سیگنالهایی که از گفتوگوی پزشکیان با کارلسون، مقاله عراقچی در فایننشالتایمز و سفر به عربستان، مخابره میشود؛
موازنهگرایی جدید تهران در دیپلماسی

نهال فرخی
حالا دیگر نزدیک به یک ماه از بامدادی که اسرائیل ناقوس جنگ با ایران را به صدا درآورد، میگذرد و آتشبس بهدستآمده میان دو طرف همچنان شکننده و ناپایدار است. با این حال ظاهرا سیگنالهای جدیدی از تهران و واشنگتن در حال مخابره است. بسیاری از ناظران منطقهای نیز معتقدند که بازگشت به مسیر دیپلماسی، نه فقط یک گزینه معقول، بلکه ضرورتی امنیتی برای همه طرفهاست؛ از تهران و واشنگتن گرفته تا ریاض و حتی تلآویو.
اما آغاز و تداوم آتشبس به معنای پایان تنشها نیست و هر لحظه ممکن است آتش جنگ دوباره شعلهور شود. در این بین مسئولان ایرانی بارها آمادگی خود را برای استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک بیان کردهاند؛ اما باید برای رسیدن به این هدف اقدامات دیپلماتیک طراحی شود و ابتکار عملی صورت گیرد.
آمادگی برای مذاکره، اخیرا در رویکردهای سیاسی تهران نیز بازتاب یافته و شواهد آن را نیز میتوان از مصاحبه رئیسجمهور با یک چهره رسانهای آمریکایی تا مقالهای مهم از وزیر خارجه در فایننشالتایمز و سپس سفر او به عربستان سعودی مشاهده کرد؛ مجموعهای از نشانهها که حکایت از تلاشی تازه دارد: تثبیت آتشبس از مسیر مذاکره، نه موشک!
چرا مصاحبه با کارلسون مهم بود؟
در این میان اما باید توجه کرد که انتخاب تاکر کارلسون یک امتیاز به حساب میآید. این مجری محافظهکار، چهرهای اثرگذار در میان راستگرایان آمریکاست و به تازگی نیز تندروهای کنگره را به چالش کشیده است. مصاحبه با این چهره مشهور رسانهای، امکان رساندن پیام تهران به طیفی از جامعه آمریکا را فراهم میکند؛ طیفی که شاید به رسانههای لیبرال مانند سیانان توجهی نداشته باشد.
کارلسون همچنین از شبکه فاکس نیوز برآمده و هم او اخیرا تد کروز را در موضوع تغییر حکومت در ایران به چالش کشیده است. انتخاب او از این جهت مناسب بود که روش او پرسیدن سوالات ساده و مستقیم مثل «آیا دنبال جنگ با آمریکا و اسرائیل هستید؟» است. اگر پزشکیان برای این مصاحبه یک رسانه دموکرات مثل سیانان را برگزیده بود احتمالا باید به سوالات چندوجهیتر و پیچیدهتری پاسخ میداد.
در این میان اما مواضع پزشکیان، مهمترین وجه این مصاحبه بود. مواضعی که خوشایند طیف تندرو در داخل ایران نبود و با انتقادات بسیاری همراه شد. تفکیک بین ترامپ و نتانیاهو استراتژی برنده رئیسجمهور در این مصاحبه بود. این تفکیکِ آمریکا از اسرائیل، در رسانههای اصولگرا به «واماندگی» تعبیر شد، اما حامیان دولت آن را رویکردی عملگرایانه دانستند.
چراغ سبز به مذاکره
در گفت وگوی پزشکیان
اما نکته دیگر، چراغ سبز پزشکیان برای برگشت به میز مذاکره بود که از سوی برخی رسانههای داخلی به شدت مورد نقد قرار گرفت. پزشکیان تأکید کرد که ایران آماده مذاکره است، بهشرط آنکه «تهدید نظامی» در میان نباشد. منتقدان داخلی این حرف را «عدول از خطوط قرمز» خواندند، اما طرف مقابل معتقدند رئیسجمهور نکتهای فراتر از سیاست رسمی کشور نگفته است؛ رهبر انقلاب نیز در هفتههای اخیر سخنی دالّ بر بسته بودن باب دیپلماسی ابراز نکردهاند.
شاهد این مدعا آن است که رهبری در یک ماه گذشته سخنی مبنی بر بسته بودن پنجره دیپلماسی نگفته و صرفا تاکید کردهاند که ملت ایران تسلیم نخواهد شد و پاسخ قاطع به حملات خواهد داد. این همان نکتهای است که در حرفهای پزشکیان هم به وضوح دیده میشود، آنجا که گفت: «ما آمادهایم، اما باید اطمینان داشته باشیم که روند دیپلماسی ادامه خواهد داشت و به خشونت و حمله منجر نمیشود.»
یادداشت تازه عراقچی و
روشن شدن چراغهای رابطه
از سوی دیگر و در فاصلهای کوتاه پس از گفتوگوی جنجالی پزشکیان با کارلسون، وزیر امور خارجه نیز با انتشار مقالهای در فایننشالتایمز و سپس با سفر به عربستان، چهره تازهای از دیپلماسی جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت.
عراقچی در این مقاله از «آستانه یک گشایش تاریخی» سخن گفت که با حمله اسرائیل به ایران در ۲۳ خردادماه از بین رفت. به گفته او، پنج دور مذاکره مستقیم میان تهران و واشنگتن با میانجیگری عمان، پیشرفتهایی فراتر از چهار سال گذشته داشته و «تنها ۴۸ ساعت» پیش از ششمین دیدار سرنوشتساز، این روند با حمله اسرائیل متوقف شده است.
در شرایطی که زمزمههای دومین دیدار دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در واشنگتن شنیده میشود، این پیام عراقچی که «انتخاب نهایی با آمریکاست» و اگر واشنگتن واقعاً به دنبال حل مسالمتآمیز مناقشه هستهای است باید «آمادگی واقعی» خود را نشان دهد، معنای خاصی پیدا میکند.
روند وقایع در سالهای اخیر و از برجام تا توافق موقت ۲۰۲۳، بارها نشان داده که وقتی دیپلماسی حتی شکننده، فعال شده؛ خطر جنگ عقب رانده شده است.اکنون نیز شاید بهترین راه مهار ماجراجوییهای تلآویو، جلوگیری از سیاستهای جنگطلبانه در واشنگتن و مهار بلندپروازیهای داخلی در تهران، همان بازگشت محتاطانه و تدریجی به میز مذاکره باشد
وزیر خارجه ایران در این مقاله که سهشنبه ۱۷ تیر منتشر شده بیلان ۹ هفته مذاکره با استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور خاور میانه را مثبت ارزیابی کرده و میگوید، «تنها در پنج نشست طی نه هفته، من و استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، بیش از آنچه در چهار سال مذاکره هستهای با دولت شکستخورده بایدن به دست آمده بود» دو طرف به همراه میانجیگر عمانی چند راهکار «برد ـ برد» برای پرداختن به اصل اختلاف که دغدغههای ایالات متحده است ارائه کردند.
اما به گفته عراقچی، تنها ۴۸ ساعت پیش از ششمین دیدار «سرنوشتساز» ایران و آمریکا ناگهان اسرائیل به ایران حمله میکند؛ اقدامی که او در این مقاله آن را «خیانت به دیپلماسی» مینامد.
عراقچی همچنین ایران را «علاقمند به دیپلماسی طبق اصول ثابت خود» مینامد و در عین حال میگوید، دلایل قابل توجهی برای «بیاعتمادی» به ادامه گفتوگو با آمریکا وجود دارد و اگر ایالات متحده تمایل به حل مسالمتآمیز مناقشه هستهای با ایران دارد باید «آمادگی واقعی خود را برای دستیابی به یک توافق عادلانه نشان دهد.»
در حقیقت، این موضعگیری دو پیام را همزمان ارسال میکند: یک هشدار جدی به بازیگران منطقهای که فکر میکنند از تنش سود میبرند و دیگری دعوت دیپلماتیک مشروط به طرف آمریکایی که گویا از مسیر دولت بایدن فاصله گرفته و آماده کانالسازی جدیدی شده است.
عراقچی در ریاض؛ دیپلماسی منطقهای به موازات دیپلماسی جهانی؟
در همین حال، اما سفر عراقچی به عربستان سعودی بلافاصله پس از انتشار این مقاله را میتوان حلقه مکمل این سیاست جدید دانست: همزمانسازی دو مسیر دیپلماسی، یکی با غرب و دیگری در سطح منطقه. سفر عراقچی به عربستان و دیدار او با محمد بن سلمان و وزیر دفاع سعودی در حالیکه منطقه خاورمیانه هنوز از تبعات جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل خارج نشده، پیام مهمی در دل خود دارد و آن چیزی نیست غیر از تلاش دو کشور برای تثبیت روند تنشزدایی و بازتعریف روابط در چارچوب نظم جدید منطقهای.
مضاف بر اینکه سفر عراقچی به ریاض تنها چند روز پس از جلسه محرمانه وزیر دفاع عربستان با دونالد ترامپ در کاخ سفید برگزار شد، جلسهای که موضوع اصلی آن ایران و کاهش تنشهای منطقهای بود و باید به یاد آورد که بلافاصله پس از این دیدار، مقامات سعودی با ایران تماس گرفتند. نشانهای کمسابقه از چرخش راهبردی عربستان در برابر جمهوری اسلامی.
در این بین تهران میداند که بیثباتیهای اخیر، از جنگ غزه و لبنان گرفته تا حمله اخیر به تهران ظرفیت شعلهور شدن یک جنگ منطقهای را دارند. در این میان، تقویت نقش کشورهای عربی معتدل مانند عربستان، چه در کاهش تنش و چه در تسهیل کانالهای میانجیگرانه، بخشی از طرح بازگشت به «عقلانیت ژئوپلیتیک» در خاورمیانه است.
تهران و ریاض بازیگرانی مهم
در منطقهای پرتنش
تهران و ریاض نیز اکنون پس از سالها تقابل آشکار، با میانجیگری چین از مسیر تنشزدایی عبور کرده و به مرحله حساس تثبیت روابط وارد شدهاند.
سفر عراقچی در چنین زمانی بدون تردید نه یک اتفاق دیپلماتیک معمول، بلکه حلقهای کلیدی در زنجیره تلاشهای ایران برای بازسازی روابط منطقهای پس از جنگی پرهزینه، اما تعیینکننده است.
در واقع، دیدار عراقچی با بنسلمان پس از تماس وزیر دفاع عربستان با ترامپ، از یک موازنهگرایی جدید حکایت دارد؛ ریاض قصد دارد از یک سو روابط خود را با واشنگتن حفظ و از سوی دیگر از درگیری مستقیم با تهران پرهیز کند. این همان توازن ظریف منطقهای است که اکنون به نفع ثبات خلیج فارس عمل میکند.
رویکرد عربستان نیز دیگر مانند گذشته تابعیتی بیچونوچرای پروژههای ضدایرانی آمریکا و اسرائیل نیست. سفرهای اخیر مقامات سعودی به آمریکا، علیرغم رایزنی درباره عادیسازی با اسرائیل، بیش از آنکه نوید یک ائتلاف ضدایرانی جدید باشد، حاکی از تلاش ریاض برای گرفتن امتیاز متقابل از تهران و واشنگتن به صورت همزمان است.
رویکرد عربستان دیگر مانند گذشته تابعیتی بیچونوچرای پروژههای ضدایرانی آمریکا و اسرائیل نیست. سفرهای اخیر مقامات سعودی به آمریکا، علیرغم رایزنی درباره عادیسازی با اسرائیل، بیش از آنکه نوید یک ائتلاف ضدایرانی جدید باشد، حاکی از تلاش ریاض برای گرفتن امتیاز متقابل از تهران و واشنگتن به صورت همزمان است
ایران نیز اکنون پس از عبور از جنگ و تنشهای عمیق، فرصتی تازه برای بازتعریف نقش خود در خاورمیانه یافته است. سفر عراقچی، استمرار تماسها با ریاض، و استقبال مثبت بنسلمان از توسعه روابط، در کنار نقشآفرینی فعال تهران در بریکس و شانگهای، میتواند راه را برای بازیگری تعیینکننده ایران در نظم جدید منطقهای باز کند؛ نظمی که باید برای رسیدن به آن دست همه افراطیون و تندروها بسته و از ادامه جولانشان جلوگیری شود.
زمان مهار تندروها رسیده است
حملات اخیر اسرائیل به خاک ایران آن هم در میانه مذاکرات غیرعلنی تهران و واشنگتن بهروشنی نشان داد که برخی طرفها در تلآویو حاضرند هرگونه امکان حلوفصل دیپلماتیک را پیشاپیش تخریب کنند.
نتانیاهو که از فضای افراطیتر واشنگتن تحت رهبری ترامپ بهرهمند شده، آشکارا بهدنبال یک بازی بیبازگشت است: واداشتن ایران به واکنش سخت، تحریک آمریکا به حمایت، و بستن مسیر هرگونه مصالحه.
در سوی دیگر هم در تهران و هم در واشنگتن، جریانهایی وجود دارند که ترجیح میدهند سیاست فشار، تحریم، و تهدید را ادامه دهند تا هرگونه عقبنشینی دیپلماتیک را «شکست» جلوه دهند.
اما تجربه دو دهه بحران هستهای ایران نشان داده که در نهایت، مذاکره کمهزینهترین، مؤثرترین و قابلدوامترین مسیر است، حتی اگر پس از یک گسست طولانی از سر گرفته شود.
گفتوگوی پزشکیان با کارلسون، مقاله تحلیلی عراقچی در فایننشالتایمز، و رایزنیهای تازه با عربستان را میتوان سه ضلع مثلث جدیدی از سیاست خارجی دولت ایران دانست. پیامی که از آن قابل برداشت است نیز باز بودن درهای دیپلماسی در عین حفظ اصول استراتژیک ایران است
بازگشت به میز مذاکره؛ مسیر هوشمندانهی عبور از دام تندروها
در همین راستاست که باید توجه داشت گفتوگوی پزشکیان با کارلسون، مقاله تحلیلی عراقچی در فایننشالتایمز، و رایزنیهای تازه با عربستان را میتوان سه ضلع مثلث جدیدی از سیاست خارجی دولت ایران دانست. پیامی که از آن قابل برداشت است نیز باز بودن درهای دیپلماسی در عین حفظ اصول استراتژیک ایران است.
روند وقایع نیز در سالهای اخیر و از برجام تا توافق موقت ۲۰۲۳، بارها نشان داده که وقتی دیپلماسی حتی شکننده، فعال شده؛ خطر جنگ عقب رانده شده است.
اکنون نیز شاید بهترین راه مهار ماجراجوییهای تلآویو، جلوگیری از سیاستهای جنگطلبانه در واشنگتن و مهار بلندپروازیهای داخلی در تهران، باشد و مسیر نیز همان بازگشت محتاطانه و تدریجی به میز مذاکره است.
دیدگاه تان را بنویسید