محبوبه ولی

«آتش به اختیار»؛ اصطلاحی که بیش از هر چیز یادآور خاطره رعب‌آور اسیدپاشی هشت سال پیش اصفهان است که چندین قربانی گرفت و در نهایت نیز پرونده‌اش بدون هیچ نتیجه‌ای مسکوت ماند و اصلا از همین روست که وقتی امام جمعه اصفهان روز جمعه بی‌حجاب‌ها را تهدید به «آتش به اختیار» کرد، محمدتقی فاضل میبدی در واکنش به او نوشت: «لابد اسیدپاشی هم در دستور کار است.»

ابوالحسن مهدوی روز جمعه در جمعی تحت عنوان «بانوان مطالبه‌گر عفاف و حجاب» که در خیمه گلستان شهدای اصفهان تجمع کرده بودند، حاضر شد و پس از سخنرانی، طی دست‌نوشته‌ای متذکر شد: «ان‌شاءالله مسئولین به وظیفه‌ انقلابی خود عمل کنند و الا مردم متدین وظیفه‌ آتش به اختیار دارند.»

فاضل میبدی، مدرس حوزه و دانشگاه در واکنشی تند نسبت به آن، نوشت: «در شگفتم که امام جمعه موقت اصفهان فقه را کجا را فراگرفته؟ می‌گوید اگر مسئولین با بدحجابی برخورد نکنند، مردم آتش به اختیارند. جناب امام جمعه! کدام فقیهی برای نهی از منکر چنین روشی را مجاز دانسته. لابد اسیدپاشی هم در دستور کار است. کاش امامان جمعه کمی فرصت مطالعه داشتند، تا گرفتار بدعت‌گذاری نمی‌شدند.»

 وقتی نظام،  اظهارات آیت‌الله را گردن نمی‌گیرد

صدای «آتش به اختیار» نه فقط از اصفهان، بلکه از مشهد نیز بلند است. احمد علم‌الهدی که به عنوان تندروترین امام جمعه کشور شناخته می‌شود نیز در خطبه‌های روز جمعه خود از مردم خواست که در برابر بی‌حجابی عقب‌نشینی نکنند؛ جلوی بی‌حجاب را بگیرند و اضافه کرد که دستگاه‌های حکومتی نیز پشت مردم در این راه خواهند ایستاد.

به نظر می‌رسد در نبود گشت ارشاد و حجاب‌هایی که در غیبت سه ماهه این گشت شُل یا شُل‌تر شده‌اند، تریبون‌های تندرو و مشخصا برخی ائمه جمعه می‌کوشند تا خشونت از نوع «آتش به اختیار» را جایگزین این گشت کنند.

منصور حقیقت‌پور، فعال سیاسی اصولگرا و نماینده ادوار مجلس اما دیروز گفته است که احمد علم‌الهدی، نماینده نظام نیست. او افزوده «اساسا نماز جمعه مشهد نه تنها صدای نظام نیست، بلکه خیلی هم مهم نیست و به همین دلیل نباید رفتارهای آقای علم‌الهدی را به حساب نظام گذاشت.»

او در گفت‌وگو با رویداد 24 درباره تاثیر این نوع گفتار در نگاه مردم به حاکمیت تاکید کرده: «مردم نباید این بداخلاقی‌ها را به حساب نظام و حکومت بگذارند. همانطور که رهبری خطیب‌ترین عالِم جهان اسلام هستند و در اظهارات‌شان همه موارد لازم را رعایت می‌کنند. به همین دلیل حالا مثلاً یک امام جمعه از جمع 10 هزار جمعه یک اشتباهی می‌کند، دلیل نمی‌شود به کل حاکمیت تعمیم بدهیم.»

علم‌الهدی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد است. یک تریبون هفتگیِ همیشگی نیز دارد. عضو مجلس خبرگان نیز هست. تمامی اینها به نوعی نظام اسلامی را نمایندگی می‌کنند و بر همین اساس حرف‌های او به حساب نظام گذاشته می‌شود و هزینه‌اش را هم قاطبه نظام و کشور خواهند داد؛ مگر آنکه مسئولان نظام به طور صریح، رسمی و عملی تکلیف تندروی‌ها  و موضع خود در قبال آنها را مشخص کنند

موضوع اما این است که برخی ائمه جماعات مانند علم‌الهدی از جمع 10 هزار جمعه «یک اشتباهی» نمی‌کنند، بلکه خطبه‌های تمام 10 هزار جمعه آنها مانند هم است و «اشتباهی» که مرتکب می‌شوند نیز در همه این خطبه‌ها، مکرر در حال تکرار است.

 علی‌اکبری سری هم  به مشهد و اصفهان بزند

با این وصف این سوال پیش می‌آید که ادعای حقیقت‌پور درباره اینکه علم‌الهدی صدای نظام نیست برای افکار عمومی تا چه حد قابل اعتناست؟ و اصلا آیا نظام علائمی از اینکه سیاست‌های کلی آن با آنچه احمد علم‌الهدی یا امام جمعه اصفهان می‌گویند، فاصله دارد، نشان داده است؟ مثلا آیا رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور سفری مانند آنچه که به زاهدان داشت، به اصفهان و مشهد داشته است؟

ماه گذشته در حالی که خطبه‌های انتقادی و اعتراضی مولوی عبدالحمید چندین هفته بود به راهپیمایی و اعتراضات نمازگزاران پس از ادای فریضه، ختم می‌شد، محمدجواد علی‌اکبری با یک هیأت همراه راهی زاهدان شد و گفت: «برای اتمام حجت از جهت شنیدن مطالب، ارائه پیام‌های جدی به بعضی افراد و دادن پیام‌هایی به برخی دیگر که باید در مطالب و دیدگاهشان مراقب باشند، آمده‌ایم.»

به نظر می‌رسد در نبود گشت ارشاد و حجاب‌هایی که در غیبت سه ماهه این گشت شُل یا شُل‌تر شده‌اند، تریبون‌های تندرو و مشخصا برخی ائمه جمعه می‌کوشند تا خشونت از نوع «آتش به اختیار» را جایگزین این گشت کنند

آن اظهارات به روشنی موید این بود که نظام، اظهارات اخیر مولوی عبدالحمید را صدای خود نمی‌داند اما درباره کسی چون علم‌الهدی که منصور حقیقت‌پور معتقد است نظام آن را صدای خود نمی‌داند، چنین هشدار و اتمام حجت‌هایی دیده نمی‌شود؛ در حالی که هزینه خطبه‌های علم‌الهدی و امام جمعه اصفهان برای مردم و نظام کمتر از هزینه خطبه‌های مولوی عبدالحمید نیست. آنچه بر این ادعا صحه می‌گذارد، دومین اعدام مربوط به اعتراضات اخیر است.

 دو پرونده خشن در دو شهر مذهبی

مجیدرضا رهنورد که به اتهام قتل دو بسیجی، هفته گذشته، 23 روز پس از بازداشتش اعدام شد، ساکن مشهد بود؛ شهر خطبه‌های تند و تیز آیت‌الله! شهری که علم‌الهدی از تریبون نماز جمعه‌اش فرمان آتش به اختیار می‌دهد و جوانان را به رویارویی با یکدیگر می‌کشاند.

همین وضعیت درباره اصفهان نیز صدق می‌کند. اصفهان همانگونه که از قرابت فرهنگی و جغرافیایی‌اش با دو شهر مذهبی یزد و قم برمی‌آید، مانند مشهد، شهری مذهبی است اما خشونت ناشی از آتش به اختیار گریبان این شهر را هم گرفته است.

سال پیش چندی قبل از اینکه موتورسواران بر صورت دختران اصفهان اسید بپاشند، یوسف طباطبایی، امام جمعه دیگر اصفهان و نماینده ولی فقیه در این استان گفت که «مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته ‌است و برای مقابله با بدحجابی، باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد.»

در نگاه اول شاید به نظر می‌رسد هزینه آن تندروی صرفا برای مردم و دخترانی بود که با اسیدها سوختند. اندکی تامل اما نشان می‌دهد که هزینه بزرگ‌تر چنین خطبه‌هایی برای نظام و کشور است؛ خطبه‌هایی که هیچ بخشی از حاکمیت رسما و صریحا آنها را گردن نمی‌گیرد اما در عین حال موضعی نیز نمی‌گیرد که نشان دهد اظهارات این ائمه جمعه، تناسبی با «مکنونات قلبی نظام» ندارد.

حقیقت‌پور جای دیگری از مصاحبه‌اش می‌گوید: « اما اینطوری نیست که هر کسی در هر گوشه‌ای حرفی بزند، به حساب نظام اسلامی گذاشت. در واقع حرف‌های علم الهدی حرف‌های خودش است.» واقعیت اما این است که او نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی، قطب مذهبی کشور به واسطه وجود حرم امام هشتم شیعیان در آن است. امام جمعه مشهد است و یک تریبون هفتگیِ همیشگی نیز دارد. عضو مجلس خبرگان نیز هست. تمامی اینها به نوعی نظام اسلامی را نمایندگی می‌کنند و بر همین اساس حرف‌های او به حساب نظام گذاشته می‌شود و هزینه‌اش را هم قاطبه نظام و کشور خواهند داد؛ مگر آنکه مسئولان نظام به طور صریح، رسمی و عملی تکلیف تندروی‌ها  و موضع خود در قبال آنها را مشخص کنند.