مجید   مسعودی

دولت در چارچوب استراتژی «نگاه به شرق» سعی دارد خود را در پیمان‌هایی که به نوعی خارج از بلوک غرب هستند وارد کند. تلاش برای عضویت در پیمان بریکس و پیش از آن پیمان شانگهای در همین چارچوب است. آیا ورود به این پیمان‌ها، آنطوری که مقامات ایران می‌گویند نظم آمریکایی را به چالش خواهد کشید؟

معاون وزیر خارجه برزیل  به ایران آمد

دیروز «کنت نوبرگا»، معاون وزیر امور خارجه برزیل در تهران با علی باقری، معاون وزیر امور خارجه ایران در چارچوب نشست‌های مشورتی دوره‌ای دیدار کرد. محور بحث این دیدار هم حضور ایران در «بریکس‌پلاس» بود.

به گزارش ایسنا در این دیدار باقری با اشاره به جنگ اکراین گفت: «یکجانبه‌گرایی، میدان ابتکار عمل را واگذار کرده و اکنون جهان چندجانبه‌گراست که می‌تواند شرایط و الزامات نظم نوین جهانی را تعیین کند»؛ «حضور ایران در مجموعه سیاسی امنیتی سازمان همکاری شانگهای و نقش‌آفرینی ایران در سازوکار اقتصادی بریکس‌پلاس، هم ایران را شریک در تصمیم‌سازی‌های کلان بین‌المللی در عرصه‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی کرده و هم جایگاه جبهه چندجانبه‌گرایی را در معادلات بین‌المللی به‌طور معناداری ارتقا داده است»؛ «یکجانبه‌گرایی تلاش دارد تا مناسبات جهانی را بر اساس منافع خود شکل دهد. بر این اساس آمریکا از تحریم به‌عنوان ابزاری برای ترسیم اطلس اقتصاد، سیاست و امنیت بین‌الملل با لحاظ حداکثرسازی انتفاع خود و همپیمانانش و به صفر رساندن انتفاع کشورهای مستقل از مناسبات اقتصادی، سیاسی و امنیتی جهانی استفاده می‌کند. جبهه چندجانبه‌گرایی باید با ایجاد و تقویت سازوکارهای مستقل مالی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، دوران گذار از نظم ظالمانه یکجانبه‌گرایی به نظم عادلانه چندجانبه‌گرایی را با درایت و هوشمندی مدیریت نماید».

با این اوصاف، بریکس از پس بار گرانی که علی باقری و امثالهم از آن انتظار دارند برخواهد آمد؟

بریکس چیست؟

در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2006، وزیران امور خارجه برزیل، روسیه، هند و چین دیداری با هم داشتند و پایه‌گذار گروهی شدند که بعدها نامش شد «بریک»؛ متشکل از حرف اول هر کشور(BRIC: Brazil, Russia, India, China). بعدها آفریقای جنوبی در سال 2012 به این گروه پیوست و حرف اول نام این کشور هم به آخر کلمه بریک اضافه شده و نام این گروه از کشورها شد «بریکس». اولین اجلاس رسمی سران در سال ۲۰۰۹ در روسیه برگزار شد.

چرا بریکس مهم است؟

پنج کشور عضو بریکس در مجموع، نزدیک 40درصد جمعیت جهان، حدود یک‌چهارم تولید ناخالص ملی و تقریبا یک‌سوم خاک دنیا را در اختیار دارند. سه کشوری که ارتش‌هایشان در میان پنج ارتش بزرگ دنیا از نظر نفرات در حال خدمت است (چین، هند، آمریکا، کره شمالی و روسیه) عضو بریکس هستند. بریکسی‌ها دارای ذخایر عظیم منابع طبیعی و زیرزمینی از جمله انرژی و عناصر کمیاب هستند. نیروی کار فراوان و ارزان و هزینه‌های پایین تولید از دیگر ویژگی‌های کشورهای عضو بریکس است. این همه بریکس را کمپ مهمی می‌کند؛ هرچند تا اطلاق نام بلوک به این گروه راه درازی هست.

حمله به اکراین، تنش در تایوان و برجام؛ کاتالیزوری برای بریکس

حمله روسیه به اکراین که تحریم‌های غرب علیه روسیه را به همراه داشت، همچنین تنش در شبه‌جزیره تایوان « که هیچ بعید نیست تحریم‌هایی علیه چین را در پی داشته باشد» و نیز مناقشه هسته‌ای ایران، حالا کشورهای منتقد نظم آمریکایی را به فکر ایجاد و تقویت سازوکارهایی مالی برای دور زدن تحریم‌های آمریکا انداخته است. در واقع اگر به این قائل باشیم که پیمان شانگهای برای آلترناتیوسازی نظامی و امنیتی در مقابل قدرت نظامی بلوک غرب پدید آمده است، بریکس حالا رسالت مقابله با سازوکارهای مالی مسلط غربی را عهده‌دار است. در همین راستا بریکس بانکی تاسیس کرده است با نام «بانک توسعه نوین». این بانک چند ملیتی برای کشورهای عضو سامانه اعلام پرداختی دارد که بدیلی است برای سوئیفت، سامانه مالی ارتباطات بین‌بانکی جهانی، که اکنون ایران و روسیه به دلیل تحریم‌های آمریکا از دسترسی به آن محرومند. از دیگر اهداف بریکس انفصال از دلار به‌عنوان ارز معیار تجارت بین‌المللی است. به گفته روسیه تشکیل صندوق «ذخیره ارزی بین‌المللی» براساس ارز کشورهای عضو در جریان است.

در قدرت بریکس احتیاط کنیم؟

با اینکه حالا از بریکس و شانگهای به علت کاتالیزورهایی که پیش‌تر گفته شد زیاد می‌شنویم، اما باید در اطلاق بلوک به این گروه‌ها احتیاط کنیم. پرسش‌های بسیاری در این زمینه مطرح است. از جمله اینکه آیا چین و روسیه به عنوان موثرترین کشورهای عضو این پیمان‌ها، اهدافی استراتژیک برای این ائتلاف‌ها تعریف کرده‌اند یا اهدافی تاکتیکی؟ فرضا اگر جنگ در اکراین به‌هر نحو به پایان برسد و تنش در تایوان تمام شود، آیا چین و روسیه همچنان اراده آن را دارند که سیستم جایگزین سوئیفت را راه بیندازند یا خیر؟ آیا در صورت تداوم تحریم‌ها علیه ایران، کشور ثروتمندی مثل چین خواستار سرمایه‌گذاری در ایران است یا خیر؟ پاسخ به این دست سوالات مهم است. چرا که نیات استراتژیک است که می‌تواند یک پیمان را به یک بلوک بدل کند و نه نیات تاکتیکی. دیاکو حسینی، کارشناس روابط بین‌الملل می‌گوید: «در ابتدای شکل‌گیری، بریکس جایی بود که قدرت‌های در حال ظهور اقتصادی را کنار هم جمع می‌کرد تا هماهنگی‌هایی را میان این کشورها ایجاد کند. در گذر زمان که چین در اقتصاد جهانی جایگاه بالایی پیدا کرد، بریکس به یک برند برای چین تبدیل شد. هدف چین از تلاش برای حفظ این سازمان و گسترش قدرت قدرت‌های در حال ظهور در این گروه باعث شد تا بریکس به یک پلتفورم سیاسی و اقتصادی برای رویارویی با آمریکا تبدیل شود».

به گزارش ایسنا حسینی معتقد است «بریکس برای مقابله با آمریکا نیست همان‌طور که به‌طور کلی در سیاست چین این تصویر را به طور علنی نمی‌بینیم اما تصویرسازی برای ساختن یک بلوک اقتصادی قدرتمند حتما از اهداف این گروه است».

حسینی درباره مشکلاتی که بر سر این پیمان است، می‌گوید: «کشورهای عضو فواصل جغرافیایی زیادی با هم دارند و برخی از این کشورها رقابت شدیدی با هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی دارند؛ مثل چین و هند یا چین و روسیه. علاوه بر این برخی اعضای این گروه با آمریکا نیز روابط اقتصادی قوی دارند».

حسینی معتقد است «برندسازی چین با گروه بریکس یا به عبارتی با کشورهای جنوب جهانی می‌تواند نقش موثری در پیشبرد سیاست‌های چین داشته باشد اما زود است که بگوییم در این سیاست با اهرم بریکس موفق عمل خواهد کرد. بریکس برای یک چین بلندگوی سیاسی است که در حال اثبات این موضوع است که راه متفاوتی با آمریکا دارد. اما این بلندگو برای موفقیت راه طولانی در پیش دارد».