نادر صدیقی

مجید تفریشی با اشاره به بیانیه تهدیدآمیز گروه ضدایرانی اتحاد علیه‌ ایران هسته بر ضد احیای برجام می‌نویسد:

«تجمیع نظر سازمان‌ها و افراد ‌ایران‌ستیز حامی اسراییل، سعودی، نئوکان‌ها و براندازان با تندروان و دلواپسان در دشمنی با رسیدن به یک توافق منصفانه با‌ ایران و یا احیای برجام عبرت‌آموز و تامل‌برانگیز است.»

این همسویی هم قدمت با برجام را چگونه می‌توان توضیح داد؟ به نظر می‌رسد غیر عادی جلوه دادن‌ ایران آن نقطه‌ای است که اضداد برجام را اعم از شعبه فارسی-رسانه‌ای اتاق فکرهای جنگ‌افروز اسرائیل و جماعتی از برجام‌ستیزان حرفه‌ای در اشکال گوناگون متفق می‌سازد. هدف ‌این است که‌ ایران به مثابه کشوری برضد نظم و نظام امنیت جهانی معرفی شود. ازاین رو مفصل‌بندی میان انرژی هسته‌ای و صلح جهانی از جانب برجام‌ستیزان اسرائیلی و برجام‌ستیزان حرفه‌ای به نحو توامان و به دو شکل متفاوت به زیر ضرب رفته است. پدران ملی‌سازی صنعت نفت در عصر نهضت ملی از همان ابتدا، در کمال هشیاری در قبال هوچی‌گری امپریالیسم انگلستان بر مقاصد صلح‌آمیز کشورمان تاکید داشتند. قانون ملی شدن صنعت نفت که با تلاش مرحوم دکتر مصدق و یاران او در مجلس به تصویب رسید چنین آغاز می‌شد:

«به ‌نام سعادت ملت ‌ایران و به‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ‌ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.»

درنهایت به گواهی اسناد از طبقه‌بندی خارج شده اخیر، هراس امریکایی‌ها از الگوشدن منطقه‌ای کشورمان در کنترل و مدیریت منابع انرژی خود به رانه اصلی کودتای 28 مرداد تبدیل شد. امروز آن توطئه‌های کودتایی اشکال پیچیده‌تری به خود گرفته است: برجام‌ستیزان در هر دوسوی خارجی و بازی‌خوردگان داخلی به دو شیوه متفاوت ساختاربندی امر صلح و امنیت منطقه‌ای با انرژی هسته‌ای را در معرض ساختارشکنی قرار داده‌اند. صاحبان گفتارهای غیرمسئولانه و ناشیانه به جای مفصل‌بندی صلح وانرژی، سعی دارند آن دستاورد ملی را با امر «بازدارنده» ترکیب و تلفیق نمایند. گفتار «بازدارندگی» و اهرم‌سازی‌های «توازن قوایی» از انرژی هسته‌ای مستعد تحریفِ و مصادره گفتار مستقل کشورمان توسط دشمنان و بدخواهانی است که پرچم اتهام «سلاح هسته‌ای» و ‌«ایران اتمی » را به دست گرفته‌اند. باید تلاش کنیم به زبانی از حقوق ملی خودمان سخن بگوییم که گفتار ما مستعد مصادره به مطلوب بیگانگان نباشد. به عبارت دیگر نباید به گونه‌ای سخن گفت که سخن صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی به مصادره انحصاری دیگران درآید. ‌ایران به یمن دیپلماسی برجامی یک بار آن حربه را از چنگ امریکا بیرون آورد و در لحظه تاریخی بیانیه وین از جایگاه کشوری که در معرض «امنیتی‌سازی» قرار گرفته بود به جایگاه راستین خود یعنی جایگاه «امنیت‌ساز» بازگشت.

آن تجربه موفق اما ترورشده توسط ترامپ، نشان می‌دهد باید به جای اهرم‌سازی از انرژی هسته‌ای و به جای مستغرق شدن در توهم توازن قوایی و رئالیستی، توازنی تازه میان صلح‌سازی و غنی‌سازی‌ایجاد کرد. به جای چشمداشت تضمین از امریکا باید چشمان خود را شست و نگاه تازه‌ای به منطقه و به صلح منطقه‌ای داشت. لنگر اصلی توافق هسته‌ای را باید در صلح‌سازی منطقه‌ای دید: ایران باید به منطقه بازگردد و به لنگرگاه صلح و ثبات منطقه‌ای تبدیل شود.

آنچه را که در وین در لحظه باشکوه شکستِ توطئه «امنیتی‌سازی » ایران و اعاده جایگاه جهانی به دست آورده بودیم نه در وین که در منطقه، در حلقه آسیب‌پذیر صلح منطقه‌ای از دست دادیم. راه نجات در بازگشت به گفتمان امت است و در بازگشت به آن تلفیق و ترکیب‌بندی شایسته‌ای که قانون اساسی میان اصل دولت-ملت واصل امت و همگرایی منطقه‌ای حول محور اقتصادی فرهنگی و سیاسی به عمل آورده است.کمک امت‌محور برای حل معضل بازسازی در دوران پسا داعش در سطح منطقه‌ای،کمک به افغانستان برای ‌ایجاد یک دولت فراگیر و همه‌شمول، هم‌افزایی منطقه‌ای حول اهداف زیست بوم‌شناختی، مبارزه مشترک با باندهای تبهکار قاچاق و گروههای تروریستی، مبارزه با ترفندهای صهیونیستی که می‌کوشد از طریق «امنیتی‌سازی» کشورمان یعنی بازنمایی موضوع‌ ایران به شکل یک معضل امنیت منطقه‌ای و جهانی، حقوق فلسطینی‌ها را به منطقه خاکستری توجه افکار عمومی امت و افکار عمومی اروپایی و امریکایی منتقل کند، تلاش برای ‌ایجاد صلح پایدار در یمن، کوشش منطقه‌ای برای اعاده کنترل شرق و غرب و فرات به دست دولت مرکزی سوریه (و از ‌این طریق سلب بهانه از ترکیه و پیشگیری از اشغالگری بخش‌هایی از خاک سوریه، در عینِ به رسمیت شناخت نگرانی قابل درک امنیتی آن کشور در قبال خطری که آن را «کمربند پ ک ک-پنتاگون» در مرزهای جنوبی کشورش می‌نامد) می‌تواند تضمین مستحکمی باشد که توافق هسته‌ای و توافق منطقه‌ای را در عین استقلال آن دو، در متن یک راهبرد واحد و کلان در هم تابد.