. برای مجردها، می‌تواند مورد متفاوت‌تری مهم باشد. برای خانواده‌های پر جمعیت، البته هر موردی می‌تواند حیاتی باشد؛ در راس تمام نیازمندی‌های ما، غذا، اولین و مهم‌ترین گزینه است.

اما این روزها، اگر سری به فروشگاه‌ها زده باشید، که حتما زده‌اید، می‌بینید که چرخ خرید اغلب مردم پر از دستمال کاغذی و پوشک بچه و امثالهم است. این مردم، همین همشهری‌های ما، مدام در حال خالی کردن این قفسه‌ها هستند و کارکنان فروشگاه هم مدام در حال پر کردن این قفسه‌ها! خوب برای من تماشاچی، این پرسش پیش می‌آید که اگر این کالا کم است یا نیست، پس این قفسه‌ها چه‌طور مدام پر می‌شوند؟ چرا ما حواس‌مان نیست که در این چند روز، خانه‌های‌مان را تبدیل به انبار این کالاها کرده‌ایم وهنوز فروشگاه‌ها، پر از دستمال کاغذی و پوشک و امثالهم است.

این چه جور

سرمایه‌گذاری است؟

حالا با رفتار قماربازانه خریداران اتومبیل کاری نداریم که یک ساعت پای سایت می‌نشینند، چند تا ماشین می‌خرند تا در میان یا بلندمدت، با فروش چندبرابری، سودی به جیب بزنند. این برای خودش یک جور تجارت است؛ کاری به درست و نادرست بودنش ندارم.   اما این‌که برویم کالاهایی را بخریم و در خانه انبار کنیم که تاریخ مصرف دارند و بعد از مدتی، کیفیت خود را از دست می‌دهند، این که خانه را از دستمال کاغذی، که عملا نیاز حیاتی هم به آن نداریم پر کنیم، داستان غریبی است.

دیروز، خواهر من که کودک یک ساله‌ای دارد، برای خرید شیر خشک به دارو خانه مراجعه کرده بود، و با تعجب داشت داستان فروشنده داروخانه را برای ما تعریف می‌کرد که از او پرسیده بود: چند کارتن از این شیرخشک می‌خواهد؟! در حالی‌که خواهر من معمولا هفتگی خرید می‌کند و طبق معمول همان دو قوطی شیر خشک هفتگی‌اش را خریده بود و این رفتار هم، برای فروشنده عجیب بود!

آدم‌های عجیبی هستیم نه؟!

هنگام به خطر افتادن امنیت، اولین شیوه مواجهه ما همین هجوم بردن به بازار و خرید بیش از حد و احتکار کالاست؛ چون به تجربه دریافته ایم که در بحران هایی از این دست، نمی شود به دولت و مسئولینش در تامین آن کالا ، و وارد و توزیع کنندگان و فروشندگانش، اعتماد کرد؛ حتی اگر دولت و مسئولینش مدام قول‌های شداد و غلاظ بدهند و بخواهند خیال‌مان را راحت کنند، خیال‌مان راحت نمی‌شود. چون هر آن منتظر یک قحطی بزرگ هستیم. قحطی که در آن، دست‌مان در نبود مسئولیت‌پذیری مسئولینی که در این گیر و دار، می‌گذارند و به تعطیلات تابستانی می‌روند، حسابی در حنا می‌ماند! پس بگذارید من هم مثل شما همشهری‌های عزیزم احساس کنم که شاید حق داریم که نگران باشیم و اعتماد نکنیم.   

این احتکار نیست!

این که مادران و پدران در حال خرید و انبار کردن شیر خشک و پوشک بچه هستند و دیگران به دنبال دستمال کاغذی و امثالهم، و مدام می خرند و کابینت ها و انبارهای کوچک خانه را پر می کنند، این، اسمش احتکار نیست. این اسمش عدم اعتماد و نگرانی است. کافی است پدر و مادر باشید تا معنای چنین بی اعتمادی و نا امنی را احساس کنید.

حسین ایمانی جاجرمی،جامعه شناس می‌گوید:« آن‎چه امروز درخصوص خرید بیش از اندازه برخی مایحتاجی از قبیل پوشک و اقلام بهداشتی، خوراکی و... شاهدش هستیم به‌دلیل تغییر شرایط است. البته بخشی از مردم شرایط را درک می‌کنند و معتقدند هر اتفاقی که در جامعه روی دهد، دامن تمام افراد آن‌را خواهد گرفت و هیچ‌کس بر دیگری ارجحیت ندارد؛ همه ما سرنشینان یک کشتی هستیم که باید به فکر نجات همگان باشیم تا بتوانیم از شرایط بحران به سلامت عبور کنیم. اما بخشی دیگر از مردم معتقدند که با خریدن برخی اجناس -بیش از اندازه نیاز فعلی‌شان- می‌توانند بر مشکلات‌شان غلبه کنند. فراموش نکنیم  که تا قبل از شروع تحریم‌ها توسط ترامپ، اوضاع اقتصادی کشورمان چندان خوب نبود، اما فشارهای خارجی آن‌را وسعت داد و اتفاقاتی مثل افزایش قیمت دلار و کمبود کالا وضعیت نابسامان اقتصادی را تشدید کرد. الان هیچ دورنمای روشنی برای مردم وجود ندارد . آن‌ها  نسبت به آینده اطمینان ندارند و نمی‌دانند و نمی‌توانند پیش‌بینی کنند چه اتفاقی قرار است بیفتد.بنابراین، شروع می‌کنند به خرید بیش از حد. اسم این کاری را که مردم می‌کنند، نمی‌توان احتکار گذاشت. این یک جو روانی است که بر آن‌ها حاکم شده است. این مردم، آن واردکنندگان و انباردارهای بزرگ نیستند که نبض بازار را در دست داشته باشند؛ این‌ها اتفاقا آدم‌های ناچاری هستند که گاه از آن‌جا که نمی‌دانند دقیقا باید چه کار بکنند، دچار« جنون خرید» می‌شوند.

اعتماد و امنیت

 آسیب دیده است!

دکتر جاجرمی معتقد است امید و اعتماد اجتماعی در میان مردم، آسیب‌های جدی دیده و همین موج باعث می‌شود که ترس‌ها و نگرانی‌های اجتماعی نسبت به شرایط اقتصادی بیشتر شود و مردم امید خود را نسبت به بهبود شرایط از دست بدهند. در این شرایط مردم به‌جای این‌که به فکر دیگران باشند تلاش می کنند فقط خودشان را از این وضعیت نابسامان نجات دهند درحالی‌که در کشوری مثل ژاپن در این‌گونه حوادث، اتحاد مردم با یکدیگر بیشتر شده و مردم هوای افراد ناتوان و ازکارافتاده را بیشتر دارند. همین ضعیف‌شدن روحیه همبستگی مردمی در کشورمان است که جای نگرانی دارد. شاید یکی از علت های آن، این باشد که در این چند سال ابعاد اجتماعی و فرهنگی جامعه قربانی سیاست‌های اقتصادی شده و دولت‌ها با نادیده گرفتن این ابعاد بیشترین توجه را به اقتصاد داشته‌اند و همین مسئله باعث شده که روحیه همبستگی و تعلق اجتماعی و اعتماد در مردم از بین برود. این جامعه شناس، چنین هشدار می دهد: «گزارش سرمایه اجتماعی وزارت کشور نیز که چندی قبل منتشر شد نشان داد که وضعیت اعتماد مردم به مسئولان بسیار پایین آمده و این زنگ خطر جدی گرفته نشده است. اگر می‌خواهیم اوضاع تغییر کند باید اعتماد مردم به مسئولان بازسازی شود. باید مسئولان به گروه‌های کم‌توان و کم‌درآمد جامعه و هم‌چنین طبقه متوسط توجه بیشتری داشته باشند و با ایجاد فضای آرام در کشور و مدیریت شرایط اقتصادی نشان دهند که چشم‌انداز تاریکی در پیش نیست.»

اما گویا چنین عزمی از سوی مسئولین دیده نمی‌شود. کسی به اعتماد یا عدم اعتماد مردم و فشارهای روانی که درگیر آن هستند، اهمیتی نمی‌دهد. مردم در مشکلات اخیر، احساس رهاشدگی و تنهایی می‌کنند؛ به همین دلیل حس می‌کنند که باید خودشان فکری به حال خودشان بکنند و اگر نمی‌توانند کشورشان را بگذارند و بروند؛ باید بتوانند برای آینده‌شان، ذخیره کنند.

بیش از حد نخرید!

مجتبی فراهانی معاون بازرسی و رسیدگی به تخلفات سازمان حمایت از مصرف کنندگان، توصیه می‌کند که مردم بیش از حد، خرید نکنند! او می گوید:« در شرایط حاضر ما در موردانواع کالا و به خصوص کالاهای اساسی، کمبودی نداریم. فقط یک عده افراد فرصت‌طلب، جو روانی منفی در بین مردم ایجاد کرده‌اند؛ در شرایط فعلی تمام کالاها به‌ویژه کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ذخیره سازی شده و هیچ مشکلی در تامین و توزیع این کالاها وجود ندارد. او می‌خواهد مردم به مسئولین اعتماد کنند و بدانند که آن‌ها با برنامه‌ریزی دقیق تمام نیازهای مردم را برطرف می‌کنند.»

اما مشکل همین «اعتماد» است که از دست رفته است. در طول چند سال اخیر و به‌خصوص چند ماه اخیر در سال 97، مسئولین به‌خوبی نشان داده‌اند که نمی‌توان به خیر آن‌ها امیدی داشت.

اساسا مبنای اعتماد بخشیِ مجتبی فراهانی چیست؟ او با استاد به کدام عملکرد خاص دولت و مسئولین، از مردم انتظار اعتماد و اطمینان دارد؟!