محبوبه ولی

مهر 1379 خبر «درخشش تیم المپیاد کامپیوتر ایران در رقابت‌های جهانی چین» به عنوان خبری شیرین در رسانه‌های کشور منتشر شد. در آن رقابت‌ها که 70 کشور جهان شرکت کرده بودند ایران با چندین مدال، پس از آمریکا رتبه ششم را کسب کرده بود. 

«بهداد اسفهبد» و «علی شریفی زارچی» دو مدال طلای آن رقابت‌ها را برای ایران به دست آوردند. مطابق معمول اکثر المپیادی‌ها و رتبه تک‌رقمی‌های کنکور آنها هم می‌بایست از ایران رفته باشند؛ کمااینکه از میان آن دو بهداد اسفهبد مهاجرت کرده است. دیگری اما عضو هیأت علمی بیوانفورماتیک و هوش مصنوعی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف شد تا دو روز پیش که خبر اخراجش از این دانشگاه را در توئیتر منتشر کرد!

از ابتدای هفته سرعت اخراج و تعلیق اساتید دانشگاه چنان شتابی گرفته که رسانه‌ها بعضا از انتشار خبرش جاماندند. غیر از علی شریفی زارچی، دو عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، خانم‌ها آمنه عالی و حمیده خادمی نیز خبر دادند که بدون ابلاغ حکم رسمی اخراج شده‌اند.

از سوی دیگر شوراهای صنفی دانشجویان نیز از حذف 7 تن از استادان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران خبر داد که نام داریوش رحمانیان نیز در میان آنها به چشم می‌خورد. او که استاد سرشناس گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است، خود می‌گوید که «طی یک سال و خرده اخیر هر دانشجویی که نزد رئیس کنونی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران رفته و از قصدش برای گذراندن رساله با من گفته، با این پاسخ مواجه شده که با داریوش رحمانیان رساله نگیرید چون مقدمات اخراجش در دست 

انجام است.»

همزمان نامه ختم همکاری دکتر رهام افغانی، استادیاری معماری دانشگاه شهید بهشتی هم منتشر شده است.  

شتر تصفیه و خالص‌سازی به همین جا بسنده نکرده و خود را پشت در خانه سردار علائی و صالحی امیری نیز رسانده است! دیروز در حالی که موج اخراج استادان منتقد خیز تازه‌ای برداشته، انصاف‌نیوز خبر داد که «از تدریس سردار دکتر حسین علایی در دانشگاه تهران و دکتر رضا صالحی امیری در دانشگاه علوم و تحقیقات هم جلوگیری شده است.»

 رسوایی «بهانه‌های بروکراتیک»

وزارت علوم دلایل این اخراج‌ها را نه سیاسی، بلکه ناتوانی علمی، عدم انجام تعهدات آموزشی و مسائل اداری خوانده است. مثلا درباره علی شریفی زارچی گفته می‌شود که او اخراج نشده، بلکه اقدامی برای تمدید قرارداد خود انجام نداده است. زارچی این ادعا را رد کرده و با انتشار تصویری از تاریخ ثبت درخواست‌های ترفیع و تبدیل وضعیت خود نوشته است: «حقیقت را فدای سیاست می‌کنند.»

محمد فاضلی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی که خود نیز طعم اخراج را چشیده است، در واکنش به این ادعا درباره شریفی زارچی نوشت: «بهانه‌های بروکراتیک این اخراج، رسواتر از آن هستند که کسی را قانع کند.»

اما آنچه این بهانه‌های بروکراتیک را رسوا می‌سازد، نگاهی به خط سیاسی همه این اساتید اخراج شده است. همگی منتقد وضعیت موجود هستند و در جریان وقایع سال گذشته، با امضای بیانیه‌ها و همراهی دانشجویان در تحصن‌ها، کنش‌های اعتراضی داشته‌اند. از سوی دیگر جایگزین کردن همفکران و خودی‌ها به جای آنها بر این رسوایی دامن می‌زند. 

شوراهای صنفی دانشجویان که از حذف 7 استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران خبر داده‌اند، گفته‌اند که وقتی لیست دروس منتشر شده، دانشجوها متوجه شده‌اند که همزمان با جای خالی اساتید قبلی، دروس تخصصی به افراد گمنام و نزدیکان بسیج اساتید سپرده شده است. 

البته همه کسانی که قرار است جای خالی اساتید اخراجی را پر کنند، گمنام نیستند! مثلا یکی از آنها امیرحسین ثابتی، مجری صداوسیما، عضو جبهه ‌پایداری و از چهره‌های نزدیک به سعید جلیلی است که گفته می‌شود قرار است در دانشگاه شریف به دانشجویان درس «انقلاب اسلامی» بدهد.

شبیخون زدن بر اساتید منتقد و هبه کردن کرسی‌های علمی به خودی‌ها، مهر تاییدی است بر همان رسوایی بهانه‌های بروکراتیک برای اخراج اساتید.

به نظر می‌رسد خالص‌سازی‌ها از این هم فراتر خواهد رفت و هدف غایی جریان پشت پرده آن، امام صادقی کردن همه دانشگاه‌های کشور است؛ از این رو بسیاری معتقدند که فعلا پایانی بر پروژه تصفیه نهاد دانشگاه متصور نیست و باید منتظر اخراج‌های بیشتری بود!

 از مائو تا   شاگردان  مکتب «تصفیه»! 

اخراج اساتید، نه فقط در ایران، بلکه در برخی کشورهای دیگر نیز موضوع تازه‌ای نیست. یکی از معروف‌ترین نمونه‌ها از آن، انقلاب فرهنگی چین کمونیست در مه 1966 به دستور مائو است که گرچه نتایج فاجعه‌باری به دنبال داشت اما الگوی بسیاری از کشورها برای تصفیه و خالص‌سازی است. 

مائو آن انقلاب به اصطلاح فرهنگی را که در پی‌اش خیل عظیمی از چهره‌های میانه‌روی حزب کمونیست اخراج شدند را «تصفیه بزرگ» نامید. در فضای علمی و آموزشی، چین کمونیست، گاردهای سرخ را ساماندهی کرد که نیروهای بسیجی شبه نظامی متشکل از دانش‌آموزان و دانشجویان تندرو بودند و شروع به پاکسازی دگراندیشان کردند. نه فقط چین، بلکه شوروی کمونیستی نیز تجربه‌های متعددی از این دست تصفیه‌سازی‌ها دارد. 

در ایران، پس از انقلاب اسلامی، امام خمینی طی فرمانی اعلام کرد: «باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.»

این فرمان، مقدمه‌ای بود بر انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها و پس از آن شکل‌گیری شورای عالی انقلاب فرهنگی که هنوز نیز پس از چهل و اندی سال، کماکان در تدارک تصفیه دانشگاه‌هاست. 

اما سوال اینجاست که چرا با گذشت بیش از چهار دهه، جمهوری اسلامی همچنان ناگزیر از تصفیه و خالص‌سازی است؟ 

به نظر می‌رسد مادامی که فضا برای تضارب آرا و سعه صدر برای شنیدن صدای منتقد وجود نداشته باشد، انقلاب فرهنگی رویه‌ای جاری و ساری خواهد بود که در پی آن شاگردان مکتب تصفیه هر روز با تنگ‌تر کردن حلقه خودی‌ها در دانشگاه، اعتبار علمی نهاد دانشگاه را نشانه می‌گیرند. 

 خالص‌سازی‌های جدید  

از کجا آب می‌خورند؟

اخیرا روزنامه اعتماد اسامی 157 استاد دانشگاه را که در دولت‌های محمود احمدی‌نژاد، حسن روحانی و ابراهیم رئیسی اخراج شده‌اند منتشر کرد. 58 تن از آنها، اساتیدی بودند که از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم تا پایان مرداد 1402 از تدریس در دانشگاه اخراج و تعلیق شده یا وادار به بازنشستگی اجباری و زودهنگام شده‌اند. 

البته همه کسانی که قرار است جای خالی اساتید اخراجی را پر کنند، گمنام نیستند! مثلا یکی از آنها امیرحسین ثابتی، مجری نزدیک به سعید جلیلی است. این هبه کردن کرسی‌های علمی به خودی‌ها، مهر تاییدی است بر همان رسوایی بهانه‌های بروکراتیک برای اخراج اساتید

علی‌رغم این خالص‌سازی‌ها اما دانشگاه نه تنها به آن دانشگاه تراز انقلاب اسلامی و آن دانشگاه فاضله‌ای که نظام تعریف می‌کند، نزدیک نشده، بلکه آنطور که کانون صنفی استادان دانشگاهی در نامه اعتراضی دیروز خود نوشته، وزیر کشور دولت رئیسی معتقد است که دانشگاهیان و مشخصا اعضای هیأت علمی، بزرگترین عامل ناآرامی‌های سال 1401 بوده‌اند. 

کانون صنفی استادان دانشگاه در این نامه با انتقاد از نگاه امنیتی و حضور نیروهای امنیتی در دانشگاه‌ها، خواستار پایان دادن به احضار استادان و دانشجویان به جلسات بازجویی تحقیرآمیز شده است. 

اخراج بی‌پروای چندین استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی به طور همزمان اما حاکی از آن است که این نگاه امنیتی نه تنها قصد تمامی ندارد، بلکه در پی تقویت و تشدید است. 

هفته گذشته، جواد محمدی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران از مشارکت با مدارس دینی و حوزه‌های علمیه و راه‌اندازی مدارس تیزهوشانی خبر داد که دانش‌آموزانش به گفته او دلبسته نظام خواهند بود. 

علی‌رغم این تلاش‌ها اما واقعیت این است که اخراج اساتید و دانشجویان دگراندیش و برنامه‌ریزی برای تاسیس مدارسی که بچه‌های «دل‌بسته نظام» تربیت کنند، ابتکار تازه‌ای نیست که بتوان از آن انتظار نتیجه داشت؛ بلکه امتداد همان پاکسازی‌های همیشگی و چهار دهه تبلیغات انحصاری در رادیو و تلویزیون و آلودن کتب، مدرسه و دانشگاه به ایدئولوژی است.

با این حال به نظر می‌رسد خالص‌سازی‌ها از این هم فراتر خواهد رفت و هدف غایی جریان پشت پرده آن، امام صادقی کردن همه دانشگاه‌های کشور است؛ از این رو بسیاری معتقدند که فعلا پایانی بر پروژه تصفیه نهاد دانشگاه متصور نیست و باید منتظر اخراج‌های بیشتری بود!