پایان رهبری فرهاد!

عبدالله جاسبی از تابستان ۱۳۶۱ تا اسفند ۱۳۹۰ رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بود؛ قریب به سی سال! اما پس از او گویی صندلی ریاست این دانشگاه به کسی وفا نمیکند و چنان لرزان است که در عرض کمتر از هفت سال چهار رئیس روی آن نشسته‌اند و بعد هم ناغافل از کنار رفته‌اند. این صندلی از زمستان نود که جاسبی آن را ترک کرد، تا امروز دو فرهاد، یکی دانشجو و یکی رهبر، یک محمدعلی نوریان و یک حمید میرزاده به خود دیده است و حالا هم قرار است مرد دیگری به آن تکیه بزند؛ محمدمهدی طهرانچی، رئیس سابق دانشگاه شهید بهشتی. ناگفته پیداست که با توجه به زمزمه‌های چند ماهه اخیر، دلیل اصلی عزل رئیس دانشگاه آزاد اسلامی،‌همان اختلافات فرهاد رهبر با رئیس هیات امنای دانشگاه است که گفته می‌شود بیش از هر چیز بر سر عزل و نصب‌ها بوده است از دانشگاه آزاد به عنوان میراث هاشمی یاد می کنند؛ اما او رفت و جریان دیگری اداره دانشگاه آزاد را به عهده گرفت که آن را نه میراث هاشمی بلکه نهادی مهم با ۶۵ هزار پرسنل و عضو هیات علمی و یک میلیون و ۳۵۰ هزار دانشجو می‌دید

محبوبه ولی، روزنامه نگار

هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی روز گذشته جلسه اضطراری تشکیل داد و فرهاد رهبر را از ریاست این دانشگاه برکنار و محمدمهدی تهرانچی را جایگزین وی کرد. 

خطبه های هاشمی رفسنجانی در سال‌های ابتدایی انقلاب خیلی سرنوشت ساز بودند. در مورد دانشگاه آزاد هم همه چیز از همین خطبه ها شروع شد؛ وقتی که اکبر هاشمی رفسنجانی در یکی از خطبه‌های نماز جمعه ابتدای دهه 60 گفت: «یکی از طرق این است که از همین امسال در هر جا که دستمان رسید، مراکزی درست کنیم به نام دانشگاه آزاد» این عبارات در آن خطبه در واقع خبر تصمیمی بود که قبلا در مورد تاسیس این دانشگاه گرفته شده بود و بدین ترتیب یک نهاد علمی با حضور مردان سیاست شکل گرفت و از همان زمان سایه سنگین سیاست بر ساحت این نهاد علمی افکنده شد.

فرهاد اول 

همه چیز تقریبا با سیاست همان هیات موسس اولیه پیش می رفت تا اینکه احمدی نژاد آمد و دوقطبی محرومیت _ اشرافیت خود را به دانشگاه آزاد هم کشاند و تقابل میان او و هاشمی، دامن دانشگاه آزاد اسلامی را گرفت. اولین جنجال‌ها بر سرریاست دانشگاه آزاد از همانجا شعله‌ور شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی فرهاد دانشجو، برادر کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد را به عنوان رئیس دانشگاه آزاد معرفی کرد. هاشمی از امضای حکم او امتناع کرد. طیف مقابل برای امضای حکم این اولین فرهادی که قرار بود رئیس دانشگاه آزاد شود، ضرب الاجل تعیین کردند. کار به مجمع تشخیص رسید و بعد از حاشیه های بسیار، فرهاد دانشجو زمستان سال 1390 رئیس دانشگاه آزاد شد تا روحانی رئیس‌جمهور شد و آن فرهاد از ریاست رفت.  با پایان دولت احمدی‌نژاد و آمدن روحانی، هیات امنای دانشگاه آزاد در 27 شهریور 1392، دو سال زودتر از آنچه که در حکم دانشجو آمده بود، رای به برکناری او داد و سکان دانشگاه آزاد را حمید میرزاده واگذارد.

فرهاد دوم 

اما او تنها فرهاد جنجالی دانشگاه آزاد نبود. فرهاد دوم، دیروز برکنار شد؛ آن هم در یک جلسه اضطراری نه به ریاست هاشمی رفسنجانی که به ریاست علی اکبر ولایتی. آیت الله هاشمی روز 19 دی 95 فوت کرد و هیات امنای دانشگاه آزاد «بی رئیس» شد. حدود کمتر از یک ماه بعد در 13 بهمن 95، هیات امنای این دانشگاه با عنایت به حکم مقام معظم رهبری مبنی بر تکمیل اعضای هیات امناء، به اتفاق آراء دکتر علی اکبر ولایتی را به عنوان رئیس هیات امناء انتخاب و در همان جلسه تمام اعضا بر حمایت همه جانبه خود از استمرار ریاست و برنامه های دکتر میرزاده، رئیس وقت دانشگاه آزاد تاکید کردند. 

اما این حمایت همه جانبه سه ماه بیشتر طول نکشید. سوم اردیبهشت 95 به درخواست چهار نفر از اعضای هیات امنای دانشگاه آزاد، جلسه فوق العاده‌ای به ریاست ولایتی تشکیل شد و میرزاده از ریاست برکنار شد. تیرماه که شد، فرهاد رهبر هم رئیس دانشگاه آزاد بودبا این حال این یکی فرهاد حتی جنجالی‌تر از اولی بود. دکترای اقتصاد داشت و قبل از اینکه به دانشگاه آزاد بیاید، سر و صدایی در دانشگاه تهران به راه انداخته بود؛ از ایجاد گیت‌های امنیتی تا تعیین یونیفرم برای دانشجویان.

احمدی نژاد در اسفند 91 طی نامه‌ای از کامران دانشجو، وزیر علوم وقت خواسته بود که رهبررا برکنار کند. او رهبر را متهم کرده بود که در اداره دانشگاه تهران رویکردی «سیاست‌زده، غیر علمی و احیاناً امنیتی» داشته‌ است.

البته فرهاد رهبر قبل از این جار و جنجال‌ها، در دولت رفسنجانی و خاتمی به عنوان مدیرکل مرکز بررسی‌های استراتژیک نهاد ریاست‌جمهوری و معاون اقتصادی وزارت اطلاعات حضور نسبتا آرام تری را تجربه کرده بود. دولت روحانی که آمد، در بهمن 92 از ریاست دانشگاه تهران برکنار شد. مشاور اقتصادی ابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس بود و در فروردین 93 هم از سوی علی طیب نیا طبیب اقتصادی دولت تدبیر وامید به عنوان عضو و نایب رئیس شورای راهبردی نظام مالیاتی کشور منصوب شد. به هر حال او هرچه بود و نبود، رئیس دانشگاه آزاد شد و هنوز چند ماهی از این ریاست نگذشته بود که خبرهای ضد و نقیضی از اختلافات بر سر بودن یا نبودن او در منصب جدیدی که به دست آورده بود به گوش می‌رسید اما هر بار هم تکذیب می شد. داغ ترینشان خبر استعفای رهبر در آخرین روزهای سال گذشته بود. اوایل اسفند بود که منابع آگاه و البته بی نام و نشان خبر دادند که او درخواست استعفای خود را به هیات امنای دانشگاه آزاد تقدیم کرده است.  

آنها این استعفا را، اعتراض فرهاد رهبر به دخالت های علی اکبر ولایتی در امور مختلف این دانشگاه عنوان کرده و گفته بودند: با این استعفا موافقت نشده است. ماجرا خیلی زود تکذیب شد. رضا همدانچی، مدیر کل روابط عمومی دانشگاه آزاد به همان شیوه مرسوم این روزها، در فضای مجازی نوشت: «دروغ میگویند تا از کار باز بمانیم؛ با قدرت به کار ادامه خواهیم داد. دروغگوها بدانند که استعفای فرهاد رهبر در کار نیست.» 

حالا اینکه این دروغگوها چه کسانی بودند برای مخاطب عام مشخص نبود؛ «دروغگو» کلیدواژه ای بود که بین خودشان استفاده می کردند اما آنچه که در طول مدت چند ماهه ریاست رهبر بر دانشگاه آزاد مشخص شده بود، این بود که شغل جدید او با حاشیه پیوند خورده است؛ حاشیه‌ای که عده‌ای آن را «هاشمی‌زدایی»! خواندند.

از دانشگاه آزاد صراحتا به عنوان میراث هاشمی یاد می کنند؛ میراثی که موزه‌ای از نگرش و تفکر اوست اما او رفت و جریان دیگری اداره دانشگاه آزاد را به عهده گرفت که آن را نه میراث هاشمی بلکه نهادی مهم با بالغ بر 65 هزار پرسنل و عضو هیات علمی و یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار دانشجو می دید. هاشمی صرفا موسس آن بوده است. 

این طیف معتقدند که جریان هاشمی، دانشگاه آزاد را در یک دهه اخیر به سمت «ایدئولوژی زدایی» و سکولاریزاسیون سوق داده و حتی آن را به اتاق فکر طراحی توطئه تبدیل کرده بود. آنها فرهاد رهبر را «خیرالموجودینی» برای دانشگاه آزاد تصور کردند که می‌تواند به چنین روندی در دانشگاه آزاد پایان دهد اما به زودی بوی اختلاف میان «خبرالموجودین» و اندیشه جدیدِ حاکم بر دانشگاه آزاد به مشام رسید. 

قبل از انتصاب فرهاد رهبر، یاسر هاشمی، فرزند آیت الله هاشمی از ریاست دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد برکنار شد، ولایتی، میرزاده، رئیس برکنار شده دانشگاه آزاد را به فساد متهم کرد و وقتی رهبر از راه رسید، جا به جایی ها و عزل و نصب ها و اخراج هایی در دانشگاه ها صورت گرفت که او را متهم کرد به اینکه در حال تغییر مدیران دانشگاهی به نفع یک جریان سیاسی خاص است. 

حاشیه های ریاست او بر دانشگاه آزاد به اینجا ختم نمی شود. نشست خبری رئیس واحد ساوه دانشگاه آزاد و بنر ولایتی و فرهاد رهبر که بزرگتر از عکس های امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه‌ای، در محل برگزاری نشست خودنمایی میکرد، حرف و حدیث های زیادی برای او به همراه داشت. او برای پایان دادن به این حرف و حدیثها، گفت که با هرگونه تملق و چاپلوسی برخورد می کند و رئیس واحد ساوه این دانشگاه را برکنار کرد. البته این برکناری هم حاشیه های جدیدی به همراه خود آورد. با همه این سوابق و ماجراهایی که هر  کدام میتواند سرنخی برای برکناری فرهاد رهبر باشد، اما هیات امنای دانشگاه آزاد در جلسه اضطراری دیروز خود حرفی از دلایل این عزل نزده است. هرچند ناگفته پیداست که با توجه به زمزمه های چند ماهه اخیر، دلیل اصلی همان اختلافات فرهاد رهبر با رئیس هیات امنای دانشگاه است که گفته می شود بیش از هر چیز بر سر عزل و نصب‌ها بوده است. 

هیات امنای دانشگاه آزاد، دیروز محمدمهدی طهرانچی که چهره ای نزدیکتر به علی اکبر ولایتی است را جایگزین رهبر کرد. او دکترای فیزیک و ریاست دانشگاه شهید بهشتی را در کارنامه علمی و مدیریتی خود دارد. وقتی هاشمی رفسنجانی، ولایتی را به عنوان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کرد، طهرانچی به پیشنهاد ولایتی و با حکم آیت الله هاشمی، معاونت این مرکز یا به عبارت بهتر معاونت علی اکبر ولایتی را به عهده گرفت. 

پنجمین رئیس دانشگاه آزاد پس از حدود یک سال و نیم ریاست، برکنار شد؛ به زودی مهر می‌رسد و دانشجویان دانشگاه آزاد همچنان زیر سایه سیاست پشت نیمکت‌های علم می‌نشینند.