محبوبه ولی

ماه گذشته رهبر انقلاب در دیدار با اعضای شورای نگهبان، تاکید کردند که «همه وظیفه دارند، زمینه برگزاری انتخاباتی پرشور را فراهم کنند.»

یک ماه از آن فرمان گذشته و کمتر از سه ماه نیز به برگزاری انتخابات دوازدهمین مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری مانده است. از شور و حرارت انتخابات اما خبری نیست؛ هرچه هست موج بی‌امان خبرهای نکبت‌باری است از فسادهای مالی، مجادلات دولت و مجلس، یک لایحه بودجه با افزایش فشارهای اقتصادی، آلودگی هوا و مدارس تعطیل، حمله‌های امنیتی چه به مرزهای واقعی در سیستان و چه به فضای سایبری برای اختلال در شبکه توزیع بنزین و بسیاری دیگر از این دست؛ در این میان آنچه از آن سخنی جز به سردی و رخوت نمی‌رود، «انتخابات» است. 

این سردی چنان از حد گذشته که حتی اصولگرایانی از جرگه و دایره خودی‌ها دست به دامان شورای نگهبان شده‌اند که سعه صدر به خرج دهد و در تایید صلاحیت‌ها گشاده‌دستی کند. 

منوچهر متکی، سخنگوی شورای وحدت طی هفته‌های اخیر چندین بار نسبت به این موضوع هشدار داده است. او چند روز پیش در نشست هم‌اندیشی مشارکت در انتخابات پیش‌رو گفت: درصد مشارکت مردم در انتخابات در شهر تهران پایین است و نصف میانگین مشارکت کشوری است و دلایل مختلفی دارد که باید به آن توجه کنیم.

مصطفی پورمحمدی نیز اخیرا در نشست شورای وحدت از نامه سرگشاده به شورای نگهبان خبر داد و گفت که این شورا باید با وسعت‌نظر بیشتری در بحث تایید صلاحیت‌ها ورود کند و صرفا افراد دارای احکام قضایی و معاندان نظام در دایره ردصلاحیت‌ها قرار بگیرند. برخی دیگر اما معتقدند که با این شورای نگهبان، اصرارها از هر دری که باشد، راه به جایی نخواهد بُرد.

 شورای نگهبان؛ کاسه داغ‌تر از آش یا تابع سیاست حاکمیت یکدست؟

 «شورای نگهبان هیچ‌کس را قبول ندارد. این‌ها دایره را آن‌قدر تنگ گرفته‌اند که دیگر کسی نمانده است که مردم به او رأی بدهند. هر کسی که سرش به تنش می‌ارزیده، هرکسی که یک زاویه‌ای داشته است را رد کرده‌اند»؛ این بخشی از اظهارات حجه‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی در گفت‌وگو با سایت جماران است؛ مردی که سابقه‌ای طولانی در مبارزات انقلابی دارد، سالیان دراز را در زندان و تبعید گذرانده، پس از انقلاب هم چند دوره نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را در کارنامه دارد.

حجتی کرمانی، نماینده سابق مجلس خبرگان با اشاره به اینکه «خود آقا هم گفته اگر کسی نظریه‌ای دارد که موافق با من نباشد، من حرفی ندارم»، شورای نگهبان را کاسه داغ‌تر از آش خوانده که هر کس را که کمترین زاویه فکری با رهبری دارد، رد صلاحیت می‌کند

با این همه وقتی چهار سال پیش صندلی هفت عضو متوفای مجلس خبرگان، خالی شده بود و حجتی کرمانی قصد کرد که در انتخابات میان دوره‌ای خبرگان شرکت کند، تیغ شورای نگهبان راه را بر او بست. او یکی از صدها چهره‌ای است که به‌‌رغم پیشینه انقلابی و حضور در متن و بطن حاکمیت، به یکباره از حلقه مقربین رانده شد. در مصاحبه‌اش گفته است: «از نظر رفاقت و سابقه در روی کره زمین کسی مثل من به رهبر انقلاب نزدیک نیست، اما به خاطر زاویه‌ فکری که با شرایط جاری دارم، اینها من را ردصلاحیت می‌کنند.»

اشاره صریح او در این ردصلاحیت‌ها به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان است با این وصف که «من پشت سر آقای جنتی نماز می‌خوانم، ولی از نظر سیاسی نه.» او سال 98 هم که صلاحیتش پس از چند دوره نمایندگی از سوی شورای نگهبان رد شد، به صراحت گفت: «جناب جنتی را مردی عادل و دلسوز می‌دانم، ولی معتقدم ایشان سیاست نمی‌داند و اخلاق سیاسی و اجتماعی هم ندارد.»

حجتی کرمانی درباره ردصلاحیت‌ها در شورا و نقش احمد جنتی در آنها توضیح داده: «من با اندیشه ایشان (احمد جنتی) سخت مخالفم و کسانی هم که تحت نظر ایشان، شورای نگهبان را اداره می‌کنند، آنها هم حالا یا به تبع ایشان یا احتمالا اگرچه خودشان افرادی صاحب‌نظر باشند، ولی نظرشان ذوب در نظر آقای جنتی است.»

این نماینده سابق مجلس خبرگان، در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به اینکه «خود آقا هم گفته؛ اگر کسی نظریه‌ای دارد که موافق با من نباشد، من حرفی ندارم»، شورای نگهبان را کاسه داغ‌تر از آش خوانده که هر کس را که کمترین زاویه فکری با رهبری دارد ردصلاحیت می‌کند. 

اما آیا واقعا شورای نگهبان کاسه داغ‌تر از آش است؟ یا کاسه‌ای است که بنا به مظروف خود شکل می‌گیرد و صرفا تابع یک سری سیاست‌های کلی و بالادستی است؟ سیاستی که قائل به حاکم شدن حاکمیت یکدست است.

آیا مسئله «مشارکت» آنقدر که مطرح می‌شود، برای نهادهایی چون شورای نگهبان مهم است؟ آیا آنقدر دغدغه نظام هست که بر خالص‌سازی‌ رجحان داشته باشد و از این رهگذر با گَل و گشادتر شدن حلقه تنگ «منّا» افراد بیشتری را پای صندوق بیاورد و بدین واسطه مشارکت افزایش یابد؟ یا همین که بشود با انتخابات پُز دموکراسی را داد، کافی است؟

هر کدام از اینها که باشد، حجتی کرمانی و بسیاری دیگر معتقدند که علاج این واقعه تنها در دست رهبری است. او در این باره گفته: «تنها کسی که می‌تواند رویه غلط شورای نگهبان را اصلاح کند، شخص آقای خامنه‌ای است؛ تنها و تنها ایشان قدرت این را دارد که دستور بدهد به آقای جنتی و بگوید این رویه غلط را کنار بگذارید.»

 مشارکت رجحان دارد یا  تنگ کردن حلقه «منّا»؟

آنچه منجر به این ناامیدی از تغییر رویه شورای نگهبان شده، رویکرد لایتغیر آن در چند انتخابات اخیر است. در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیشین نیز بسیاری از سیاسیون با هشدار و تمنا بارها از شورای نگهبان خواستند که با باز کردن فضا برای حضور نیروهای سیاسی از جبهه‌های مختلف، اسباب افزایش مشارکت را فراهم کند. درنهایت اما شورای نگهبان تعداد زیادی از ثبت‌نام‌کنندگان و 90 نفر از نمایندگان وقت مجلس را که اکثرا نیز اصلاح‌طلب بودند رد کرد؛ از حشمت‌الله فلاحت‌پیشه و پروانه سلحشوری تا علی لاریجانی و محمدرضا عارف. 

عباسعلی کدخدایی که آن زمان سخنگوی شورای نگهبان بود، در نشستی خبری در پاسخ به سوال خبرنگاری فرانسوی درباره احتمال کاهش مشارکت به زیر 50 درصد، گفت: «اگر مشارکت زیر 50 درصد باشد، تازه می‌شویم مانند کشور فرانسه. ما مشارکت زیر 50 درصد نداشتیم و بالای 50 درصد بوده ولی براساس قوانین زیر 50 درصد هم اشکالی در دموکراسی ایجاد نمی‌کند. کما اینکه در اروپا شاهد مشارکت زیر 50 درصد هم بوده‌ایم.»

شاید قصد کدخدایی این بود که پاسخی دندان‌شکن به خبرنگار فرانسوی بدهد تا نتواند دموکراسی در ایران را به چالش بکشد، اما چند هفته بعد آنچه اتفاق افتاد این بود که واقعا میزان مشارکت به زیر 50 درصد رسید؛ 42 و 57 صدم درصد که کمترین میزان مشارکت در انتخابات پس از انقلاب بود.

 اکنون نیز شواهدی مبنی بر اینکه این رویه تغییر کرده باشد، دیده نمی‎شود؛ کما اینکه هیأت‌های نظارت قبل از شورای نگهبان چراغ قلع و قمع انتخاباتی را روشن کردند.

با این وصف این سوال مطرح می‌شود که آیا واقعا مسئله مشارکت آنقدر که مطرح می‌شود، برای نهادهایی چون شورای نگهبان و به‌طورکلی حاکمیت مهم است؟ آیا مشارکت آنقدر دغدغه نظام هست که بر خالص‌سازی‌ رجحان داشته باشد و آنقدر اولویت دارد که به خاطرش این حلقه تنگ «منّا» را کمی‌ گَل و گشادتر بگیرند تا جماعتی از اطراف و اکناف هم در آن جا شوند و بعد طرفدارانشان به واسطه آنها پای صندوق بیایند و بدین واسطه مشارکت افزایش یابد؟ یا همین که بشود با انتخابات پُز دموکراسی را داد، کافی است؟

باید منتظر ماند و دید که شورای نگهبان با عملکرد خود در جریان انتخابات اسفند، چه پاسخی به این سوال خواهد داد.