محبوبه ولی، روزنامه نگار

اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی در خوش بینانه‌ترین حالت اگر نگوییم به زیر خط قرمز رسیده، دست کم حول‌و‌حوش همان خط قرمز قدم می‌زند و منتظر است ببیند از مقامات و مسئولان کشور کسی به دادش می‌رسد تا دستی از او بگیرد و از خط خطرناک قرمز دورش کند اما نه تنها کسی دستی از او نمی‌گیرد، بلکه هر روز او را بیشتر به زیر خط قرمز سوق می‌دهند.

ظاهرا اینکه امید و اعتماد جامعه در چه وضعیتی باشد، تفاوتی در رانتخواری‌ها و سهم‌خواهی‌ها ایجاد نخواهد کرد و عملکرد بسیاری از مسئولان رک و پوست کنده می‌گوید که منافع فردی برای آنها ارجح بر مصالح ملی است، وگرنه اینگونه هیزم به آتش بی‌اعتمادی افکار عمومی نمی‌ریختند. 

تابستان امسال که کمپین «فرزندت کجاست؟» به راه افتاد، رسانه‌ها و افکار عمومی با خیل آقازاده‌های بیکار و چوپان و پیک موتوری و مستاجری مواجه شدند که این کمپین را تبدیل به یک تراژدی کرد. کمپینی که قصدش پاسخگویی مسئولان بود، نهایتا به تراژدی مقامات خدومی ختم شد که بی‌مزد و منت رنج خدمت به این آب و خاک را به دوش می‌کشیدند و همزمان فرزندان تحصیلکرده‌شان بی‌نصیب از مواهب پدر، جزء آمار بیکاران بودند.

عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور هم یکی از بازیگران همان تراژدی مضحک بود. او در پاسخ به این کمپین گفت سه فرزند تحصیلکرده بیکار در خانه دارد. بعدتر گفت که این سه فرزند دختر هستند و پسرش شاغل است اما حرفی از شغل پسر نزد.

هویت نصفه نیمه برای پست جدید

با این حجم از بیکاری آقازاده‌ها، بالاخره باید فکری به حال اشتغال آنها می‌شد. فرهاد دژپسند، وزیر جدید وزارتخانه اقتصاد و دارایی به سهم خود سعی کرده تا از آمار آقازاده‌های بیکار بکاهد. گرچه آقازده رحمانی فضلی بیکار هم نبوده و دست کم یکی از شغل‌هایش عضویت در کارگروه اقتصاد مقاومتی وزارت کشور بوده، اما ظاهرا وزیر اقتصاد فرض را بر بیکاری او گذاشته و از این رو وی را به سمت «مشاور جوان» خود منصوب کرده است. این عنوان «مشاور جوان» هم از آن دسته میراث‌های محمود احمدی‌نژاد است که باب شد تا آقازاده‌های جوان بتوانند چسبیدن به صندلی‌های قدرت را از یک جایی شروع کنند و چه میراث‌ها که کشفیات جوان بذرپاش‌گونه او از خود به جا نگذاشتند.

البته برای اینکه ریا نشود و کسی نفهمد که وزیر اقتصاد برای افزایش آمار اشتغال آقازاده‌ها آستین بالا زده است، نام مشاور جدید آقای وزیر کامل ذکر نشد. در خبرهای رسمی آمد که «هادی رحمانی» به سمت «مشاور جوان وزیر اقتصاد» منصوب شد و کسی نمی‌دانست که این هادی رحمانی در واقع «هادی رحمانی فضلی» و پسر وزیر کشور است. ظاهرا می‌توان برای گرفتن یک پست در یک وزارتخانه اقتصادی بخشی از هویت خود را پنهان کرد تا وقتی بار دیگر با کمپین فرزندت کجاست به سراغ آقای وزیر رفتند بتواند باز هم بگوید که سه فرزند تحصیلکرده بیکار در خانه دارد.

 توضیحات دژپسند

اما توئیتی در توئیتر این معادله را به هم ریخت و دست این انتصاب را رو کرد. مشخص شد که پسر این وزیر، مشاور آن وزیر شده است! وزیر اقتصاد مجبور شد دست از تلاش برای مخفی ماندن کار خیر خود دست بکشد و اعتراف کند که از میان همه جوانان تحصیلکرده و توانمند این مرز و بوم، پسر آن یکی آقای وزیر را انتخاب کرده و در پاسخ به واکنش‌ها بگوید که او را به خاطر فضایل خودش انتخاب کرده نه فضل پدرش. 

دژپسند توضیح داده که هادی رحمانی یا به عبارت درست هادی رحمانی فضلی از دانشجویان خوب او بوده که اکنون عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی است و با توجه به توانایی‌ها و جوان بودنش برای این سمت انتخاب شده است. 

او در حکمش، از هادی رحمانی خواستار پیگیری مواردی چون ارتباط با صاحبنظران اقتصادی جوان کشور، ایجاد زمینه‌های لازم به منظور ارتقاء مشارکت آنان در فرآیند تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، ارایه نظرات تخصصی مشورتی و تهیه گزارش‌های راهبردی با موضوع ارتقای نظام تامین مالی کشور و اهتمام ویژه در تشکیل خانه اقتصاددانان شده است.

وزیر اقتصاد این را هم اضافه کرده که هرگز مشاهده نکرده که هادی رحمانی از رانت پدرش استفاده کرده باشد. اما این گفته‌های وزیر نتوانسته است حجم انتقادها به او را کم کند، به ویژه که او در توضیحانش نگفته که چرا نام کامل پسر وزیر ذکر نشده است.

جواد امام، رئیس بنیاد باران که از نزدیکان محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات است، با توئیتی واکنش‌ها به این موضوع را تشدید کرده است. او در توئیتر نوشت: «جناب آقای روحانی انتصاب فرزند وزیر کشور توسط وزیر اقتصاد به عنوان مشاور در راستای همان شایسته‌سالاری است که جنابعالی و دولت‌مردانت از آن دم میزنند!؟»

جواد امام زیر توئیت خود «جای بسی تاسف»، «شایسته‌سالاری!» و «بی‌احترامی به مردم تا کجا؟» را هم زد. اما رسانه‌های اصولگرا پرده دیگری از آقازادگی رو کردند و نوشتند که اعتراض جواد امام در حالی است که دامادش چند هفته قبل به عنوان معاون شهرداری منطقه 17 تهران منصوب شده است. کاربران توئیتری نیز زیر توئیت جواد امام به این موضوع اشاره کردند و جز سکوت از جواد امام پاسخی نگرفتند. 

وزارتخانه ژن‌ها و دوستان

از این دو ژن خوب که بگذریم خود عبدالرضا رحمانی فضلی نیز در وزارت کشور پرونده سنگینی از اینگونه انتصابات دارد. سلمان سامانی که گفته می‌شود داماد خواهر رحمانی فضلی است، دندانپزشک 36 ساله‌ای بود که در عرض مدت کوتاهی از مسئولیت حوزه شوراهای شهر و روستا در شهرستان فاروج با حکم عبدالرضا رحمانی فضلی به سمت سخنگوی وزارت کشور و قائم مقام وزیر منصوب شد.

او که تنها چهار سال بود وارد فعالیت‌های دولتی شده بود، با این حکم با کمترین تجربه و سابقه، رفت که  روی عملکرد استاندارها و زیرمجموعه‌هایشان نظارت کند. این انتصاب از عجیب‌ترین انتصاب‌های رحمانی فضلی بود به ویژه که پیش از سامانی، حسینعلی امیری با 9 سال سابقه عضویت در شورای نگهبان به عنوان حقوقدان، معاونت قوه قضائیه، ریاست سازمان ثبت اسناد، ریاست دادگستری استان‌های مختلف و دکترای تخصصی حقوق عمومی و تحصیلات حوزوی در جایگاه او بود. 

رحمانی فضلی دستیار ویژه‌ای هم برای خود در وزارت کشور تعیین کرد که مصطفی ملکی است و گفته می‌شود داماد آقای وزیر است. از داماد خواهر و داماد خود آقای وزیر که بگذریم، حضور برادران همسر او به عنوان مشاور، مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران، قائم مقام سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور و انتصابات دیگری از این دست نیز مطرح می‌شود که باعث شده بسیاری وزارت کشور دولت روحانی را به عنوان پاتوق فامیلی رحمانی فضلی بشناسند؛ آن‌هم وزارت کشوری که از حساس‌ترین وزارتخانه‌های کشور است و در وصف این حساسیت همین بس که مسئولیت نظارت بر انتخابات بر عهده دارد. 

این موضوع به حدی پیش رفت که رأی اعتماد مجلس به رحمانی فضلی را نیز تحت الشعاع خود قرار داد اما از آن جایی که او وزیر محبوب علی لاریجانی است، نهایتا توانست رأی اعتماد برای وزیری در دولت دوازدهم را نیز از مجلس بگیرد.  

جنایات تزویر

یک سوال منطقی این است که اگر جوانی فرزند یک مقام مسئول بود باید از موقعیت‌های شغلی این چنینی محروم باشد؟ قطعا پاسخ به این سوال منفی است اما البته در جایی که تمام جوانان تحصیلکرده و توانمند برای دسترسی به این موقعیت‌های شغلی از فرصت‌هایی برابر با آقازاده‌ها برخوردار باشند و پدران این آقازاده‌ها با تزویر، نمک به زخم بیکاری جوانان نپاشند و اینگونه دست به جنایت علیه امید و اعتماد نزنند.

رحمانی فضلی همین چند ماه پیش بعد از پاسخش به کمپین فرزندت کجاست، گفت: «چندین نفر به من پیشنهاد کردند حاضرند فرزندانم را استخدام کنند که در پاسخ به پیشنهادشان گفتم: شما اگر حاضرید فرزندان من را استخدام کنید بروید و فرزندان دیگران را استخدام کنید، بیکار زیاد است، من اگر قرار بود از رابطه استفاده کنم که تا الان استخدام می‌شدند.» حال چگونه فرزند او که اتفاقا نه تنها بیکار نیست بلکه به نظر می‌رسد چندین شغل نیز دارد، در حالی که یک پایش در وزارتخانه پدر است، پای دیگرش به وزارتخانه اقتصادی هم باز شده است. 

در چنین شرایطی افکار عمومی تنها ناظر جولان آقازاده‌ها و سیرکی است که پدرانشان به راه می‌اندازند و کاری از دستش بر نمی‌آید جز اینکه اعتماد سوخته تحویل نظام بدهد و منتظر باشد تا سعید سهیلی فیلم «ژن خوک» را زودتر بسازد و او به سینما برود و این فیلم را ببیند تا شاید کمی از خشمش تخلیه شود.