طهمورث حسینی

زمانی که حسین امیرعبداللهیان به عنوان گزینه وزارت خارجه دولت سیزدهم معرفی شد، از جمله مزایایی که در انتصاب او دیده می‌شد، سابقه او به عنوان دیپلمات فعال در منطقه و حوزه خلیج فارس بود. به عبارتی این مقایسه به صراحت مطرح می‌شد که اگر محمدجواد ظریف، متخصص حوزه آمریکا و غرب بوده و روی روابط با آنان تأکید داشته است، امیرعبداللهیان درباره کشورهای منطقه که البته از سوی برخی حامیانش به عنوان کشورهای «مقاومت» نیز خوانده می‌شدند، تسلط دارد و توانایی بهبود روابط یا بهره‌مندی ایران در این حوزه را خواهد داشت. اکنون اما در حالی که هنوز او اولین سال وزارتش را می‌گذراند، اوضاع به نحو دیگری در حال پیش رفتن است. اسرائیل، بزرگترین و جدی‌ترین رقیب یا به عبارت صریح‌تر دشمن ایران در منطقه؛ فرآیند بهبود روابط خود با کشورهای عرب منطقه و حوزه خلیج فارس را ادامه می‌دهد و همزمان ادامه تقابل‌های این کشورها با ایران باعث شده است که عملا جبهه‌ای در مقابل ایران در حال شکل‌گیری باشد.

تازه‌ترین نشانه‌های این موضوع نیز در نشست‌ها و دیدارهایی است که بین مقامات این کشورها و مقامات اسرائیل برگزار می‌شود. توافق برجام و ماجرای اوکراین نیز البته به شکلی عجیب به این نزدیکی کمک کرده‌اند. به روایت احمد زیدآبادی در یادداشتی که اخیرا در این باره نوشته است: «نوعی همگرایی بین تمام کشورهای منطقه به استثنای ایران، در حال بروز و ظهور است چنانکه گویی قرار است شکاف‌های سیاسی بین کشورهای خاورمیانه به نحوی ترمیم شود و در عوض، بین ایران و تمام آن کشورها وضعیتی دو قطبی پدید آید.»

او با اشاره به تلاش‌های ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و قطر در نزدیکی مواضع به یکدیگر و نیز تعاملات اسرائیل با این کشورها از مسیرهای مختلف ادامه می‌دهد: «اگر در روند کنونی تغییری پدید نیاید، جمهوری اسلامی به زودی خود را در مقابل جبهه وسیعی از کشورهای منطقه خواهد یافت که عمده هدف‌شان همکاری امنیتی و نظامی و اقتصادی به منظور تحت فشار گذاشتن بی‌سابقه ایران است.»

برجام و منطقه

یکی از انتقادات قدیمی که درباره برجام به باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در زمان امضای توافق می‌شد، جدی‌ نگرفتن دغدغه‌های متحدان منطقه‌ای در فرایند مذاکرات بود. اسرائیل البته به رهبری بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت اسرائیل در آن زمان تمام عیار در مقابل مذاکرات و حتی به واسطه آن در مقابل دولت وقت آمریکا ایستاده بود اما تلاش‌ها و پیام‌هایی که کشورهای عربی منطقه داشتند نیز به هر دلیل، خواسته یا ناخواسته از سوی طرف آمریکایی جدی گرفته نشد. جو بایدن، معاون اول وقت اوباما و رئیس‌جمهور فعلی البته مشخصا تلاش کرده است رویکرد متفاوتی را در این زمینه با کشورهای عرب منطقه داشته باشد و تعامل با آن‌ها را در دستور کار قرار داده است. سفرهای متعدد مقامات ایالات متحده به خاورمیانه و نیز سفرهای مقامات این کشورها به آمریکا نیز نشانه این مسئله است. در عین حال، زمزمه‌هایی که از سال گذشته درباره احتمال احیای برجام مطرح شده، نگرانی رقبا و دشمنان ایران در منطقه را به همراه داشته است و این دغدغه مشترک ابزار نزدیکی آن‌ها به هم شده است. ایران در صورتی که بتواند توافق را احیا کند، بخش قابل‌توجهی از قدرت خود را باز خواهد یافت و نیز با رهایی از بند تحریم و گرفتاری مذاکرات می‌تواند توجه خود را بیشتر متوجه دغدغه‌های منطقه‌ای خود کند. این البته در حالی است که به نظر می‌رسد بعد از سردوگرم اوباما، دونالد ترامپ، بایدن، کشورهای عرب منطقه و اسرائیل به فکر گزینه‌هایی غیر از حمایت آمریکا در مقابل ایران نیز افتاده‌اند.

ایران در میانة تحولات منطقه و نزدیکی روزافزوان اسرائیل به کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ البته تعاملات خود را با گروه‌های نزدیک به خود در کشورهایی مثل عراق، لبنان و یمن حفظ و تقویت کرده است، اما به نظر می‌رسد تصویر بزرگتر تحولات منطقه در تهران دیده نمی‌شود

ماجرای اوکراین و نزدیکی متحدان آمریکا به روسیه

چندان غافلگیرکننده نبود، اما همزمان عجیب به نظر می‌رسید. اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان متحدان اصلی ایالات متحده در منطقه، در ماجرای تجاوز روسیه به اوکراین خط واشنگتن را دنبال نکردند. تل‌آویو که تماس‌های خود را با مسکو حفظ کرده است اما ریاض و ابوظبی در اقداماتی جالب توجه، تماس‌ها و درخواست‌های دولت آمریکا را در حوزه انرژی بی‌پاسخ گذاشتند و برای مقابله با روسیه همراه آمریکا نشدند. این البته احتمالا پیامدهای متعددی داشته و خواهد داشت اما نکته قابل‌توجه این است که حالا علاوه بر مسئله ایران درباره یک کشور دیگر نیز، متحدان اصلی منطقه‌ای آمریکا از او فاصله گرفته‌اند. پیچیدگی ماجرا البته این است که در این زمینه، ایران نیز لااقل در مواضع خود، نزدیک به طرف روسی بوده است، اما اقدامات دیگران در این زمینه برجسته‌تر بوده تا یک نگرانی تازه به دغدغه‌های تهران اضافه شود: آیا دشمنان منطقه‌ای ایران به نزدیک‌ترین همراهش، نزدیک‌تر می‌شوند؟

چالش قدرت نرم

از طرف دیگر، ایران نقطه غفلت دیگری در سال‌های گذشته داشته که تا امروز ادامه‌دار بوده است و آن غفلت از قدرت نرم است. ایران البته روی پیوندهای فرهنگی با شیعیان منطقه سرمایه‌گذاری‌هایی کرده است، اما به اعتقاد برخی همین اقدامات نیز به گونه‌ای انجام شده که فاصله بیشتری با سایر گروه‌های جمعیتی ایجاد کند. دیاکو حسینی در همین رابطه اخیرا در توییتی ماجرای حملات به مراکز دیپلماتیک ایران را نشانه‌ای از این مسئله دانست: «حمله به کنسولگری ایران در هرات و نمونه‌های مشابه در عراق بهایی است که بابت بی‌اعتنایی به قدرت نرم پرداخت می‌کنیم.» او تأکید کرد: «هر چقدر در سیاست دفاعی کوتاه‌مدت خوب عمل می‌کنیم، در سیاست خارجی بلندمدت ناامیدکننده‌ایم. سرزمین‌ها را در منازعه می‌بریم، اما قلب ساکنان سرزمین‌ها را می‌بازیم.»

در فضایی که دوستان ایران ضعیف‌تر و دورتر، مخالفان ایران قوی‌تر و بحران‌های ایران کهنه‌تر می‌شوند؛ آن چنان که شواهد نشان می‌دهد، زنگ هشدار دوستی اعراب و اسرائیل هنوز کسی را در تهران بیدار نکرده است

مسئله‌ای که دیاکو حسینی به آن اشاره می‌کند، حذف چالشی را نیز در خود دارد که پیشتر بر سر راه نزدیکی با اسرائیل در مقابل دولت‌های عربی بود: مخالفت مردم.

دور نبود زمانی که کشورهای عرب منطقه نیز به دلایلی که برخی با ایران مشترک بودند و برخی به نزدیکی قومی با فلسطینیان برمی‌گشتند، بسیار کمتر از امروز حاضر بودند به اسرائیل روی خوش نشان دهند. عوامل متعددی البته در این تغییر رویه مؤثر بوده‌اند اما قرارگیری این کشورها در مقابل ایران به عنوان دغدغه مشترک یکی از عواملی بوده که در این نزدیکی تأثیر خود را گذاشته است.

ایران در زمینی دیگر

در چنین شرایطی اما نگاه به کنش‌های ایران اثری از دغدغه در این زمینه نشان نمی‌دهد. ایران البته تعاملات خود را با گروه‌های نزدیک به خود در کشورهایی مثل عراق، لبنان و یمن حفظ و تقویت کرده است؛ اما به نظر می‌رسد تصویر بزرگتر تحولات منطقه در تهران دیده نمی‌شود.

نه‌تنها عجله چندانی برای حل مسئله برجام و فارغ‌کردن ایران از دغدغه‌های حاصل از بحران کهنه هسته‌ای دیده نمی‌شود، بلکه رابطه قطع‌شده به بهانه‌های بیهوده با عربستان سعودی نیز به حال خود رها شده است و مذاکراتی که از سال گذشته در همین بازه زمانی با ریاض شروع شده بود نیز به جایی نرسیده است.

عقب‌نشینی امارات متحده عربی از جنگ یمن نیز با نشانه‌هایی از تمایل به کاهش تنش با ایران همراه بود اما استفاده‌ای از آن هم نشد. در واقع پیام‌های تهدیدآمیز بیشتر از پیشنهادهای مصالحه‌آمیز از سوی تهران به این کشورها ارسال شده است. در این نقطه اما مسئله به نظر بزرگتر هم می‌رسد، چرا که از طرفی، چشم‌انداز حل مسئله برجام هر روز تاریک‌تر می‌شود تا به نظر برسد ایران تا اطلاع ثانوی همچنان درگیر چالش با غرب خواهد بود. روسیه، مهم‌ترین کشور نزدیک به ایران ضربه‌ای اساسی از ماجرای ناکام تجاوز به اوکراین خورده و خواهد خورد و همزمان روابط خود را با اسرائیل و کشورهای عرب منطقه نیز دارد. چین نیز به عنوان دیگر کشور شرقی که برخی در ایران روی رابطه با آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند، روابط اقتصادی جدی و قوی با این کشورها دارد. نزدیکی و دوستی بین این رقبا در فضایی که دوستان ایران ضعیف‌تر و دورتر، مخالفان ایران قوی‌تر و بحران‌های ایران کهنه‌تر می‌شوند؛ خبر بد و نگران‌کننده‌ای است که باید جنب‌وجوش بیشتری میان تصمیم‌گیران ایران حاصل کرده باشد؛ اما آن چنان که شواهد نشان می‌دهد، زنگ هشدار دوستی اعراب و اسرائیل هنوز کسی را در تهران بیدار نکرده است.