فرزند شهید بهشتی گفت: هیچ‌گونه استدلالی برای حجاب اجباری در سخنان شهید بهشتی مشاهده نمی شود. بلکه اعمال آن به هیچ وجه با اندیشه‌های ایشان سازگار نیست و ما نصّ صریحی هم از ایشان در این مورد نداریم.

به گزارش جماران، علیرضا بهشتی در همایش موسسه دین و اقتصاد پیرامون شهید بهشتی با بیان این که «گویی شهید بهشتی ابزاری است برای استفاده خودمان بدون توجه به منظومه فکری ایشان»، افزود: در خیابان‌ها نوشته‌های بیلبوردها با مضامین حجاب را دیده‌ام. برخی از نوشته‌ها به شهید بهشتی بدون استناد منتسب شده است، اما برخی هم جمله ایشان بوده و درست است.

وی افزود: این جملات به ارزش و نقش و کارکرد حجاب برای یک زن اشاره دارد. این که حجاب چه مزایایی برای یک زن دارد یک حرف است و مسأله اجبار مسأله دیگری است و به نظر می‌رسد حجاب اجباری همان مضارّی را دارد که اجبار بی‌حجابی داشت.

به جای حجاب، تشبیه جامعه طبقاتی به لجن را  تابلو کنید!

عصرایران در یادداشتی به بهانه این سخنان علیرضا بهشتی در موسسه دین و دانش، به طرح این پرسش پرداخته است که «اگر بناست از آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی به مناسبت سالروز 7 تیر 1360 جملاتی را پیش چشم مردم بگذارید چرا فقط به حجاب گیر داده‌اید و تشبیه جامعه طبقاتی به لجن را تابلو نمی‌کنید؟»

مهرداد خدیر ادامه می‌دهد: «مگر او بلانسبت دبیر ستاد امر به معروف بوده؟ 5 روز مانده و هنوز وقت دارید. پس سزد اگر برای جبران و اثبات صداقت و نه ابزار تهدید و تحدید این جملات را از او بگذارید:  بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن رابر سر جامعه‌ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است. آیا کسی در دنیا منتظر این می‌شود که ببیند آن جامعه جامعه قرآنی است، یا انجیلی، یا توراتی، یا بودایی، یا اوستایی، یا مائوئیست؟ نگاه می‌کند اگر در جامعه به همۀ انسان‌ها به چشم انسان نگاه می‌شود و ضرورت‌های زندگی آنها تأمین می‌شود...

در جامعه‌ای دیگر به انسان‌ها به عنوان انسان نگاه نمی‌شود، احتیاجات آنها بی‌ارزش است، خیابان‌های یک طرف شهر گل‌کاری دارد، اما طرف دیگرش چندین سال است که چاله - چوله‌هایش به دره و ماهور تبدیل شده.

  این جامعه هر برچسبی می‌خواهد داشته باشد، آیا مردم سالم دنیا در رده بندی این دو نوع جامعه و خوب و بد کردنش حالت انتظار پیدا می‌کنند و می‌گویند ببینیم آیات قرآن در این زمینه چه می‌گوید؟ یا انجیل در این‌باره چه گفته؟ نصوص اوستا چه می‌فرماید؟ اوپانیشادهای آیین هندی چه می‌گوید؟ کتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه جه گفته؟ مارکس چه گفته؟ این حرف‌ها نیست. منتظر اینها نیستیم. می‌گوییم این جامعه بد است؛ ناقص است؛ دارای کمبود است. شکی نیست. این قدر بحث نمی‌خواهد.»