محبوبه ولی

بدبینی و بی‌اعتمادی افکار عمومی به حاکمیت به قدری است که در پرونده مسمومیت سریالی دانش‌آموزان، در برابر هر گزینه دیگری جز«کار خودشونه» مقاومت می‌کند و در حال حاضر از نظر طیف وسیعی از افکار عمومی متهم ردیف اول و چه‌بسا تنها متهم این پرونده «نظام» است.

این بی‌اعتمادی منحصر به افکار عمومی نیست، حتی در فضای سیاسی و رسانه‌ای داخل کشور نیز مشهود است تا جایی که سخنگوی سپاه دیروز به همین نکته اذعان کرد و در اختتامیه هشتمین جشنواره رسانه‌ای ابوذر گفت: «با عرض شرمندگی بعضی‌ها در داخل بدشان نمی‌آید که بگویند این مسمومیت‌ها کار نظام است!»

خبرگزاری فارس نیز طی یادداشتی نوشته است: «همین‌جا می‌توان پیش‌بینی کرد که تلاش برای مستندسازی جعلی تصویری جهت انتساب خرابکاری به حاکمیت یا نیروهای هوادار با ظاهر مذهبی آغاز خواهد شد. کمااینکه در مصاحبه‌های اخیر شاهدین ماجرا، برخی مطبوعات از حضور دو خانم «چادری» در یک مدرسه قبل از مسمومیت دانش‌آموزان خبر دادند!»

تجربه‌های پیشین و عملکرد نظام در پرونده‌هایی چون هواپیمای اوکراینی و اسیدپاشان اصفهان سهم بسزایی در این بی‌اعتمادی دارند. همزمان تریبون‌دارانی چون احمد علم‌الهدی با گاف‌های امنیتی که می‌دهند باعث و بانی می‌شوند که در چنین بزنگاه‌هایی انگشت اتهام به هیچ سوی دیگری جز نظام نچرخد. در بهترین حالت این انگشت اتهام متوجه نیروهای خودسر و تندرو می‌شود که آنها نیز ذیل نظام تعریف می‌شوند.

 اسرائیلی‌ها و تبحر  در سناریوهای پیچیده

در عین حال نظام در تلاشی که نافرجام به نظر می‌رسد، می‌کوشد این اتهام را از دوش خود بردارد و جامعه را متوجه گزینه «دشمن» کند. از همین رو مسئولان طی هفته‌های اخیر مکرر این جریان را منتسب به ضدانقلاب و مجاهدین کرده‌اند.

تجربه‌های پیشین و عملکرد نظام در پرونده‌هایی چون هواپیمای اوکراینی و اسیدپاشان اصفهان سهم بسزایی در بی‌اعتمادی عمومی دارند. همزمان تریبون‌دارانی چون احمد علم‌الهدی با گاف‌های امنیتی که می‌دهند باعث و بانی می‌شوند که در چنین بزنگاه‌هایی انگشت اتهام به هیچ سوی دیگری جز نظام نچرخد

در میان تمام این متهمانی که در ردیف‌های بعدی قرار گرفته‌اند اما یکی از محتملترین آنها اسرائیل است. محمدطلا مظلومی احتمال دست داشتن اسرائیل در این ماجرا را مطرح کرده است. او نماینده اصولگرای بهبهان است و گفته او شاید ناشی از گرایش سیاسی وی تلقی شود، اما چهره معتدلی چون بیژن عبدالکریمی نیز چنین فرضیه‌ای را بسیار محتمل می‌داند.

او در گفت‌وگویی اظهار کرده «با توجه به شواهد و قرائن و عدم واکنش نیروهای اطلاعاتی ایران، مشخص است که این رخداد از پیچیدگی‌های بسیاری برخوردار است و یک معادله جدی است. با توجه به اینکه در تمام کوچه و پس‌کوچه‌های ایران دوربین وجود دارد، اما هنوز، افراد مهاجم دیده یا دستگیر نشده‌اند. به نظر می‌رسد ‌این حرکات تروریستی، کار اسرائیلی‌ها باشد. در واقع وارد مرحله جدیدی از جنگ شده‌ایم که این ‌بار در داخل مرزهای کشور به جریان افتاده است.»

در واقع بسیاری از آن‌هایی که می‌کوشند با فاصله گرفتن از خشم و بی‌اعتمادی‌ها به حاکمیت و به دور از تعصب‌ها و هیجانات، معمای مسمومیت‌های سریالی را رازگشایی کنند، معتقدند پیچیدگی و گستردگی این مسمومیت‌ها از عهده تندروهای خودسر داخلی برنمی‌آید، بلکه خبر از یک شبکه حرفه‌ای در پشت پرده آن می‌دهد و درست همین جاست که اسرائیل مظنون شماره یک می‌شود.

از سوی دیگر حاکمیت نیز پس از ماه‌ها تنش و التهاب، اکنون بیش از هر چیز دیگری نیازمند ثبات و آرامش در داخل کشور است و بلوایی تازه در این سطح و حجم و آن هم بر سر کودکان و نوجوانان که از حساسیت بالایی برخوردار هستند نه تنها برای نظام نفعی ندارد، بلکه دردسری تازه برای آن است و یکی از اصلی‌ترین گزینه‌هایی که بتواند بلایی دوباره را این چنین سازماندهی‌شده و گسترده به جان نظام مستقر در ایران بیندازد، اسرائیل است.

 سلاح در ازای دسترسی به ایران

علی‌رغم تمام این استدلال‌ها، درباره عاملیت اسرائیل در پرونده مسمومیت‌های سریالی در مدارس هیچ قطعیتی وجود ندارد اما آنچه با قطعیت می‌توان درباره آن سخن گفت، این است که «اسرائیل بسیار به ایران نزدیک است!» و این نزدیکی هر روز بیشتر می‌شود.

گزارش دیروز هاآرتص تاییدی چندباره بر این موضوع بود که بسیار بازتاب پیدا کرد. این روزنامه اسرائیلی با اعلام اینکه طی هفت سال گذشته، 92 پرواز از پایگاه اسرائیل برای صادرات تسلیحات به باکو انجام شده، نوشت: «این ۹۲ پرواز باری توسط خطوط هوایی آذربایجانی «سیلک وی» (Silk Way) به پایگاه هوایی اوودا فرود آمده است. این تنها فرودگاه اسرائیل است که از طریق آن می‌توان مواد انفجاری به داخل و خارج منتقل کرد.»

هاآرتص ادامه داد: «آذربایجان به موساد اجازه داده تا شعبه‌ای برای نظارت بر آنچه در ایران، همسایه جنوبی آذربایجان در حال وقوع است، ایجاد کند و حتی فرودگاهی را برای کمک به اسرائیل در صورت تصمیم به حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران آماده کرده است.»

بسیاری از آن‌هایی که می‌کوشند به دور از تعصب‌ها و هیجانات، معمای مسمومیت‌های سریالی را رازگشایی کنند، معتقدند پیچیدگی این مسمومیت‌ها از عهده تندروهای خودسر داخلی برنمی‌آید، بلکه خبر از یک شبکه حرفه‌ای می‌دهد و درست همین جاست که اسرائیل مظنون شماره یک می‌شود

بنابراین گزارش اسرائیل تسلیحاتی به ارزش میلیاردها دلار به آذربایجان فروخته و باکو در ازای آن دو کار برای تل‌‌آویو انجام می‌دهد؛ یکی تامین منابع نفتی اسرائیل و دیگری اجازه دسترسی اسرائیل به ایران!

 چاقویی که نتانیاهو تیز می‌کند

ماه گذشته نیز در یک شبکه تلویزیونی اسرائیلی گزارشی درباره همکاری‌های اسرائیل و آذربایجان پخش شد که در آن گفته می‌شد: «در طول سفر خود در مرز ایران و جمهوری آذربایجان، دیگر فناوری‌های اسرائیل که برای رصد مرز ایران به کار گرفته شده را با چشمان خود دیدیم. برای نمونه دوربین‌هایی با دقت بالا و حسگرهای بسیار پیشرفته را مشاهده می‌کردیم، این سامانه‌ها از سوی یگان‌های ویژه و عوامل اطلاعاتی اسرائیل پایش می‌شوند تا در برنامه هسته‌ای ایران رخنه کرده و علیه برنامه هسته‌ای آن بجنگند.» گزارش می‌افزود: «برای ایران حضور عوامل اطلاعاتی اسرائیل در مرزهایش همانند چاقو زیر گلوی این کشور است.»

به نظر می‌رسد یکی از دفعاتی که اسرائیل از این «چاقو» استفاده کرد در حمله شامگاه هشت بهمن امسال به مجتمع مهمات‌سازی وزارت دفاع در اصفهان بود. با اینکه ایران مسئولیت حمله پهپادی به این مجتمع را متوجه اسرائیل دانست، نتانیاهو در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان از تایید یا تکذیب مستقیم آن خودداری کرد اما در عین حال گفت که اسرائیل علیه ساخت و توسعه برخی جنگ‌افزارها در ایران اقدام کرده است.

ابتدای امر این سوال ایجاد شد که چگونه پهپاد مهاجم توانسته از آن سوی مرز خود را به مجتمع وزارت دفاع در اصفهان برساند. مقامات کشور در پاسخ به این سوال اعلام کردند که پهپاد مذکور از داخل خاک کشور بلند شده است. این ادعا نیز این سوال را ایجاد کرد که آیا نفوذ اسرائیل در داخل کشور تا این حد است که از داخل خود کشور به یک مرکز نظامی حمله کند؟

با توجه به ترورها و خرابکاری‌ها در مراکز هسته‌ای که مدتی نیز به صورت متناوب اتفاق می‌افتاد، همواره نسبت به اشراف اطلاعاتی اسرائیل در داخل کشور هشدار داده شده است.

همزمان اسرائیل با تقویت هرچه بیشتر روابطش با باکو، بیخ گوش ایران این اشراف را افزایش می‌دهد؛ به باکو سلاح می‌دهد برای پیروزی بر ایروان و هر دشمن دیگری که سر راهش قرار بگیرد و آنطور که هاآرتص نوشته هر چه سلاح بیشتری می‌دهد، دسترسی‌های بیشتر و موثرتری برای تسلط اطلاعاتی و امنیتی بر ایران پیدا می‌کند.

به ویژه که اکنون پس از چندین ماه نتانیاهو از حزب تندروی راستگرای لیکود در تل‌آویو به قدرت بازگشته و در باکو نیز علی‌اف با دستمایه حمله به سفارتش در تهران، چنگ و دندان نشان دادن‌هایش به ایران را تشدید کرده است.

مجموع این روند و رویدادها، برخی نگاه‌ها را درخصوص معمای پیچیده مسمومیت دختران در مدارس متوجه اسرائیل کرده است. تا این لحظه اما این معما کماکان سربسته مانده و دستگاه‌های مربوطه نیز هنوز نتوانسته‌اند گره آن را باز کنند تا دست کم خود از زیر بار فشار سنگین اتهام آن بیرون بیایند.