همزمان با عدم ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، پیشنویس جدید قطعنامه آمریکا و اروپا، وضعیت را پیچیدهتر کرد
تعلیق در وین؛ نه فشار کامل، نه گشایش
میرا قربانیفر
پرونده هستهای ایران، پس از دو دهه کشوقوس، هنوز در نقطهای قرار دارد که نه به بحران کامل میرسد و نه به آرامش، و حتی فعالسازی سازوکار «ماشه» از سوی اروپا که تصور میشد پرونده ایران را برای همیشه وارد مرحلهای تازه کند نیز نتوانست آتش مناقشه هستهای را خاموش کند.
اکنون روند پرونده، بار دیگر در آستانه نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به پیچیدهترین شکل ممکن بازگشته است؛ جلسهای که از چهارشنبه تا جمعه همین هفته برگزار میشود و قرار است نقشه راه آژانس و کشورهای عضو درباره ایران را تعیین کند. با وجود همه گمانهزنیها درباره احتمال ارجاع پرونده به شورای امنیت، حالا مقامهای غربی و تحلیلگران میگویند این گزینه فعلاً از دستورکار خارج شده اما این «تنفس»، بیش از آنکه نشانه کاهش تنش باشد، نوعی خرید زمان است؛ فرصتی کوتاه برای ایران و غرب که تصمیم بگیرند مسیر آینده از تنش میگذرد یا از دیپلماسی.
نشست وین و انتظار برای تصمیمی که گرفته نمیشود
شورای حکام در نشست این هفته، نخستین بار پس از فعالشدن رسمی اسنپبک تشکیل جلسه میدهد؛ سازوکاری که اروپا در اقدامی بیسابقه فعال کرد و گفت هدفش بازگرداندن تحریمهای گذشته است.
هرچند تهران اعلام کرد این اقدام «فاقد وجاهت حقوقی» است، اما بیتردید سطح بیاعتمادی را به شدت افزایش داد و اکنون، در آستانه نشست جدید، فضای وین بار دیگر ملتهب است.
«لارنس نورمن» خبرنگار باسابقه والاستریت ژورنال که سالهاست تحولات آژانس را از نزدیک دنبال میکند، دیروز در رشتهپیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در برنامه نیست» و افزود «میدانم که این موضوع خیلی بعید است. قبلاً در دست بررسی بود، اما حالا دیگر نیست.»
او توضیح داد که یک «قطعنامه چهارجانبه» از سوی آمریکا و تروئیکای اروپایی در دستورکار خواهد بود «قطعنامهای که برای گروسی در مورد گزارشدهی، الزامات شفافتری تعیین میکند و ایران را بهخاطر عدم همکاری سرزنش خواهد کرد.»
نورمن در ادامه نیز نوشت: «جو حاکم این است که به دیپلماسی کمی زمان بدهیم. درگیری ژوئن هنوز تازه است؛ پس فعلاً تنش را بالا نبریم.»
منظور او از «درگیری ژوئن»، حمله اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در تابستان سال جاری است؛ حملهای که بهگفته آژانس، موجب قطع بخشی از نظارتها و از دست رفتن «تصویر کامل» از وضعیت مواد هستهای ایران شد.
اما نورمن تأکید کرد که این عقبنشینی «دائمی نیست» و می گوید که «دو مسیر در شورای امنیت همچنان باز است؛ یکی درباره مواد هستهای اعلامنشده و دیگری درباره عدم گزارشدهی ایران از ماه ژوئن. اگر طی چند ماه تغییر محسوسی رخ ندهد، این مسیرها فعال میشود.»
بهاینترتیب، برخلاف برداشت اولیهای که در تهران ایجاد شد، لغو ارجاع پرونده به شورای امنیت نه نشانه کاهش فشار، بلکه وقفهای تاکتیکی است؛ توقفی که میتواند هر لحظه پایان یابد.
پیشنویس قطعنامه جدید
و فشار نرم، اما سازمانیافته
اما در آستانه نشست، آمریکا و سه کشور اروپایی پیشنویس قطعنامهای را به شورای حکام ارائه کردهاند. چنان که «رضا نجفی»، سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس، این پیشنویس را «اقدامی غیرقانونی و ناموجه» خوانده و گفته است «این کشورها با سوءاستفاده از اکثریت عددی خود در شورای حکام قصد دارند چیزی را که در نیویورک به دست نیاوردند، در وین تحمیل کنند.»
طبق گزارشهای منتشرشده در پیشنویس جدید از ایران خواسته شده «تمامی اقدامات غنیسازی و بازفرآوری، از جمله فعالیتهای تحقیق و توسعه» را متوقف کند و مطابق مفاد پروتکل الحاقی عمل کند.
اروپا همچنین ادعا کرده ایران طی پنج ماه گذشته اطلاعاتی درباره وضعیت ذخایر اورانیوم در اختیار آژانس قرار نداده است. نجفی در پاسخ به این ادعا گفته است که «تحمیل گزارشدهی بر مدیرکل آژانس بر اساس قطعنامههای منقضیشده شورای امنیت، اقدامی کاملاً غیرقانونی است و ضربهای دیگر به دیپلماسی خواهد زد.»
این سخنان، بازتاب وضعیت پیچیدهای است که ایران در آن قرار دارد و از یکسو تهران میگوید حملات نظامی به تأسیسات هستهایاش همکاری با آژانس را مختل کرده و شرایط «عادی» نیست؛ از سوی دیگر کشورهای غربی میگویند عدم همکاری ایران پس از این حملات ادامه یافته و اکنون باید پاسخ دهد.
گزارش گروسی در میان نگرانی فنی
و فشار سیاسی
«رافائل گروسی» در گزارش اخیر خود بار دیگر از «عدم امکان راستیآزمایی وضعیت ذخایر اورانیوم ایران از زمان جنگ ۱۲ روزه» سخن گفته و این وضعیت را «نیازمند رسیدگی فوری» توصیف کرده است. او اشاره کرده بخشی از مواد غنیشده ایران در محلهایی هستند که «توسط آمریکا و اسرائیل بمباران شدهاند» و آژانس «دسترسی کافی» برای ارزیابی آن ندارد.
ایران نیز این ادعا را رد نمیکند، اما آن را ناقص میداند. «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه، چندینبار در مصاحبههای خود تأکید کرده که «مواد در همانجایی مدفون هستند که بمباران شد» و افزود«آژانس باید بداند که این شرایط نتیجه اقدام تجاوزکارانه بود، نه تصمیم ایران.»
«اسماعیل بقائی» سخنگوی دستگاه دیپلماسی نیز گفت «ما به دلیل اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و آمریکا با شرایط خاصی مواجهیم. قبل از تجاوز، همکاری ما متعارف بود و بعد از توافق قاهره هم به تفاهم برای همکاری در شرایط جدید رسیدیم.»
بهاینترتیب، تقابل ایران و آژانس نه بر سر اصل همکاری بلکه بر سر «برداشت از شرایط جدید» است؛ وضعیتی که گروسی آن را «بسیار نگرانکننده» میداند و تهران آن را «نتیجه جنگ» معرفی میکند.
چرا اینبار پرونده
به شورای امنیت نمیرود؟
اما پرسش اصلی این روزها این است که چرا با وجود فشارهای اروپا، پرونده ایران به شورای امنیت نمیرود؟ پاسخ را میتوان از دل سخنان «لارنس نورمن» بیرون کشید: خطر تشدید تنشها پس از حملات ژوئن!
غرب نمیخواهد بازکردن یک جبهه جدید، بهویژه در شورای امنیت، با واکنش غیرقابل پیشبینی ایران همراه شود.
هم چنین باید در نظر داشت که برخی میانجیهای منطقهای، بهویژه مصر و عمان، هنوز امیدوارند کانالهای محدود ایران و آژانس ـ که پس از حملات ژوئن در قاهره تنظیم شد ـ بهطور کامل قطع نشود.
تغییر محاسبات آمریکا و اروپا
با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، رویکرد واشنگتن نسبت به پرونده هستهای در حال تغییر است. دولت ترامپ علاقهای ندارد تا پیش از شکلگیری سیاست کامل خود، بحران جدیدی در شورای امنیت باز کند.
اروپا نیز خود اکنون درگیر دو بحران بزرگ است و نمیخواهد موضوع ایران به صدر جدول تهدیدهای فوری بازگردد. به این ترتیب باید دریافت که «نرفتن پرونده به شورای امنیت» نه نشانه بهبود اوضاع، بلکه نشانه آن است که طرفها فعلاً نمیخواهند آتش بزرگی را روشن کنند.
غرب یک گام به عقب رفته، اما دو گزینه آماده روی میز دارد و در مقابل ایران همکاری را مشروط به «شناخت شرایط جنگی» میداند. از سوی دیگر ترامپ از مذاکره سخن میگوید، اما تهران روایت او را رد میکند. به نظر می رسد که همهچیز در حال توقف است؛ اما توقفی که میتواند بسیار کوتاه باشد
ترامپ و ادعای تازه درباره ایران؛
سیاست یا واقعیت؟
از سوی دیگر در حالی که آژانس، اروپا و آمریکا مشغول تنظیم فشارهای تازه هستند، ناگهان یک متغیر سیاسی بزرگ وارد معادله شد: دونالد ترامپ.
ترامپ به تازگی گفته است که «ایران میخواهد مذاکره کند؛ همه اکنون میخواهند با ما مذاکره کنند.»
ادعایی که میتواند فضای پرونده هستهای را دستخوش تغییر کند. اما در ایران، این ادعا بلافاصله تکذیب شد. مقامهای ایرانی طی هفتههای اخیر بارها گفتهاند «مذاکرهای در جریان نیست» و تهران «تحت فشار گفتوگو نمیکند».
بااینحال، ادعای ترامپ دو پیام مهم دارد. اول این که ترامپ میخواهد روایت را بسازد. این یعنی ترامپ با این جمله تلاش میکند نشان دهد «فشار جواب داده» و ایران برای مذاکره آماده است و این پیام، هم خطاب به افکار عمومی داخلی آمریکا است، هم متحدان واشنگتن در منطقه.
پیام دوم نیز ایجاد مسئولیت سیاسی برای تهران است. در واقع اگر مذاکراتی آغاز نشود، ترامپ میخواهد بگوید «ایران نخواست» و این رویکرد بخشی از استراتژی او برای افزایش اهرم فشار است.
تعلیق در وین بدون ارجاع و گشایش
مساله این جاست که اما نشانهای از تغییر در استراتژی دوری از مذاکره در تهران دیده نمیشود. فضای داخلی پیامهای رسمی و تحولات منطقهای نشان میدهد ایران اکنون در فاز «مدیریت تنش» است، نه «گشودن مسیر گفتوگو».
چنان که اکنون نیز مجموعه مواضع غرب، گزارشهای آژانس، اظهارات ایران و ادعاهای ترامپ، همگی یک تصویر واحد میسازند: پرونده هستهای در مرحله تعلیق است و این یعنی نه امکان تشدید فوری وجود دارد و نه امکان حلوفصل؛ نه قطعنامه عدمپایبندی صادر خواهد شد و نه گفتوگوهای واقعی آغاز شده است. این فضای بینابینی اما میتواند خطرناک یا فرصتساز باشد.
نشست این هفته شورای حکام، نقطهای تعیینکننده نیست، اما نشانهای مهم است؛ اینکه غرب میخواهد فعلاً صبر کند اما این صبر نه به معنای پایان بحران، بلکه آغاز مرحلهای تازه از بازی طولانی هستهای ایران است
چنان که اگر ایران و آژانس بتوانند توافق قاهره را بازسازی کنند و بخشی از دسترسیها از سر گرفته شود، فشار اروپا بهطور موقت بیاثر میشود. اما اگر تغییری رخ ندهد، مسیر ارجاع به شورای امنیت ظرف ماههای آینده فعال خواهد شد؛ همانگونه که نورمن هشدار داده «این وضعیت برای همیشه ادامه نخواهد داشت.»
ایران در وین چه محوری را در دستور کار قرار میدهد؟
به نظر می رسد که در نشست آتی، دستورکار ایران شامل چند محور است: پاسخ درباره محل ذخایر اورانیوم غنیشده ، ادعای عدم همکاری پس از حملات ژوئن و بحث پروتکل الحاقی و دسترسیهای تکمیلی که قطعنامه غرب خواستار اجرای آن شده است.
در همین حال «کاظم غریبآبادی» پیشتر گفته بود گروسی «هیچ الزام» ندارد که موضوعات مرتبط با برجام را در دستورکار نگه دارد، اما گزارش اخیر مدیرکل خلاف این انتظار است: برجام «رسماً تمام نشده» اما «عملاً» بخشی از گزارشدهی درباره ایران همچنان بر اساس مفاد آن نوشته میشود و این تناقض، یکی از گرههای اصلی نشست آتی خواهد بود.
مواضع تهران نیزدر روزهای اخیر بر چند محور استوار بوده ویکی همین که مقصر بحران ایجاد شده ایران با آژانس بر گردن حملات آمریکا و اسرائیل است.
مورد دیگر این است که اروپا بهخاطر سوءاستفاده از اسنپبک باید سرزنش شود و نه ایران و مهم تر از همه این که مسیر ارجاع به شورای امنیت فاقد جایگاه حقوقی است.
ایران اصرار دارد که هم چنان تحت فشار مذاکره نمیکند و در ظاهر، تهران تلاش میکند فشار را از آژانس به سمت «غرب» منتقل کند؛ اما در نهایت آژانس است که گزارش را مینویسد و گزارش، مبنای تصمیمهای سیاسی خواهد بود.
لحظهای میان تنش و انتظار
حالا دیگر پرونده هستهای ایران در آستانه نشست شورای حکام، در وضعیتی قرار دارد که نه انفجاری است و نه آرام. فعالسازی اسنپبک، حملات ژوئن، توقف بخشی از بازرسیها، اختلاف درباره گزارشدهی، پیشنویس قطعنامه جدید و اظهارات ترامپ، همه در کنار هم چشماندازی مبهم ساختهاند. البته که ارجاع پرونده به شورای امنیت فعلاً متوقف شده، اما «خطر» جایش را ترک نکرده است.
غرب نیز یک گام به عقب رفته، اما دو گزینه آماده روی میز دارد و در مقابل ایران همکاری را مشروط به «شناخت شرایط جنگی» میداند.از سوی دیگر ترامپ از مذاکره سخن میگوید، اما تهران روایت او را رد میکند. به نظر می رسد که همهچیز در حال توقف است؛ اما توقفی که میتواند بسیار کوتاه باشد.
نشست این هفته شورای حکام، نقطهای تعیینکننده نیست، اما نشانهای مهم است؛ اینکه غرب میخواهد فعلاً صبر کند اما این صبر نه به معنای پایان بحران، بلکه آغاز مرحلهای تازه از بازی طولانی هستهای ایران است.
دیدگاه تان را بنویسید