موافقت مشروط حماس با طرح ترامپ، حتی با نگاه اصولگرایان «هوشمندانه» توصیف شده است؛ رویکردی که درس مهمی برای تهران در سیاست منطقه‌ای و جهانی دارد. کارشناسان معتقدند انعطاف و واقع‌بینی، تنها راه حفظ نفوذ ایران در خاورمیانه پرچالش امروز است.

روح‌انگیز دری در رویداد 24 نوشت: خبر موافقت مشروط حماس با طرح پیشنهادی دونالد ترامپ، در روز‌های اخیر در صدر اخبار رسانه‌های منطقه و جهان قرار گرفته است. واکنشی که پس از دهه‌ها مقاومت مسلحانه و مواجهه با بحران‌های مستمر غزه، نه به شکل پذیرش کامل بلکه به صورت «موافقت مشروط» ارائه شد و برخلاف انتظار با استقبال عجیب برخی رسانه‌های اصولگرا در داخل ایران نیز مواجه شد. مثلا روزنامه کیهان که همواره بر مقاومت و عدم تعامل با غرب تأکید داشته، این پاسخ را «هوشمندانه» توصیف و از آن استقبال کرده است. در نقطه مقابل، احمد زیدآبادی، تحلیلگر شناخته‌شده سیاسی، در واکنش به این استقبال نوشت: «ظاهراً از نگاه برخی جریان‌های سیاسی در ایران، برخورد هوشمندانه خوب است، اما نه برای همسایه!»؛ جمله‌ای که به نوعی هشدار به سیاستگذاران ایرانی در خصوص ضرورت بازبینی در رویکرد منطقه‌ای و نگاه واقع‌بینانه به تحولات جاری است.

اما واقعاً پشت این رویکرد هوشمندانه چه پنهان است و ایران چه می‌تواند از آن بیاموزد؟ پاسخ حماس به طرح ترامپ را باید در بستر تحولات جاری غزه، فشار‌های بین‌المللی و تغییرات معادلات قدرت در منطقه تحلیل کرد.

غزه امروز؛ تحولات و فشار‌های مستمر

نوار غزه، که سال‌هاست تحت محاصره شدید قرار دارد، طی هفته‌های اخیر شاهد تشدید فشار‌های اقتصادی و سیاسی بوده است. گزارش‌های سازمان ملل، آژانس‌های بین‌المللی و رسانه‌های مستقل حاکی از افزایش فقر، بیکاری و کمبود شدید منابع اولیه در این منطقه است. همزمان، حماس با چالش‌های امنیتی و نظامی متعددی روبروست؛ از یک‌سو مقابله با تهدیدات نظامی اسرائیل و از سوی دیگر مدیریت فشار‌های داخلی و حفظ مشروعیت مردمی در میان جامعه‌ای که سال‌ها زیر سایه محاصره زندگی کرده است.

در چنین فضایی، طرح ترامپ که وعده‌هایی از نوع کاهش تحریم‌ها و ایجاد گشایش اقتصادی برای نوار غزه را شامل می‌شود، توانسته نوعی پنجره فرصت محدود برای حماس ایجاد کند. این گروه، به جای پذیرش کامل طرح یا رد مطلق آن، با تکیه بر تجربه‌های گذشته و شرایط واقعی منطقه، تصمیم گرفت واکنش هوشمندانه‌ای نشان دهد: موافقت مشروط، همراه با حفظ خطوط قرمز و تأکید بر حق حاکمیت خود و اصول مقاومت.

موافقت مشروط؛ ارزیابی و تحلیل کارشناسان

کارشناسان و تحلیلگران منطقه‌ای بر این باورند که پاسخ حماس، اگرچه ظاهری تاکتیکی دارد، از هوشمندی سیاسی قابل توجهی برخوردار است. حماس توانست با این رویکرد، ضمن حفظ وجهه داخلی و مشروعیت مردمی، از فشار‌های بین‌المللی و اقتصادی کاسته و فرصت‌هایی برای مذاکره و ایجاد تنفس کوتاه‌مدت اقتصادی و سیاسی برای نوار غزه فراهم کند.

این نوع تصمیم‌گیری، که حتی جریان اصولگرای ایرانی را وادار به توصیف آن به عنوان «هوشمندانه» کرده، نشان می‌دهد که در عرصه سیاست منطقه‌ای، تاکتیک‌های انعطاف‌پذیر و واقع‌بینانه می‌تواند جایگزین مواضع خشک و مطلق شود. نکته قابل توجه این است که استقبال رسانه‌ای اصولگرا از این رویکرد، اگرچه از منظر ایدئولوژیک نادر است، اما نشان می‌دهد که حتی در میان طرفداران مقاومت، لزوم سازگاری با واقعیت‌های میدانی و انعطاف تاکتیکی به رسمیت شناخته شده است.

ایران و ضرورت واقع‌بینی

پرسش اصلی اینجاست که ایران از این تجربه چه می‌تواند بیاموزد؟ تحولات اخیر غزه و پاسخ هوشمندانه حماس، یادآور آن است که منطقه خاورمیانه، به ویژه محور ایران، سوریه، لبنان و فلسطین، در حال تجربه تغییرات اساسی در معادلات قدرت است. تضعیف جایگاه حزب‌الله لبنان و فشار برای خلع سلاح آن، تغییرات در روابط اعراب با اسرائیل و تلاش برای بازتعریف نقش حماس، همه نشان می‌دهد که شرایط منطقه‌ای دیگر آن ثبات گذشته را ندارد.کارشناسان معتقدند که ایران نیز باید با نگاه واقع‌بینانه و مبتنی بر تحلیل شرایط جاری، سیاست خارجی خود را بازبینی کند. پیگیری استراتژی‌هایی که بر اصول مطلق مقاومت تأکید می‌کنند، اما شرایط واقعی منطقه را نادیده می‌گیرند، می‌تواند تبعات خطرناکی به همراه داشته باشد. ایران در مواجهه با توافق مشروط حماس، فرصت دارد با درک واقعیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی غزه، همسویی تاکتیکی ایجاد کند و از فشار‌های بین‌المللی بهره ببرد، بدون آنکه خطوط قرمز خود را فدای منافع 

کوتاه‌مدت نماید.

عاقبت انعطاف‌ناپذیری

عدم توجه به درس‌های چنین تحولی می‌تواند تبعات جدی داشته باشد. اگر ایران بر مواضع خشک و عدم انعطاف اصرار ورزد، ممکن است با تبعات قابل توجهی از جمله افزایش تنش‌های منطقه‌ای و بی‌ثابتی داخلی و خارجی مواجه شد و فرصت‌های دیپلماتیک را نیز از دست بدهد.

روشن است که ناتوانی در هماهنگی تاکتیکی با گروه‌های فلسطینی و دیگر بازیگران منطقه‌ای، می‌تواند منجر به تقویت جریان‌های افراطی و کاهش نفوذ ایران شود. تداوم مشکلات اقتصادی که خود ناشی از تحریم‌های گسترده و مسائل سیاست خارجی است نیز زمینه‌ساز افزایش تنش‌ها است لذا بی‌توجهی به تاکتیک‌های هوشمندانه همچون گروه‌های منطقه‌ای، می‌تواند موجب بروز بحران‌های گسترده اجتماعی و سیاسی باشد.

سناریو‌های پیش روی ایران

با توجه به تحولات اخیر، چند سناریوی محتمل برای ایران وجود دارد:

سناریوی واقع‌بینی و انعطاف: ایران با تحلیل دقیق شرایط حماس و منطقه، از فرصت‌های محدود برای ایجاد همکاری تاکتیکی بهره می‌برد. در این سناریو، تهران می‌تواند نقش خود را به عنوان بازیگر کلیدی منطقه تثبیت کند و از فشار‌های بین‌المللی بکاهد.

سناریوی انفعال و محافظه‌کاری: ایران بدون بازبینی سیاست‌های منطقه‌ای، مواضع سنتی مقاومت را ادامه می‌دهد. این سناریو ممکن است باعث کاهش نفوذ ایران در نوار غزه و تضعیف روابط با گروه‌های فلسطینی شود.

سناریوی تهاجمی: ایران با نادیده گرفتن واقع‌بینی حماس و تمرکز بر اقدامات نظامی یا فشار سیاسی یک‌جانبه، ممکن است به افزایش تنش و تشدید بی‌ثباتی در منطقه منجر شود، که به نفع هیچ‌یک از طرف‌ها نخواهد بود.

درس‌های عملی از پاسخ حماس

موافقت مشروط حماس با طرح ترامپ بیش از آنکه یک اقدام صرفاً تاکتیکی باشد، درس‌های مهمی برای ایران و سیاستگذاران منطقه‌ای دارد. این رویکرد حماس نشان داد که حتی گروه‌های مقاومتی که سال‌ها بر اصول مقاومت مسلحانه پافشاری کرده‌اند، در مواجهه با فشار‌های اقتصادی و سیاسی، قادر به اتخاذ رویکرد‌های هوشمندانه هستند.

این رویکرد همچنین نشان داد که می‌توان ضمن حفظ اصول، رضایت و مشروعیت داخلی را نیز مدیریت کرد.

حماس با این قدام برای استفاده از ابزار دیپلماسی نیز تلاش کرد و نشان داد که حتی در شرایط محدود، اتخاذ رویکرد انعطاف‌پذیر می‌تواند زمینه مذاکرات کوتاه‌مدت و کاهش فشار‌های خارجی را فراهم کند.

هوشمندی، ضرورت سیاست منطقه‌ای ایران

تحولات اخیر غزه و پاسخ حماس، هشداری روشن به ایران است. سیاست منطقه‌ای بدون تحلیل واقع‌بینانه و انعطاف تاکتیکی، به سرعت با چالش‌های جدی مواجه می‌شود. پاسخ مشروط حماس به طرح ترامپ، حتی با نگاه محافظه‌کارانه کیهان، به عنوان «هوشمندانه» توصیف شده است؛ این خود نشان می‌دهد که اصولگرایان ایرانی نیز ناگزیر به شناخت ارزش تاکتیک‌های واقع‌بینانه هستند.

ایران با استفاده از این الگو می‌تواند سیاست خارجی خود را بازبینی کرده و تعادل میان اصول مقاومت و انعطاف عملی در تعامل با بازیگران منطقه‌ای ایجاد کند. چنین رویکردی نه تنها به کاهش فشار‌های منطقه‌ای کمک می‌کند، بلکه فرصت‌های دیپلماتیک و اقتصادی را برای ایران حفظ خواهد کرد.

در نهایت، تحولات اخیر غزه و پاسخ حماس، یادآور آن است که هوشمندی و واقع‌بینی، نه نشانه ضعف، بلکه ابزار حیاتی برای حفظ جایگاه و نفوذ ایران در خاورمیانه پرچالش امروز است.