مجید   مسعودی

روز جمعه «شوکت میرضیایف»، رئیس‌جمهوری ازبکستان، به عنوان میزبان و رئیس بیست و دومین اجلاس سران شانگهای، در اولین سخنرانی این نشست اعلام کرد «امروز یادداشت تفاهم در مورد تعهدات جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای به امضا می‌رسد». با این اعلام تنها یک قدم تا عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای باقی مانده است: تصویب در مجلس ایران.

سخنگوی دولت در توئیتی نوشت: «لایحه "الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای" پس از تصویب در دولت، جهت طی تشریفات قانونی تقدیم مجلس شد».

سوال این است که آیا این عضویت آنگونه که حامیان دولت می‌گویند «حلال همه مشکلات» است و می‌تواند خلا ناشی از تحریم‌های آمریکا را پر کند چون «یک بلوک قدرت در مقابل آمریکا و ناتوست» یا آنگونه که برخی منتقدان می‌گویند هیاهویی برای هیچ است؟ شاید هم چیزی میانه این دو است و بستگی به خودمان دارد.

شانگهای از کجا آمد؟

«شانگهای ۵» در سال ۱۹۹۶ توسط رهبران پنج کشور چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف جلوگیری از نفوذ آمریکا و ناتو در آسیای میانه پایه‌گذاری شد. در واقع هدف اولیه تاسیس، غیرنظامی کردن مرز چین و کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی بود. اندکی بعد ازبکستان هم به این سازمان پیوست و این سازمان رسما به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر نام داد.

در ژوئیه ۲۰۱۵ این سازمان با عضویت هند و پاکستان موافقت کرد. این دو کشور در کمتر از دو سال شرایط برای عضویت کامل در این سازمان را برآورده کردند و در نهایت عضویت هند و پاکستان در اجلاس آستانه که در ژوئیه 2017 برگزار شد به تصویب رسید.

ایران که از سال 2005 عضو ناظر این پیمان بوده است، سال گذشته با موافقت اعضا قرار شد به عضویت این سازمان درآید. با طی روندهای مرسوم اداری برای عضویت در نهادهای بین‌المللی و امضای تفاهم‌نامه‌های لازم طی یک‌سال گذشته، در اجلاس امسال که در سمرقند ازبکستان برگزار شد، عضویت ایران به تصویب اعضا رسید و حالا در آخرین ایستگاه، مجلس شورای اسلامی باید مهر تایید خود را پای این عضویت حک کند.  با این حساب در حال حاضر «سازمان همکاری شانگهای» 9 عضو دارد: چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند، پاکستان و ایران.

در حال حاضر مغولستان، افغانستان و بلاروس اعضای ناظر این سازمان هستند و ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، کامبوج، نپال و سریلانکا به عنوان «شرکای گفت‌وگو» در این سازمان حضور دارند.

اهمیت پیمان شانگهای

در ترتیبات منطقه‌ای، شانگهای پیمان امنیتی مهمی به‌حساب می‌آید. دو کشور عضو این پیمان یعنی چین و روسیه اعضای دائم و دارای حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل هستند. همچنین این دو کشور به همراه هند و پاکستان- دو عضو دیگر شانگهای- چهار عضو از اعضای 9گانه باشگاه هسته‌ای جهان(آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین، هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی) را تشکیل می‌دهند.

از زاویه اقتصادی، روسیه بزرگترین تامین‌کننده انرژی جهان است و چین بزرگترین مصرف‌کننده انرژی جهان. چین دومین اقتصاد بزرگ جهان را در اختیار دارد و هند چهارمین اقتصاد بزرگ جهان. 40 درصد کل جمعیت جهان عضو پیمان شانگهای هستند، 25 درصد تولید ناخالص دنیا متعلق با کشورهای عضو این پیمان است و 35 درصد خشکی‌های جهان متعلق با اعضای این سازمان منطقه‌ای است.

عضویت در شانگهای چه منفعتی برای ایران دارد؟

آیا آنگونه که حامیان دولت معتقدند شانگهای می‌تواند با یکجانبه‌گرایی آمریکا مبارزه کند و عضویت ایران در این سازمان منطقه‌ای به ایران کمک می‌کند تا تحریم‌های آمریکا را دور بزند؟  در پاسخ گرچه عضویت در هر نهاد بین‌المللی می‌تواند مانع از انزوای کشورمان شود و این پیام را به تحریم‌کنندگان بدهد که ایران همچنان قادر است در ائتلاف‌های جهانی و منطقه‌ای وارد شود، اما به‌نظر می‌رسد در مورد نقش و تاثیرگذاری سازمان‌هایی چون شانگهای اغراق شده است.

 ناهم‌افقی اهداف کلان اعضای شانگهای تا آن حد عمیق است که برخلاف انتظار رایج، در جریان جنگ اکراین چین حاضر نشد از ترس تحریم‌های آمریکا به مهمترین متحد خود، یعنی روسیه سلاح بفروشد

عبدالرضا فرجی‌راد، سفیر سابق کشورمان در نروژ به ایسنا می‌گوید: «هنوز آن‌طور که باید و شاید پیمان شانگهای جا نیفتاده. علتش این است که درون شانگهای تضادهای درونی وجود دارد. به عنوان مثال هند و پاکستان دو عضوی هستند که سال‌هاست با یکدیگر مشکلاتی دارند و یا هند و چین دو رقیبی هستند که همچنان بر سر مسائل مرزی با یکدیگر اختلاف دارند. بنابراین وقتی این تضادها درون شانگهای وجود دارد نباید خیلی امیدوار بود که این پیمان بتواند تصمیمات مهمی اتخاذ کند».

این ناهم‌افقی اهداف کلان اعضا حتی تا آن حد عمیق است که برخلاف انتظار رایج، در جریان جنگ اکراین چین حاضر نشد به مهمترین متحد خود، یعنی روسیه سلاح بفروشد؛ از ترس تحریم‌های آمریکا. فرجی‌راد در این‌باره می‌گوید: «در مساله جنگ اوکراین نیز دو عضو اصلی شانگهای یعنی چین و روسیه نتوانستند آن‌طور که باید و شاید به یکدیگر کمک کنند. تنها توانستند مقداری از نفت روسیه را خریداری کنند آن هم با تخفیف ۳۰ درصدی در حالی که انتظار می‌رفت چینی‌ها کمک ویژه‌ای به روسیه کنند». به اعتقاد این دیپلمات «نباید روی پیمان شانگهای حساب کنیم آن هم با این نوع برخوردی که از اعضا می‌بینیم».

درست است که عضویت در شانگهای و سازمان‌هایی نظیر آن برد تبلیغاتی دارد و می‌تواند حداقل در بعد رسانه‌ای بخشی از تصویر «ایران منزوی شده» را ترمیم کند، اما این کارکرد نباید تصمیم‌سازان کشور را دچار خطای محاسباتی کند

فرجی‌راد با اشاره به اینکه «عضویت در شانگهای خوب است به ویژه اینکه با بسیاری از این کشورها که در مجاورت ما قرار دارند دارای فرهنگ نزدیک به هم هستیم» ادامه می‌دهد: «یکی از موضوعاتی که پیمان شانگهای براساس آن شکل گرفته همکاری میان اعضا است و اتفاقاتی هم که در افغانستان رخ داد اعضای شانگهای هماهنگی‌هایی را با یکدیگر در ارتباط با طالبان داشتند». از جمله استدلال‌های مدافعانِ «عضویت در شانگهای یعنی بهشت برین» این است که با عضویت در شانگهای می‌توانیم کریدورهای شمال-جنوب و شرق-غرب را فعال کنیم. این مسئله، در سخنرانی ابراهیم رئیسی در اجلاس اخیر شانگهای هم برجسته شده بود.

فرجی‌راد در این‌باره می‌گوید: «اگر عضو شانگهای هم نباشیم می‌توانیم کریدورهای ترانزیتی را فعال کنیم. به عنوان مثال روسیه نیاز به کریدور جنوب دارد که اکنون در انزوای اقتصادی قرار گرفته و این مساله از طریق گفت‌وگوهای ایران، آذربایجان و گرجستان می‌تواند حل شود».

این مدرس ژئوپولیتیک با بیان اینکه «عضویت ایران در شانگهای مفید است» معتقد است: «اما نباید خیلی اقتصادمان را به شانگهای پیوند دهیم. همکاری میان کشورها خوب است اما تضادها درون شانگهای بسیار است و وقتی کشوری عضو پیمان مهمی می‌شود باید تضادها به حداقل برسد».

در هرحال آن چیزی که مشخص است اینکه اولا نفس حضور در هر ترتیب منطقه‌ای می‌تواند گامی رو به جلو تلقی شود. در ثانی در نقش قدرت سازمان‌هایی چون شانگهای نباید اغراق کرد چراکه این اغراق ممکن است ادراک سیاستمداران و تصمیم‌سازان را به‌خطا ببرد و آخر اینکه در هر سازمانی- حتی اتحادیه اروپا و یا سازمان قدرتمندی مانند ناتو که اعضایشان منافع متشکل و به هم پیوسته با کمترین تضادها دارند- این منافع و قدرت ملی کشورهاست که در نهایت تعیین‌کننده است. در حال حاضر تحریم‌های فلج‌کننده آمریکا علیه ایران مهم‌ترین تهدید برای قدرت ملی ایران است و باید هرچه سریعتر در رفع آن کوشید. بعید به‌نظر می‌رسد حداقل در کوتاه‌مدت سازمان‌هایی مانند شانگهای یا بریکس سازو‌کاری برای جبران این تحریم‌ها داشته باشند. درست است که عضویت در شانگهای و سازمان‌هایی نظیر آن برد تبلیغاتی دارد و می‌تواند حداقل در بعد رسانه‌ای بخشی از تصویر «ایران منزوی شده» را ترمیم کند، اما این کارکرد نباید تصمیم‌سازان کشور را دچار خطای محاسباتی کند. می‌گویند دروغ را اگر بارها تکرار کنی، خودت هم باورت می‌شود.