طهمورث حسینی

«مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، با ابراز ناخرسندی از عدم همکاری تهران، به صراحت اعلام کرد که این آژانس با ایران به «بن‌بست» رسیده است. او همچنین گفت از اینکه ایران هنوز به پیشنهاد وین پاسخ نداده، سرخورده و دلسرد شده است.»

شاید تصورکنید این اظهارات رافائل گروسی در نشست اخیر شورای حکام است، اما سابقه این اظهارات به سال 1388 و محمد البرادعی، مدیرکل اسبق این نهاد بازمی‌گردد. داستان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سال‌هاست با این ادبیات عجین شده و پرونده هسته‌ای ایران در مسیر دو دهه‌ای خود بارها چالش‌های متعدد با این نهاد بین‌المللی را تجربه کرده است.  

آژانس و قطعنامه ملایم علیه ایران

رابطه سینوسی ایران و آژانس این روزها دوباره به پایین نمودار بازگشته و تحرکات سیاسی جای خود را به تعاملات فنی داده است.

خبرگزاری فرانسه به نقل از دیپلمات‌ها گزارش داد که پیش‌نویس قطعنامه انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا علیه ایران، سه‌شنبه به نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه شده است.

خبرگزاری رویترز هفته گذشته در گزارشی اعلام کرده بود که آمریکا و تروئیکای اروپا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را برای ارائه به نشست آتی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تهیه کرده‌اند که از ایران درخواست می‌کند به سوالات پادمانی آژانس فورا پاسخ دهد.

استفانی لیختنشناین، خبرنگار نشریه فارن پالیسی در صفحه توییترش نوشت: «متوجه شده‌ام چهارشنبه شب یا پنج‌شنبه صبح درباره پیش‌نویس قطعنامه ارائه شده به شورای حکام، توسط آمریکا و تروئیکای اروپا[آلمان، فرانسه و انگلیس] رای‌گیری خواهد شد.»

او گفته: لحن این پیش‌نویس ملایم است و در آن هیچ اشاره‌ای به ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل نشده است.در همین حال ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: ما  اطلاعات مشترک زیادی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داریم. به آژانس اعتماد و اطمینان کامل داریم. واقعیت این است که وقتی برجام اجرایی می‌شد، وقتی به طور کامل اجرا می‌شد، زمان گریز[هسته‌ای] حدود ۱۲ ماه بود. حدود یک سال بود. در طی دو سال اخیر، یا باید بگویم از مه ۲۰۱۸ که فکر می‌کنم سه-چهار سال است، این زمان گریز به طور چشم‌گیری کاهش یافته است. حالا دیگر ما حرف چند ماه را نمی‌زنیم، متاسفانه حرف‌مان چند هفته یا کمتر است.

میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌المللی در وین در مقام مخالف با تروئیکای اروپایی نیز در صفحه توییترش نوشت: شرکای غربی مذاکرات وین درباره برجام، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را برای بررسی و تصویب به شورای حکام ارائه داده‌اند. آن‌ها به دلایلی نامعلوم بر این باورند که یک قطعنامه بهترین راه برای پرداختن به مسائل پادمانی است. این بسیار جای تردید دارد.

نفتالی بنت نخست وزیر  اسرائیل نیز گفت که از شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انتظار داریم که هشداری آشکار به ایران درباره برنامه هسته‌ای‌ آن بدهد و مشخص کند که اگر به سیاست هسته‌ای خود ادامه دهد هزینه سنگینی خواهد پرداخت.

واکنش‌ ایران؛ سیاسی خواندن گزارش و تهدید نرم

ایران این بار در کنار اعتراض به پیش‌نویس قطعنامه آژانس تلاش کرده از ادبیات هیجانی پرهیز کند و از تهدیدی چون خروج از پروتکل الحاقی فعلا استفاده نکند. با این کار هم فرصت گفت‌وگو را باز گذاشته و هم از ابزار اصلی خود در زمان قطعنامه‌های مشکل‌آفرین‌تر استفاده خواهد کرد.

کاظم غریب آبادی، دبیر ستاد حقوق بشر ایران و سفیر سابق و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان‌های بین‌المللی در وین در خصوص پیش‌بینی تصویب این قطعنامه، معتقد است که «غربی‌ها تصمیم خودشان را درخصوص این اقدام سیاسی گرفته‌اند و آمریکا هم حمایت کرده است و حتی پیش‌نویسی را هم در این زمینه تهیه و به متحدان خود و اعضای شورای حکام ارایه کردند. خودشان می‌دانند این اقدام آنان چقدر مخرب خواهد بود و لطمات جدی به ابتکارات روی میز وارد خواهد کرد. از اینرو، اگر نمی‌توان جلوی صدور چنین قطعنامه‌ای را گرفت، باید هزینه صدور آن را برای بانیانش سنگین کرد.»

بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی با احتیاط بیشتری گفت: «به رغم سابقه تعامل مثبت جمهوری اسلامی ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تأکید کلیه گزارش‌های هجده‌گانه آژانس مبنی بر صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران، متأسفانه مجددا برخی در حال سوق‌دادن پرونده ایران از فاز فنی-حقوقی به فاز سیاسی-امنیتی هستند. بدون شک درخواست‌های فراتر از تعهدات مندرج در موافقت‌نامه پادمان جامع و پروتکل الحاقی به همکاری‌های دوجانبه ایران با آژانس لطمه خواهد زد. جمهوری اسلامی ایران معتقد است که وارد آوردن فشارهای خارج از چارچوب تعهدات، وظایف کشورها و فراتر از اختیارات آژانس مندرج در اساسنامه، موافقت‌نامه پادمان جامع و پروتکل الحاقی به اساس توافقات کشورها با آژانس ضربه وارد خواهد کرد. در هر صورت، جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه تسلیم چنین فشارهایی نخواهد شد.»

رابطه سینوسی ایران و آژانس این روزها دوباره به پایین نمودار بازگشته و تحرکات سیاسی جای خود را به تعاملات فنی داده است. سرنوشت این جدل و پایان داستان ایران و آژانس به سکانس پایانی برجام گره خورده است

ایران و آژانس  داستان یک چالش 20 ساله

 اولین مذاکره جدی ایران در جهت ابهام‌زدایی و کاهش نگرانی جامعه بین‌الملل از فعالیت‌های هسته‌ای کشور،‌ در مهرماه سال 1382 در زمان دولت سید محمد خاتمی و به منظور جلوگیری از رأی شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفت.، ایران مذاکراتی را با بریتانیا، فرانسه و آلمان (موسوم به گروه EU-3) و موافقت کرد که موقتاً کلیه فعالیت‌های تبدیل اورانیوم و غنی‌سازی را «به حالت تعلیق درآورد» و علاوه بر آن با امضای پروتکل الحاقی اجازه بازدیدهای اتفاقی و سرزده آژانس را فراهم کند. کمتر از سه هفته بعد البرادعی مدیرکل وقت آژانس اعلام می‌کند که ایران پذیرفته است «کلیه فعالیت‌های هسته‌ای خود را به روشنی تحت کنترل آژانس قرار بدهد».

اما روابط بین ایران و آژانس مجدداً دچار فراز و نشیب‌های خاص خود می‌شود و بار دیگر البرادعی در تیرماه سال 1383 اعلام می‌کند ایران از ابهامات موجود در مفهوم «حالت تعلیق» بهره‌برداری کرده و به تولید قطعات قابل استفاده در سانتریفیوژها پرداخته است. علاوه بر آن ایران به اقدامات تجربی در سطح کوچکی مبادرت ورزیده است.

و در نهایت در دولت خاتمی یک بار دیگر فعالیت‌های هسته‌ای ایران از سر گرفته و تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی با فک پلمب فعالیت‌های UCF اصفهان تحت نظارت آژانس شکسته شد.

پس از فک پلمپ از فعالیت‌های غنی‌سازی، کارها در دولت محمود احمدی‌نژاد سرعت گرفت اما همزمان با گسترش و توسعه کمی و کیفی فعالیت‌های غنی‌سازی از سوی ایران، غرب فشارها و تحدیدها و تحریم‌ها علیه ایران را به طور گسترده در مقیاس بین‌المللی کلید زد.شورای امنیت در خرداد 1385 قطعنامه ۱۶۹۶ را در واکنش به اقدامات هسته‌ای ایران تصویب کرد و خواستار تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در ایران شد. بعد از آن قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل سریالی علیه ایران در سال‌های آتی به تصویب رسید که هر کدام محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی و امنیتی بیشتری را به ایران تحمیل می‌کرد.

در آذر 1385 قطعنامه ۱۷۳۷ تصویب شد که بیشتر فعالیت‌های تجاری، مالی، صنایع موشکی و هسته‌ای ایران را براساس بند ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، هدف قرار داده بود. این قطعنامه نخستین سند بین‌المللی حقوقی بود که فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به‌عنوان تهدیدی علیه صلح و ثبات منطقه‌ای معرفی می‌کرد.در ادامه چهار قطعنامه دیگر به فاصله سه سال در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. بر اساس این قطعنامه‌ها محدودیت‌های مالی بر شرکت‌ها و افراد وابسته به سپاه پاسداران و سازمان انرژی اتمی افزایش یافته بود.

در دولت حسن روحانی با به سرانجام رسیدن برجام روابط ایران و آژانس بار دیگر حسنه شد تا اینکه ترامپ خروج آمریکا را از برجام اعلام کرد. این خروج و حضور رافائل گروسی که نسبت به مدیران قبلی آژانس یعنی آمانو و البرادعی سخت‌گیری بیشتری نسبت به ایران دارد؛ بار دیگر چالش‌ها را در مسیر تعامل با این نهاد بین‌المللی افزایش داده است. دولت ابراهیم رئیسی نیز که نتوانسته فعلا از پس مذاکرات احیای برجام بربیاید،‌ طعم تلخ گزارش‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی را احساس می‌کند.

ایران این بار در کنار اعتراض به پیش‌نویس قطعنامه آژانس تلاش کرده از ادبیات هیجانی پرهیز کند و از تهدیدی چون خروج از پروتکل الحاقی فعلا استفاده نکند. با این کار هم فرصت گفت‌وگو را باز گذاشته و هم از ابزار اصلی خود در زمان قطعنامه‌های مشکل‌آفرین‌تر استفاده خواهد کرد

آیا برای این چالش پایانی متصور است؟

سرتاسر تاریخچه رابطه ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روال کم و بیش مشابهی دارد. از یک طرف فشار و از طرف دیگر ترغیب برای همکاری به موازات همدیگر اعمال می‌شود. آنچه مسلم است رابطه با این نهاد بین‌المللی تابعی از توافق با کشورهای مذاکره‌کننده در برجام است و گاهی امتیاز تلقی می‌شود و گاهی فشار.

واقعیت این است که پایان داستان ایران و آژانس به سکانس پایانی برجام گره خورده است.